💠@yazeynb💠
🍃اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُ🍃
#برشی_از_کتاب
خاطره «مادر» گوشه ای از خاطرات شهید حاج قاسم سلیمانی 🇮🇷
✍در اتاق را که باز کردم،دیدم لباس راحتی پوشیده و ایستاده کنار تخت مادرش.نیم ساعتی من بودم و حاجی و مادر پیری که روی تخت بیمارستان دراز کشیده بود.یک جا بند نمی شد؛به مادرش دارو می داد،غذا دهانش می گذاشت،دستش را می بوسید،پیشانی اش را می بوسید،سرش را نوازش می کرد.آن نیم ساعت #حاج_قاسم ندیدم؛مادر دیدم؛یک مادر که مثل پروانه دور مادرش می گشت!
#جان_فدا
#حاج_قاسم
📚 منبع: کتاب#سلیمانی_عزیز۲
💠@yazeynb💠
🍃اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُ🍃
✅ به مناسبت شهادت حضرت زهرا (س) | #برشی_از_کتاب عزيز زيباى من
✍به خاطر ارادت ويژهاش به حضرت زهرا(س)، دوست داشت در ایام فاطمیه مراسم داشته باشند. بنیان روضههای ایام فاطمیهاش از اهواز شروع شد، همزمان با جنگ. در کرمان به طور رسمیتر این هیئت را برگزار کرد. اول کار فقط در منزل مسکونی خودش روضه برگزار میشد. جمعیت که زیاد شد، به فکر مکان بزرگتری افتادند. کنار منزلشان زمینی بود که آن را خریداری کردند. داخل زمین چادر میزدند و هیئت برگزار میکردند. کمکم بیتالزهرا شکل گرفت و به شکل حسینیه درآمد و آن را وقف کرد.
📚 #عزيز_زيباى_من مستند روایی روزهای پایانی زندگی شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی از زبان خانواده، همرزمان و دوستان ایشان