eitaa logo
کانال مدافع حرم خانم زینب حاج قاسم سلیمانی
1.7هزار دنبال‌کننده
29.2هزار عکس
20.4هزار ویدیو
113 فایل
#شهادت_سردار_سپهبد_قاسم_سلیمانی 😢😢😢😢😢 آهنگ: (یاران چه غریبانه رفتند از این خانه) سر لشڪرِ ایرانی سردارِ سلیمانی هم عاشق قرآن و هم ڪشته قرآنی رفتی و وقارم رفت بر عشق عیارم رفت هم یار ولایت هم سردار دیارم رفت ای یار خداحافظ سردار خداحافظ😢😢😢😢
مشاهده در ایتا
دانلود
روزی  با شاگردانش از میان جنگلی می گذشت . روز گرمی بود و احساس تشنگی می‌کرد او به یکی از مریدانش آناندا گفت :چندی پیش،از کنار رود کوچکی عبور کردیم . به آنجا برو و برای من کمی آب بیاور آناندا مسیر را برگشت تا برای بودا آب بیاورد اما زمانیکه به رودخانه رسید،چند گاومیش از میان رود عبور کرده و آنرا گل آلوده کرده بودند.حتی برگهای خشکی که در بستر رود آرمیده بودند،با این تلاطم به سطح آمده و دیگر آبِ رود قابل آشامیدن نبود آناندا دست خالی به نزد بودا برگشت و داستان را برایش شرح داد گفت:شنیده‌ام که در پیشِ رویمان،رودخانهٔ بسیار بزرگی جاریست که چندان با ما فاصله‌ای ندارد،می‌روم و از آنجا برای شما آب می‌آورم اما بودا اصرار کرد که او باید از همان رود کوچک برایش آب بیاورد آناندا نمی توانست اصرارِ بودا را درک کند ، اما حرف استادش را پذیرفت و با اینکه می‌دانست رفتن به آنجا کار بیهودها‌ی است،بخاطر استاد دوباره به سمت رود راهی شد قبل از رفتن، بودا به او گفت : اگر آب هنوز کثیف بود ، برنگردد . بلکه در کنار رود در بنشین و  کاری انجام نده . به داخل جریان رود وارد نشو و شاهد باش دیر یا زود آب دوباره شفاف خواهد شد و تو می‌توانی کاسه را پر از آب کرده و برگردی زمانی که آناندا به آنجا رسید ، مشاهده کرد که گِل و لای ته نشین شده است،اما آب هنوز شفاف و قابل خوردن نیست.بنابراین کنار رود نشست و در 💚@yazeynb💚  به مشاهدهٔ جریانِ رود پرداخت آرام آرام رود شد.ناگهان آناندا شروع به رقصیدن کرد، چرا که بود به چه علت بودا برای آب آوردن از این رود ، اصرار می‌کرد او آب را برای بودا آورد و از او تشکر کرد بودا گفت : من باید از تو سپاسگزار باشم که برای من آب آورده ای ! آناندا گفت: زمانی که در کنار رود نشستم ، شدم که چرا شما مرا برای به انتظارِ شفاف شدن 💚@yazeynb💚 جریانِ رود باز گرداندید 🈧این موضوعِ ،در مورد من نیز صادق است.اگر من وارد روندهٔ رود شوم ، آنرا آلوده و کدر خواهم کرد همینطور اگر در ذهن وارد شوم ،سر و صدا و آشوب بیشتری خلق می‌کنم و در نتیجه مشکلات بیشتری به سطح می‌آیند در کنار ذهن خود در سکوت سکوت خواهم نشست 💚@yazeynb💚 و به مشاهده تمام آلودگی ها ، مشکلات،  ها ، درد ها ، خاطرات و آرزو ها خواهم پرداخت بدون دغدغه،به انتظار لحظه ایی خواهم نشست که همه چیز شفاف و شود و به هیچ چیز  نمی‌دهم و می‌دانم که این موضوع ، به خودیِ خود اتفاق خواهد افتاد و این یک حقیقی است 💚@yazeynb💚