كجا ميتونی همچين خونه ای پيدا كنی😭 خانه ای كه پيغمبر تمام قد بايسته مقابل اين در و ادب كنه، بگه: "السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّة" 😭 كجا ميتونی همچين خونه ای پيدا كنی😭 كه جبرائيل و عزرائيل و ميكائيل ميخوان بيان داخل بايد اجازه بگيرن...😭   وای مادرم 😭 #ایام_فاطمیه #فاطمیه

پیچیده در آن عطر به و یاس و گُل سرخ بیرون زده از پنجره‌اش شاخۀ طوبی..😭

البته اين روزا ديگه توي اين خونه بوی اين عطرها نمياد، فقط بوی دود و آتش مياد، فقط بوی غربت و تنهايی علی مياد، خونه ی بی فاطمه خونه نيست، زندان برا علی، خونه ی بی مادر خونه نيست، ماتمكده است..😭 امان از دل علی...😭

اين روزای آخری علی آرزو داشت زهرا يه بار بخنده، خانم حضرت زينب... آرزو داشت يه بار ديگه مادر بخنده...😭 خدا نكنه مادری تو خونه گريه كنه؛ خدا نكنه مادری تو خونه دلش بشكنه...😭 #ایام_فاطمیه #فاطمیه

بچه هایی که مادر دارید خدا براتون حفظش کنه ... خواهش میکنم خیلی مراقب مادرتون باشید ، خیلی بهش احترام بزارید ، خوشبحال خادم زینب... که تازه از کربلا اومدن ،هر سال با پولی که کار می‌کنه از اون پس انداز مادرتون را می‌برید کربلا ... خدا هزاران برابر اون پول را بهتون میده ، چون دل مادرتون را شاد کردید، ان شاءالله سال ها سایه مادرتون بالا سرتون باشه ، ان شاءالله روزی هرسالتون کربلا بشه ...

روح تمام مادران آسمانی و مادر شهید منم شاد ان شاءالله...😭

بچه ها ،مادر كه نباشه همه چيز متلاشی ميشه😭 قربون اون مادری برم كه جوان رفت، چهارتا بچه قد و نيم قد رو گذاشت برا علی و رفت...هيچ كسی مثل علی نميتونه برا ما روضه بخونه...😭

امام سجاد علیه السلام وقتی ميخواد خودش رو توی شام معرفی كنه اينجوری معرفی ميكنه: "اَنَا اَصبَرُ الصّابرين" من پسر كسی هستم كه توی صبر سرآمد همه است، يعنی برای صبر يه قله در نظر بگير، علی روی قله است...😭

همیشه میگم خدا به مردان ما صبر حیدری بده ، به خانوم های ما صبر زینبی بده،

يه موقعی يه نفر توانی نداره، چاره ای نداره، مجبور صبر كنه، يه موقع يه نفرعلی است، اسداللهِ الغالب😭 قهرمان بدر و خيبر و اُحد، يه ضربه ي شمشير علی بالاتر از عبادتِ جن و انس، ميتونه با ذوالفقارش دودمانشون رو به باد بده، اما مأمور كه صبر كنه، اواخر عمر پيغمبر...😭 امان از دل امیر المومنین علی علیه السلام 😭

پيغمبر فرمود: خونه رو خالی كنيد، با علی كار دارم، سلمان ميگه: علی رو صدا كرد، شروع كرد دست علی رو فشاردادن، عهد ميگرفت از علی، هر چی پيغمبر ميگفت، علی ميگفت: چشم، صبر ميكنم😭 حق تو رو غصب ميكنن، چشم صبر ميكنم، حكومت رو ازت ميگيرن، چشم صبر ميكنم😭 يه مرتبه سلمان ميگه: پيغمبر يه جمله ای گفت، يه مرتبه ديدم علی با صورت خورد زمين، صورتش برافروخته شد، چی گفت: پيغمبر😭 اونايی كه ناله دارن، علی جان😭 بايد با چشمات ببينی فاطمه ات رو توی كوچه های مدينه ميزنن، بايد ببينی قنفذ يه طرف، مغيره يه طرف...😭 حالا ميخوام از زبان علی روضه بخونم...😭 #ایام_فاطمیه #فاطمیه

خانومم ،تو افتادی ز پا اما، علی رو، رو به راه کردی  دیدی آخر تو این خونه، پای تابوتُ وا کردی    باورم نميشد بعد از نُه سال تابوت بياد توی خونه ی علی...😭