دلتنگ حرم خانم حضرت زینب سلام الله علیها هستم حسین جان😭

خوش به حال اونی که بهترین لذت های عمرش تو راه کربلاست😭 هر چی حرف میزنه،میگه: یادش به خیر،چه کاری،چه سفری،چه زیارتی،بهش میگی: مگه تو این عالم غیر از کربلا هیچ جا نرفتی،میگه:رفتم یادم نیست،کربلاهاش یادم….😭 فکر کنم بعضی ها هنوز کربلا نرفتن،ان شاءالله اصحاب کربلاییش امضاء می کنند…😭 #محرم

یکی از شعرا میگه:خواب دیدم،تو عالم رؤیا از دنیا رفتم،دیدم تو قبر خودم خوابیدم،یه عده لباس جنگ،لباس رزم به تن، بالا سرم هستن،چهره ها نورانی،پرسیدم شماها کی هستید؟ فرمودند: ما شهدای کربلا هستیم،اومدیم بدرقه ات…میگه: دیدم ده،دوازده نفر بیشتر نیستن،گفتم: شهدای کربلا هفتاد و دو نفر هستن،گفتن: تو فقط اسم مارو برده بودی تو جلسه هات،اگه اسم بقیه رو هم می گفتی،بقیه هم می اومدن…😭 شهدا التماس دعا...😭

بچه ها تو کانال یازینب...تو مجلس های خودمون خیلی شهدا ... را نام بردیم یعنی میشه وقت مرگم بیان بدرقه ام کنن😭 یعنی فرمانده حاج قاسم ، سید رضی ، حاج حسین همدانی ، حاج احمد کاظمی ، شهید سید مجتبی علمدار و.......بیان شفاعتم کنن😭 شهدا التماس دعا....😭

رفیق : فکر نکنی تو مقامت کم،بعضی ها شرکت کننده هستن،بعضی ها دست اندرکارن،شرکت کننده به کی میگن؟ کسی که اگر نیاد،یه اشاره می کنی بیا جلوتر،جای اون که نیومده پر میشه،اما دست اندرکار اگه نیاد باید فکر کنی یکی رو جاش بذاری،حالا من از شما سئوال می کنم،حبیب دست اندرکار کربلا بود یا شرکت کننده؟ حبیب دست اندرکار بود،فرمانده ی سپاه اصحاب بود،روز اول ابی عبدالله همه پرچم ها و علم هارو داد،غیر از دوتا،گفتن:آقا اینارو هم بدید،فرمود:اینا صاحب دارن میان،صاحبش تو راه…😭 حسین جان...😭 #محرم

حبیبی که دست اندرکارِ،حبیبی که فرمانده ی سپاهه،آرزو داره جای شما برا حسین گریه کنه،همه آرزوش اینه یه بار دیگه عمری داشته باشه،گریه کن روضه ها باشه،این کم مقامی است؟ امشب مهمان سفره ی اصحابیم….😭 التماس دعا...😭

#امام_حسین خوشا به حال خیالی که در حرم مانده و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد به یاد چایی شیرین کربلایی ها لبم حلاوتِ “اَحلی من العسل” دارد بگو چه شد که من اینقدر دوستت دارم😭 بگو محبت ما ریشه از ازل دارد.. حسین جانم😭

آره رفیق،محبت ما مال دیروز و پارسال و پیارسال نیست،محبت ما از اون روزیِ که گِلمون رو سرشتن،روز ازل،دلیل دارم برا حرفم،دلیلشم روضه ی امشبِ،وقتی حُر راهِ امام رو بست،حضرت یکی دو بار ازش پرسید،حُر!با منی یا بر عَلَیِّ منی😭 حُر سرش رو انداخت پایین گفت: “عَلیکَ یابن رسول الله”،من با شمام…😭 حسین..😭

نوشتن حضرت سه مرتبه فرمود: لاحول ولا قوة الا بالله…😭 یکی ازاصحاب پرسید:آقا! حُر وقتی راه رو بست،سه مرتبه فرمود:” لاحول ولا قوة الا بالله” برای چی؟ آقا فرمود: اسم حُر رو من توی شهدای خودم دیده بودم…😭

حسین جان یعنی میشه اسم ما را هم تو اسم شهدا... باشه 😭

آقا جان😭 اسم مارو هم توی غلامات دیده بودی😭 نکنه اسم ما تو نوکرات نباشه😭 تو زائرات،تو عاشقات نباشه😭 نکنه گناهام اسمم رو قلم بگیره...😭

بگو چه شد که من اینقدر دوستت دارم😭 بگو محبت ما ریشه از ازل دارد غلامتان به من آموخت در میانه ی خون که روسیاهی ما نیز راه حل دارد😭 حسین..😭