eitaa logo
🌴 #یازینب...
2.4هزار دنبال‌کننده
18.7هزار عکس
8.3هزار ویدیو
27 فایل
@Yazinb69armaghan ما سینه زدیم،بی‌صدا باریدند از هر چه که دم زدیم،آنها دیدند مامدعیان صف اول بودیم ازآخر مجلس شهدارا چیدند این زمان زنده نگه داشتن یادشهداکمتر ازشهادت نیست #یازینب‌.. جهت تبادل🌹👇🌹 @ahmadmakiyan14 تبادل بالای ۲k🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴 #یازینب...
هر گرفتاری سراغ آستانش را گرفت رزق و روزی تمام خاندانش را گرفت خوش به حال سائلی که سائل عباس شد خوش
هر سال می اومد در خونه ی اباالفضل عباس، رزق سالش رو می گرفت و می رفت، سالِ بعد ازعاشورا اومد در خونه ی قمر بنی هاشم، در زد، خانم اُم البنین.. در رو باز کرد، گفت: چیکار داری ، گفت: من گدای هرساله هستم، اومدم رزق سالم رو بگیرم، خانم ام البنین...رفت، خودش رزق سالش رو داد، دید گدا هنوز ایستاده داره نگاه میکنه، گفت: چرا نمیری، گفت: خانم جان... اینها بهانه است، من میخوام آقا جانم عباس رو ببینم، چهره ی قشنگ عباس رو ببینم، من میخوام با دستای عباس به رزق برسم😭 دید صدای خانم ام البنین... بلند شد😭 گفت: اون دستایی که میگی، اون چشمای قشنگی که میگی، کربلا فدای حسین شد...😭
🌴 #یازینب...
خدایا فقط بنده هات رو شرمنده خودت و اهل بیت علیهم السلام کن و نه کسی دیگه...😭 هیچ مردی رو شرمنده زن
روز محشر دست هايش دستگيري مي كند دست خود را داد دست دوستانش را گرفت...😭 هيچ كس اندازه ی عباس شرمنده نشد كربلا بدجور از او امتحانش را گرفت...😭 از خجالت آب شد، آب آور كرب و بلا عصر تاسوعا امان نامه امانش را گرفت به شمر گفت: نانجیب، به من داری امان میدی، اما پسر فاطمه امان نداره...😭 حسین...😭
🌴 #یازینب...
روز محشر دست هايش دستگيري مي كند دست خود را داد دست دوستانش را گرفت...😭 هيچ كس اندازه ی عباس شرمنده
شادی روح تمام شهدا...و علمدار امام خامنه‌ای سردار شهید حاج قاسم عزیزمان صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🌴 #یازینب...
شادی روح تمام شهدا...و علمدار امام خامنه‌ای سردار شهید حاج قاسم عزیزمان صلوات اللهم صل علی محمد و
چشم هايش پاسبان های بنات خيمه بود حرمله با تير چشمِ پاسبانش را گرفت تيرها در پيكرش وقت زمين خوردن شكست بس كه خون رفت از تنش آخر توانش را گرفت صارَ کَالْقُنْفُذ برای تيرها جايی نماند ناگهان سر نيزه ای حجمِ دهانش را گرفت قتل او کار عمود آهن و نیزه نبود تیرهایی که به مشکش خورد جانش را گرفت از بغل تا که سرش را بر سَرِ نیزه زدن اشک و آه ناتمامی خواهرانش را گرفت 😭😭 امان از دل زینب...😭
🌴 #یازینب...
شادی روح تمام شهدا...و علمدار امام خامنه‌ای سردار شهید حاج قاسم عزیزمان صلوات اللهم صل علی محمد و
اومد محضر ابی عبدالله، سیدی و مولای! این سینه ی من داره تنگی میکنه، اجازه میدی من برم میدان؟ ابی عبدالله فرمود: تو پشت و پناه من هستی، 😭 عباس جان، تو بری لشکرم میپاشه، اما اگه میخوای بری اول برو آب برا بچه هام بیار...😭
🌴 #یازینب...
اومد محضر ابی عبدالله، سیدی و مولای! این سینه ی من داره تنگی میکنه، اجازه میدی من برم میدان؟ ابی عبد
با ابی عبدالله اومدن به خیمه، دیدن این بچه ها دامن های عربی رو بالا زدن، رویِ این زمین نمناک قرار دادن تا یه خورده از تشنگی شون کم بشه، حالا عباس روانه ی میدان شده، یه مرد جنگی مثل عباس، قصد جنگیدن داره، اما عباس فقط باید آب برسونه به خیمه، هر جور بود اومد سمت شریعه...😭 وای حسین....😭
🌴 #یازینب...
