eitaa logo
کانال یا صاحب الزمان (عج) ادرکنی ولا تهلکنی
18.6هزار دنبال‌کننده
22.6هزار عکس
13.9هزار ویدیو
490 فایل
بسمه تعالی احتراما بدینوسیله اعلام میگردد ، کانال فوق وابسته و تحت مدیریت و نظارت مجموعه بزرگ موسسه فرهنگی مذهبی قرآنی و مرکز نیکوکاری پیروان شهدای کربلا در جنوب تهران میباشد .
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴‍ آیت الله شاه آبادی پسر آیت الله العظمی شاه آبادی ره: از دورانی که در نجف در خدمت حضرت امام قدس سره بودم، خاطرهٔ جالبی را به یاد دارم. ♦️قبل از تشریف فرمایی امام به نجف، شبی در خواب دیدم که در ایران، آشوب و جنگ است، مخصوصا در خوزستان. سر تمام نخلهای خرما یا قطع شده بود و یا سوخته بود، و در این جنگ یکی از نزدیکان من شهید شده بود -و البته بعدها برادرم حاج آقا مهدی در جنگ شهید شد- جنگ که خیلی طولانی شده بود، با پیروزی ایران تمام شد. در تمام مدت خواب، من چنین تصور می‌کردم که جنگ میان حضرت و دشمنانش است. وقتی که جنگ تمام شد، پرسیدم « آقا علیه السلام کجایند؟» طبقهٔ بالای ساختمانی را نشان دادند که دو اتاق داشت. یکی درسمت راست و دیگری در سمت چپ، من به آنجا رفتم و خدمت حضرت مشرّف شدم و عرض ادب کردم. ♦️در همین حین از خواب بیدار شدم. پس از تشریف فرمایی امام به نجف، این خواب را برای ایشان تعریف کردم. ایشان تبسمی کردند و فرمودند: «این جریانها واقع خواهد شد.» عرض کردم: «چطور آقا؟» فرمودند: «بالاخره معلوم می‌شود این بساط.» ♦️من دوباره اصرار کردم و سرانجام ایشان فرمودند: «من یک نکته به تو می‌گویم ولی باید تا زمانی که من زنده هستم، جایی بیان نشود. زمانی که در قم در خدمت مرحوم والدت بودم، بسیار به ایشان علاقه داشتم، به طوری که تقریبا نزدیکترین فرد به ایشان بودم و ایشان هم مرا نامحرم نسبت به اسرار نمی‌دانستند. روزی برای من مسیر حرکت و کار را بیان کردند. حالا البته زود است و تا آن زمان که این مسیر شروع شد، زود است، اما می‌رسد. ♦️این حرف امام تا وقوع انقلاب و پس از آن و نیز جنگ ایران و عراق به یاد من نماند، یعنی اصلا آن را فراموش کرده بودم. تا اینکه زمان جنگ فرا رسید. در طول جنگ من بارها به جبهه رفتم. در یکی از این سفرها بود که ناگهان چشمم به نخلستانهایی افتاد که سرهای نخلها یا قطع شده و یا سوخته بودند. در آن زمان به یاد همان خواب افتادم و صحبتهایی که امام در خصوص آن فرموده بودند. ♦️اوضاع تقریبا همانطور که دیده بودم، پیش رفت تا اینکه در اردیبهشت ۱۳۶۳ برادرم حاج آقا مهدی به شهادت رسید و دوباره به یادم آمد که حضرت امام فرموده بودند که تمام جریانهای خواب من اتفاق خواهند افتاد. 📚منبع: به نقل از پا به پای آفتاب، ج۳، ص۲۶۰. https://eitaa.com/joinchat/2982805560C0db2510922 💛💧💛💧❤️یا علی مدد 🌿❤️🌿💛❤️ 🌍 📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید
﷽؛ 🏜 تمام کارهای از روی حکمت است؛ منطقه‌ی جغرافیایی خاصّی را انتخاب کرد ، آنگاه به سوی عراق حرکت کرد . خطاب به حضرتش عرض کردند : در مدینه بمانید، اینجا حرم رسول الله است . فرمود : نمی‌شود . عرض کردند : در مکّه بمانید ، حرم امن الهی است . فرمود : نمی‌شود و رهسپار عراق گردید ... ☘ از آن طرف زن و بچّه‌اش را با خود برد ؛ همه جمع شدند که اینها را نبرید ، فرمود : باید ببرم و چاره‌ای غیر از این نیست . 💡 اسرار اقدامات سیّد الشّهداء یکی بعد از دیگری فاش می‌شود و جهان تازه می‌فهمد سرّ عملکرد آن حضرت چه بود . 💎 کاری کرد که بنی امیه نتوانست آن گنج را در خاک پنهان کند ، کاری کرد که در تمام اقطار ممالک اسلامی موج افتاد و انعکاس عمل او دنیا را بیدار کرد . ✨ اگر در مکه و مدینه می‌ماند ، در کوفه تا پایتخت شام موج نمی‌افتاد ، همچنین یهود و نصارا در سراسر جهان تکان نمی‌خوردند و تاریخ شهادتش جهان را متوجّه و آگاه نمی‌کرد. این است که بنی‌امیّه با هیچ سیاستی نتوانستند جلوی این سپیده‌ی صبح صادق را بگیرند ...