🌷 به_خاطر_نمازهاى_اول_وقتم....
🌺🌹@yazeynb🌺🌹
🌷جاده های کردستان آن قدر ناامن بود که وقتی می خواستی از شهری به شهر دیگر بروی، مخصوصاً توی تاریکی باید گازش را مى گرفتى، پشت سرت را هم نگاه نمی كردى. اما زین الدین که همراهت بود، موقع اذان، باید می ایستادی کنار جاده تا نمازش را بخواند. اصلاً راه نداشت!
🌺🌹@yazeynb🌺🌹
🌷بعد شهادتش یکی از بچه ها خوابش رو دیده بود؛ توی مکه داشت زیارت مى كرد، یک عده هم همراهش بودن. گفته بود: تو اینجا چیکار می كنى؟؟ جواب داده بود: به خاطر #نمازهای اول وقتم، این جا هم فرمانده ام.
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
💜 اللهم عجل لولیک الفرج💜
🌺🌹@yazeynb🌺🌹
#خاك_پا....!!
🌹@yazeynb🌺
🌷ماه رمضان سال ٦٦ بود. در منطقه عملیاتی غرب کشور بودیم. نیروهایی که در پادگان نبی اکرم (ص) حضور داشتند در حال آماده باش برای اعزام بودند. هوا بارانی بود و تمام اطراف چادر، در اثر بارش باران گل آلود بود، بطوری که راه رفتن بسیار مشکل بود و با هر گامی، گِل هاى زیادتری به کفشها می چسبید.
🌹@yazeynb🌺
🌷....و ما هر روز صبح وقتی از خواب بیدار می شدیم، متوجه می شدیم کلیه ظروف غذای سحر شسته شده اطراف چادرها تمیز شده و حتی توالت صحرایی کاملاً پاکیزه است. این موضوع همه را به تعجب وا می داشت که چه کسی این کارها را انجام می دهد؟ نهایتاً یک شب نخوابیدم تا متوجه شدم چه کسی این خدمت را به رزمندگان انجام می دهد.
🌹@yazeynb🌺
🌷بعد از صرف سحرى و اقامه ی نماز صبح که همه به خواب رفتند، دیدم که روحانی گردان از خواب بیدار شد و به انجام کارهای فوق پرداخت و اینگونه بود که خادم بچه های گردان شناسایی گردید. وقتی متوجه شد که موضوع لو رفته گفت: من خاک پای رزمندگان اسلام هستم.
راوی: رزمنده ى دلاور عبدالرضا همتی
منبع: سايت نويد شاهد
🌹@yazeynb🌺
❌ روحانى داريم تا روحانى....!!
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🌷 #هر_روز_با_شهدا_1015🌷
#مارى_كه_رزمندگان_را_نجات_داد....!!
🌹@yazeynb🌹
🌷سال ١٣٦٥ بود. وقتی به منطقه نفت شهر رسیدیم و وسایل را بین رزمندگان تقسیم کردیم و در کنارشان نشستیم، صحبت از آب و تشنگی بچه ها و جیره بندی آن شد.
🌹@yazeynb🌹
🌷یکی از بچه ها گفت: گرمای شدیدی بود و عراقی ها تانکر های آب را زده بودند و سه روز بود که آب جیره بندی شده بود، من و دوستم کنار سنگرمان نشسته بودیم، در یک لحظه چشمم به داخل سنگر افتاد، یک مار داخل سنگر در حال بالا و پایین رفتن از دیوار بود، خنجرم را برداشتم و به طرف مار رفتم که او را بکشم، مار از سنگر بیرون خزید و فرار کرد.
🌹@yazeynb🌹
🌷من به دنبالش دویدم تا این که مار وسط بیابان داخل یک گودال رفت، شروع کردم به کندن گودال تا آن را هر طور شده بیرون بکشم، دوستم که دنبالم می دوید، وقتی به من رسید، دستم را گرفت و گفت: پسر، مار را رها کن، اگر او را بکشی، جفتش می آید و اذیتمان می كند!! اما من هم باز به حرف او گوش ندادم و شروع به کندن زمین کردم که ناگهان چشمه آبی نمایان شد.
🌹@yazeynb🌹
🌷دیدن یک چشمه آب در آن بیابان خشک و لم یزرع که قطره ای آب پیدا نمی شد، باور کردنی نبود. اما این حقیقت داشت، جالب تر اینکه چشمه بر خلاف آبهای اطراف بسیار شیرین و گوارا بود.🌹
🌹@yazeynb🌹
🌷....آن رزمنده می گفت، این یک معجزه الهی بود که رزمندگان توسط یک مار از تشنگی نجات پیدا کنند و سیراب شوند.
🌹@yazeynb🌹
#راوى: خانم بتول براتی یکی از زنان سلحشوری است که در دوران دفاع مقدس همدوش با مردان برای سربلندی میهن مجاهدت كرد.