با ابی عبدالله اومدن به خیمه، دیدن این بچه ها دامن های عربی رو بالا زدن، رویِ این زمین نمناک قرار دا
بچه ها... یه روز توی جنگ احد پیغمبر اکرم، امیرالمؤمنین رو روانه کرد، علی جان، کسی عرضه اش رو نداره، به سمت چاهای بدر برو، آب بیار برای این لشکر، همه تشنه شدن، امیرالمؤمنین رفت، مشک آب رو پر کرد، داره حرکت میکنه، دید یه باد شدیدی وزید، امیرالمؤمنین نشست تا این باد آرام بگیره، دوباره حرکت کرد، هر بار این اتفاق می افتاد، تا سه بار، مثل طوفانی علی رو زمین گیر میکرد، تا رسید به پیغمبر، یه کم دیر کرده بود، دید پیغمبر داره گریه میکنه😭 گفت: علی جان، نگران شدم، چرا دیر اومدی، قصه رو توضیح دارد برا پیغمبر، پیغمبر فرمود: علی جان، این سه بادی که دیدی، جبرائیل بود، اسرافیل بود، میکائیل بود، هر کدوم با هزار ملک اومدن برای یاری ما....😭
🌴 #یازینب...
بچه ها... یه روز توی جنگ احد پیغمبر اکرم، امیرالمؤمنین رو روانه کرد، علی جان، کسی عرضه اش رو نداره،
یارسول الله، نگران علی شدی😭😭 فدات بشم آقا جان...😭 اما توی کربلا به جای این سه هزار ملک، سه هزار تیرانداز اومدن، همه به سمت عباس نشانه رفتن...😭 عباس هر جوری بود خودش رو رسوند به کنار آب، مشک رو پر از آب کرد، مشتی از آب رو پر کرد بالا آورد، یه نگاهی به آب کرد، گفت: اینقده موج نزن...😭 آقا جانم....😭 یا مددی😭
🌴 #یازینب...
یارسول الله، نگران علی شدی😭😭 فدات بشم آقا جان...😭 اما توی کربلا به جای این سه هزار ملک، سه هزار ت
آب رو ریخت روی آب...😭 داره برمیگرده، با سرعت داره میاد سمت خیمه ها، کمین کردن، دست راستش رو از بدن جدا کردن،😭 دست چپش رو از بدن جدا کردن😭 الله اکبر...😭 ولی داره با همون سرعت به سمت خیمه ها دوباره میاد، مشک رو به دندان گرفت، خدایا،کمکم کن این مشک رو به خیمه ها برسونم، اما تا تیر به مشک خورد😭 گفت: دیگه فایده نداره به خیمه ها برم، برم خیمه ها به سکینه چی بگم...😭 یاعباس...😭 حسین...😭
🌴 #یازینب...
آب رو ریخت روی آب...😭 داره برمیگرده، با سرعت داره میاد سمت خیمه ها، کمین کردن، دست راستش رو از بدن
اینجا بود یه تیر به سینه اش خورد😭 یه تیر به چشمِ قشنگش خورد😭 آقا جانم خودش به اون روضه خون گفت: چرا روضه ام رو درست نمی‌خونی😭 به مردم بگو: اگه از بالای بلندی بخوان بخورن زمین چیکار میکنن، اول دستاشون رو جلو میارن با صورت زمین نخورن، اما من که دست در بدن نداشتم، تیر به چشمم خورده بود، هر کار کردم تیر رو بیرون بکشم نشد، تیر رو گذاشتم بینِ دو تا زانوهام، تیر رو در بیارم، یکی با عمود آهن به فرقم زد، ازبالای مرکب با صورت زمین خوردم....😭 غلط کردم 😭 حسین..😭
اینم بگم تمام کنم ... سادات...حلالم کنید بچه‌ها حلالم کنید...😔 روح تمام شهدا شاد... روح شهیده فایزه رحیمی شاد ... شهدا التماس ‌دعا ...😭
🌴 #یازینب...
اینم بگم تمام کنم ... سادات...حلالم کنید بچه‌ها حلالم کنید...😔 روح تمام شهدا شاد... روح شهیده ف
هر کدوم از شهدا روی زمین می افتاد، ابی عبدالله میرفت توی خیمه ها ، زن و بچه حسین رو میدیدن، همه رو آرام میکرد، ازخیمه بیرون می اومد، اما عباس که افتاد، کنار زینب.. خودش زانوهاش رو بغل گرفت...😭 یکی صدا زد: حسین،چی شده کنارِ زن ها نشستی😭 داداشم داری گریه میکنی..😭 گفت: زینب جان، من رفتم، اما یه چشمش به خیمه هاست، یه چشمش به میدان...بلند و یکصدا بگو: یااباالفضل....😭 حسین...😭 بگذریم ان شاءالله تاسوعا....😭 شهدا حلالم کنید 😭 خانم بزرگ حضرت زینب سلام الله علیها حلالم کن...😭