4_5911191767549478528.mp3
700.5K
بوی بهشت می آید زه گلشن طاها
استاد :بهمن عیوضلو
فارس
💚@yazeynb💚
دست هر نا اهل بیمارت کند
سوی مادر آ که تیمارت کند
(شاعر :مولانا)
⬅️پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله
💚@yazeynb💚
فرمود:
مَنْ اَرْضى والِدَيْهِ فَقَدْ اَرْضَى اللّهَ وَمَنْ اَسْخَطَ والِدَيْهِ فَقَدْ اَسْخَطَ اللّهَ
👈آنـكه پـدر و مـادرش را خشـنود كـند، خـدا را خشـنود كـرده
👈 و كـسى كه پدر و مـادر خودرا به خشم آورد،
خدا را به خشم آورده است.
📚( كنز العمال، ج 16، ص 470)
💚@yazeynb💚
💠 رسول خدا صلی الله علیه و آله به فاطمه زهرا علیها السلام فرمودند:
🔹 يا فَاطِمَةُ! أَبْشِرِي فَلَكِ عِنْدَ اللَّهِ مَقَامٌ مَحْمُودٌ تَشْفَعِينَ فِيهِ لِمُحِبِّيكِ وَ شِيعَتِكِ فَتُشَفَّعِينَ
👈 ای فاطمه بشارت باد که برای تو نزد خدا مقام محمود است.
👈 شفاعت می کنی برای شیعیان و دوستدارانت و شفاعتت پذیرفته می شود.
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج29، ص 346
💚@yazeynb💚
☘﷽☘
🌹مینویسم به عشق مادر،،،،🌹
☀️پا به پای غم من پیر شد و حرف نزد...!!!
☀️داغ دید از من و تبخیر شد و حرف نزد...!!!
☀️شب به شب منتظرم بود و دلش پر آشوب.!!!
☀️شب به شب آمدنم دیر شد و حرف نزد.!!!
☀️غصه میخورد که من حال خرابی دارم...!!!
☀️از همین غصه ی من سیر شد و حرف نزد!!!
☀️وای از آن لحظه که حرفم دل او را سوزاند!!!
☀️خیس شد چشمش و دلگیر شد و حرف نزد!!!
💚@yazeynb💚
☀️صورت پر شده از چین و چروکش یعنی!!!
☀️مادرم خسته شد و پیر شد و حرف نزد •••!!!
☀️مادر زیباترین مخلوق پروردگار است...
😍☘قدر ان را بدانیم...😍☘
💚@yazeynb💚
#اين_جملات_عاليه 👌
جواب سلام را با علیک بده ،
جواب کینه را با گذشت،
جواب بی مهری را با محبت،
💚@yazeynb💚
جواب ترس را با جرأت،
جواب دروغ را با راستی،
جواب دشمنی را با دوستی،
جواب زشتی را به زیبایی،
جواب توهم را به روشنی،
جواب خشم را به صبوری،
💚@yazeynb💚
جواب سرد را به گرمی،
جواب نامردی را با مردانگی،
جواب همدلی را با رازداری،
جواب پشتکار را با تشویق،
جواب اعتماد را بی ریا،
جواب بی تفاوت را با التفات،
جواب یکرنگی را با اطمینان،
جواب مسئولیت را با وجدان،
جواب حسادت را با اغماض،
جواب خواهش را بی غرور
جواب دورنگی را با خلوص
جواب بی ادب را با سکوت...
💚@yazeynb💚
😍😍😍😍
گفت:از مادر بخوان گفتم:که مادر مهربان
گفت:یک چیز دگر گو گفتمش:آرام جان
💚@yazeynb💚
گفت:دانی مهربان تر از همه عالم خداست
گفتم:آری در وجود مادرم دیدم عیان
گفت:مادر سیب را ناخورده بودی چون شدی؟
گفتم:آن سیب مادرم را کرد مادر در جهان
گفت:بیرون راند آن سیب مادرت را از بهشت
گفتمش:بنگر بهشت را زیر پای مادران
گفت:شیطان از طریقش پادشاهی می کند
گفتم:از خیر دعایش میروم اندر جنان
💚@yazeynb💚
گفت:اگر خواهی فروشی مادرت قیمت به چند
گفتم:آن یک قطره اشکش نی فروشم با جهان...