🌹@yazeynb🌹
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🌷 #هر_روز_با_شهدا_٢٤٦١
@yazeynb
#كوه_مشكلاتى_كه_مثل_موم_نرم_مى_شوند...!!
@yazeynb
🌷چند سال از دوران اسارتم را با آقای ابوترابی گذاراندم. اردوگاه موصل ١ که بودیم یک روز رفتم پیش حاج آقا و پرسیدم: همه برای حل مشکلاتشان به شما مراجعه می کنند، این را چه طور تحمل می کنی و خم به ابرو نمی آورید؟
@yazeynb
🌷...چیزی نگفت. دوباره پرسیدم. از دادن جواب امتناع کرد. بار سوم وقتی اصرارم را دید، گفت: حسین آقا جون، دو رکعت نماز و توسل به حضرت زهرا (س) کوه مشکلات را مثل موم نرم می کند. از آن زمان هر وقت به مشکلی بر می خورم همین کار را می کنم.
🌹خاطره اى به ياد سید آزادگان حاج علی اکبر ابوترابی
@yazeynb
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🌷 #هر_روز_با_شهدا
#روزى_كه_صياد_فراخوان_داد...!
@yazeynb
🌷یک روز در یکی از قرارگاهها شهید صیاد شیرازی از من پرسید که فلانی میزان شرکت رزمندهها در نماز جماعت به چه صورت است؟ من به ایشان گفتم اکثر رزمندهها در نماز جماعت ظهر و عصر و مغرب و عشاء شرکت میکنند ولی تعداد شرکت کنندگان در نماز جماعت صبح کم است. در این زمان شهید صیاد به من گفت به همه اعلام کن که فردا قبل از اذان صبح در حسینیه حاضر باشند و من این کار را کردم.
@yazeynb
🌷صبح همه در حسینیه حاضر شدند و شهید صیاد بلند شد و گفت: برادران، شما به دستور من که یک سرباز کوچک جبهه اسلام هستم قبل از اذان صبح در حسینیه حاضر شدید ولی به امر خدا که هر روز صبح با صدای اذان شما را به نماز جماعت میخواند، توجه نمیکنید!
@yazeynb
🌹خاطره ای به ياد صياد دلها سپهبد شهید على صیاد شیرازی
راوى:امیر مسلم بهادری معاون نظامی سابق حجتالاسلام صفایی
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🌷 #هر_روز_با_شهدا_٢۸۰۵
#عروج_شبانه....
@yazeynb
🌷 بارها متوجه میشدم كه همسرم (شهيد ابوالحسن حسنی) نيمه شب از خانه خارج شده بعد از نماز صبح به منزل باز میگردد. ابتدا خود را به خواب زده، فكر میكردم به دنبال مأموريتهای سپاه، شبها از خانه بيرون میرود.
@yazeynb
🌷یک شب طاقتم تمام شد و خيلی آرام [و] مؤدبانه گفتم: دلم میخواهد بدانم شبها كجا میروی؟ وقتی متوجه شد كه من نيز میدانم شبها از خانه خارج میشود با خونسردی تمام گفت: امشب با هم میرويم.
@yazeynb
🌷نیمه شب پتويی برداشته به اتفاق از خانه خارج شديم. يك راست به گلستان شهدا رفت. كنار قبر "شهيد اسدالله باغبان" پتو را پهن كرد و مشغول خواندن نماز شد. در نماز او را نظارهگر بودم. اصلاً مثل اين كه با تكبيره الاحرام از آسمان نيز بالاتر میرفت و با سلام نماز دوباره به زمين باز میگشت.
@yazeynb
🌹خاطره ای به یاد شهید ابوالحسن حسنی و شهید اسدالله باغبان
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🥀🥀💦💦@yazeynb💦💦🥀🥀
☀️اَلَّلهُمـ ّعجِّللِوَلیِڪَالفَرَج☀️
🚨 #امنیت_اتفاقی_نیست
🇮🇷 سروان پاسدار هادی حیدرزاده از
لشکر۳ نیرو مخصوص حمزه(ع)
در درگیری با عناصر گروهک تروریستی پژاک در منطقه مارمیشو اروميه به درجه رفیع شهادت نائل آمد ، وی اهل شهرستان شوط بود .
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات
🥀🥀💦💦@yazeynb💦💦🥀🥀
☀️اَلَّلهُمـ ّعجِّللِوَلیِڪَالفَرَج☀️
🇮🇷 یادت باشد شهید اسم نیست ، رسم است ...!!!
🇮🇷 شهید عکس نیست که اگر از دیوار اتاقت برداشتی فراموش بشود ...
🇮🇷 شهید مسیر است ، زندگیست ، راه و یک "مکتب" است .
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات