💌| #خاطره_شهدا
@yazeynb
🌷شهید محمودرضا بیضایی
🔸دیدم چشم هایش #خونی است و سر و ریشش پر از خاک. از زور #خواب به سختی حرف می زد. گفتم چرا اینطوری هستی؟ گفت چهار روز است خانه نرفتهام. گفتم #بیابان بودی؟ گفت آره! گفتم چرا خانه نمیروی؟
@yazeynb
🔹گفت چند تا از بچه ها آمدهاند #آموزش، خیلی مستضعفند؛ یکیشان کاپشنش را فروخته آمده. به خاطر چنین آدم هایی شب و روز نداشت.
یکبار گفت من یک چیزی فهمیدم؛ خدا #شهادت رو همیشه به آدم هایی داده که در کار سختکوش و #پرتلاش بودهاند...
@yazeynb
🗓 به مناسبت سالروز ولادت شهید💐