😍تقدیم به تمام مادران☺️
﷽
💚اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج💚
💚@yazeynb💚
4_5918138000977430352.mp3
3.65M
⚜ #مولودی_حضرت_زهرا س
⚜#سبک یار دبستانی من
⚜#آقای_آوخ
شهر رو چراغانی کنید
مادر سادات اومده
روح نبی کفو علی
قبله ی حاجات اومده
⚜حضرت زهرا مددی۴
⚜ یا( ام ابیها مددی )۴
پر کشیده تا مدینه
جان همه اهل ولا
برای تبریک و ثناء
محضر آل مصطفی
⚜حضرت زهرا مددی
بر لب پیغمبر ما
خنده با شادی و شعف
مژده که آمد به جهان
همسر سلطان نجف
⚜حضرت زهرا مددی
شب شب خوشحالیه و
شب نزول کوثره
شبی که غم روی دل
دشمن آل حیدره
⚜یا علی مولا مددی
فاطمه یا بنت نبی
تویی امید دل ما
عیدی روز مادرت
کرامتی یه کربلا
شادم از اینکه مونس
این دل بی تاب اومده
با افتخار داد می زنم
مادر ارباب اومده
⚜ #مولودی_حضرت_زهرا س
⚜#سبک یار دبستانی من
⚜#آقای_آوخ
شهر رو چراغانی کنید
مادر سادات اومده
روح نبی کفو علی
قبله ی حاجات اومده
⚜حضرت زهرا مددی۴
⚜ یا( ام ابیها مددی )۴
پر کشیده تا مدینه
جان همه اهل ولا
برای تبریک و ثناء
محضر آل مصطفی
⚜حضرت زهرا مددی
بر لب پیغمبر ما
خنده با شادی و شعف
مژده که آمد به جهان
همسر سلطان نجف
⚜حضرت زهرا مددی
شب شب خوشحالیه و
شب نزول کوثره
شبی که غم روی دل
دشمن آل حیدره
⚜یا علی مولا مددی
فاطمه یا بنت نبی
تویی امید دل ما
عیدی روز مادرت
کرامتی یه کربلا
شادم از اینکه مونس
این دل بی تاب اومده
با افتخار داد می زنم
مادر ارباب اومده
⚜حسین، حسین، حسین
⚜هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)⚜
﷽
💚اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج💚
💚@yazeynb💚
⚜حسین، حسین، حسین
⚜هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)⚜
﷽
💚اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج💚
💚@yazeynb💚
7.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آنا بیر گجه گل یوخوما بیر لای لای اوخو😞😞
تقدیم به تمام انالارا
💚@yazeynb💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥بغض سردار قاآنی و اشکهای فرزند سردار سلیمانی هنگام قرائت وصیتنامه فرمانده شهید مقاومت😔
💚@yazeynb💚
💠✨ #یک_داستان_یک_پند
🌙 روزی شیخ عارفی در یکی از روستاهای کربلا زندگی میکرد.
🏇 شیخ در مزرعه کار میکرد که از روستای دوردستی پیکی با اسب آمد و گفت:
🌙 در روستای بالا فلانی مرده است، حاضر شو برای دفن او با من برویم. شیخ اسم آن متوفی را که شنید، به شاگرد طلبه خود گفت، با پیک برود.
💚@yazeynb💚
🌙 شاگرد طلبه رفت و دو روز بعد که مراسم ختم آن مرحوم تمام شد، برگشت.
❗️پسر آن متوفی، شاگرد طلبه را آورد و در میدان روستا به شیخ با صدای بلند گفت:
🌙 ای شیخ، تو دیدی من مرد فقیری هستم به دفن پدر من نیامدی و شاگرد خود فرستادی!!!
🌙 کل روستا بیرون ریختند و شیخ سکوت کرد و درون خانه رفت. شاگرد شیخ از این رفتار آن مرد ناراحت شد و درون خانه آمد و از شیخ پرسید، داستان چیست❓
💚@yazeynb💚
🌙 شیخ گفت: پسر آن مرد متوفی که در روستا داد زد و مرا متهم ساخت، یک سال پیش دو گوسفند از من خرید و به من بدهکار است و من از اینکه او با دیدن من از بدهی خود شرمنده نباشد، نرفتم تا چشم در چشم هم نشویم.
💚@yazeynb💚
🌙 ولی او نه تنها قرض خود یادش رفت مرا به پولپرستی هم متهم کرد. من بهجای گناه او شرمنده شدم. و خواستم بدانم، خدا از دست ما چه میکشد که ما گناه میکنیم ولی او شرمش میشود، آبروی ما را بریزد. بلکه بهجای عذرخواهی از گناه، زبان به ناسپاسی هم میگشاییم...
💚@yazeynb💚
🌙 گویند شیخ این راز به هیچکس غیر شاگرد خود نگفت و صبح بود که از غصه برای همیشه بیدار نشد.
❖ کرم بین و لطف خداوندگار
❖ گنه بنده کرده است و او شرمسار
💚@yazeynb💚