eitaa logo
🌴 #یازینب...
2.4هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
8.3هزار ویدیو
27 فایل
@Yazinb69armaghan ما سینه زدیم،بی‌صدا باریدند از هر چه که دم زدیم،آنها دیدند مامدعیان صف اول بودیم ازآخر مجلس شهدارا چیدند این زمان زنده نگه داشتن یادشهداکمتر ازشهادت نیست #یازینب‌.. جهت تبادل🌹👇🌹 @ahmadmakiyan14 تبادل بالای ۲k🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌹 است ودعا به استجابت نزدیک برای فرج مولایمان وگشایش در کار مومنین دعا کنیم برای آرامش دلهای بی قرارمون دعا کنیم برای عاقبت بخیری همه عزیزانمون دعاکنیم شاید شما نزدیکتر از حقیر به خدا ایستاده این برای دل بی قرار ما هم دعایی بکنید 🌹🍃 🍃🌹 🌹🍃
💢یک_جمعه_دیگر_گذشت 🍃به کوچه کوچه بنالم، ز عابری که نیامد غزل غزل بسـرایم، ز شاعری که نیامد 🍃شکسته بغض گلویم، در انتظار عجیبی خدا کند که بیاید، مسافری که نیامد یا_مهدی_ادرکنی ⚘⚘اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه⚘⚘
چند وقت پیش مشکلی داشتم و رفتم سر قبرش. کلی گله کردم که چرا حاجت همه را میدی ولی ما را نه؟! شب خوابش را دیدم. بهم گفت: آبجی! ، من فقط وسیله ام ، ما دعاها را خدمت امام زمان (عج) عرض میکنیم و حضرت برآورده میکنن. من واسطه ام ، کاره ای نیستم. اگر چیزی میخواهید اول از امام زمان (عج) بخواهید... 📕 سه ماه رویایی 🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷   🌸 🌸 🍃🌺اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌺🍃 🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹            🍃🌺 @Yazinb3🌺🍃
ظاهرا میگوییم آقا می آید ، ولی در حقیقت ما به خدمت حضرت میرویم. ما به پشت دیوار دنیا رفتیم و گم شدیم ، باید از پشت دیوار بیرون بیاییم تا ببینیم که حضرت از همان ابتدا حاضر بودند. امام زمان گم و غائب نشده است ، ما گم و غائب شده ایم..... 📕 مصباح الهُدی ص ۳۱۹ ‌ التماس دعای فرج.... 🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷  🌸 🌸 🍃🌺اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌺🍃 🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹            🍃🌺 @Yazinb3🌺🍃
✨الهـــی اگر بـد بودیـم ڪن تا فردایی بهتـر داشتـه باشیـم. خــ♡ــدایا بہ حـق نگذار کسـی با ناامـیدی و ناراحتـی شـب خـود را بہ صــبح برساند. یادمـان باشـد شـاید شبـی آنچنان آرام گرفتیـم ڪه دیـدار صبـح فـردا ممکن نشـود پـس بہ امیـد فـرداهـا محبـت هایمان را ذخیـره نکنیم. شبتـ🌙ـون در پنـاه خـدا🌟
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
شـــ🌙ــبِ مـــن با تــــو بـــخیر می شود تـ♡ـویی که حتــی حـــس بـــودنت می ارزد به ، تــــــمامِ نــداشته هایم،آقا شب بخیرمولای غریبم
کامل‌ترین، زیبـاترین شیرین ترین، و پرنشاط ترین کلمـه و یکی از القاب خـداوند متعال است سـلام بر تو ڪه لبخند را بر لبت می‌نشاند سـلام بر تو ڪه دعائی ست برایت سـلام بر تو ڪه با این کلام عاشقی میکنی سـلام بر پرنده‌هایی ڪه کوچ می‌کنند تا برگشتنشان نویـدبخش فصـل زیبـای دیگری باشـد سـلام بر گل‌ها و درختان و زمیـن ڪه شاید، این آخرین کلامی ست ڪه قبل از بہ خواب رفتن می‌شنـوند سـلام بہ گل‌های داوودی سـلام بہ پـدر سـلام بہ نگاه مهـربان مـادر و سـلام بہ عشـق سـلام،،، سـلام،،، سـلام،،، صبحتـون بخیـر و خیـر و برڪت خـدا چون نَم نَم بـاران نثـارتـان بـاد امـروزتون پر از خوشبختی ‌〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰   🌸 🌸 🍃🌺اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌺🍃 🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹            🍃🌺 @Yazinb3🌺🍃
🌴 #یازینب...
🕊🌹🔹 🌹 🔹 #کتاب_دختر_شینا🌹🕊 #خاطرات : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🌹🍃 #همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی
🕊🌹🔹 🌹 🔹 🌹🕊 : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🌹🍃 سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هریژ🌷🕊 :بانو بهناز ضرابی.. فصل یازدهم ..( قسمت سوم)🌹🍃 🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊 از پشت خمیده به نظر می آمد با موهایی آشفته و خاکی وشانه هایی افتاده و تکیده زیر لب گفتم: خدایا یعنی این مرد من است این صمد است جنگ چه به سرش آورده آرزو کردم خدایا پای جنگ را به خانه هیچ کس باز نکن.کمی بعد صدای شرشر آب حمام و خرخر آبی که توی راه آب می رفت تنها صدایی بود که به گوش می رسید. چراغ آشپزخانه را خاموش کردم. با اینکه نصف شب بود. به نظرم آمد خانه مثل اولش شده روشن و گروم و دل باز. انگار در و دیوار خانه دوباره به رویم می خندید. فردا صبح، صمد رفت کمی خرید کند. وقتی برگشت دو سه کیلو گوشت و دو تا مرغ و سبزی و کلی میوه خریده بود. گفتم: چقدر گوشت مهمان داریم؟! چه خبر است؟! گفت این بار که بروم اگر زنده بمانم دو سه ماهی بر نمی گردم. شاید هم تا عید نیایم. شاید هم تا آخر جنگ. گفتم اِ همین طوری می گویی ها. شاید جنگ دو سه سالی طول بکشد. گفت: نه خدا نکند به هر جهت آنجا خیلی بیشتر به من نیاز دارند. اگر به خاطر تو و بچه ها نبود این چند روز هم نمی آمدم. گوشت را گذاشتم توی ظرفشویی شیر آب را باز کردم رویش. دوباره گفتم: به خدا خیلی گوشت خریدی. بچه ها که غذا خور نیستند می ماند من یک نفر خیلی زیاد است. رفت توی هال. بچه ها را روی پایش نشاند و شروع کرد با آن ها بازی کردن. گفتم: صمد! از توی هال گفت: جان صمد! خنده ام گرفت گفتم: می شود امروز عصر بروم یک جایی. خیلی دلتنگم دلم پوسید توی این خانه. زود گفت: می خواهی همین الان جمع کن برویم قایش. شیر آب را بستم و گوشت های لخم و صورتی را توی صافی ریختم گفتم: نه... قایش نه... تا پایمان برسد آنجا تو غیبت می زند. می خواهم بروم یک جایی که فقط من و تو و بچه ها باشیم. آمد توی اشپزخانه بچه ها را بغل گرفته بود. گفت: هر چه تو بگویی. کجا برویم؟! گفتم: برویم پارک. پرده آشپزخانه را کنار زد و به بیرون نگاه کرد و گفت: هوا سرد است مثل اینکه نیمه آبان است ها، خانم بچه ها سرما می خوردند. گفتم: درست است نیمه آبان است اما هوا خوب است امسال خیلی سرد نشده است. گفت: قبول همین بعد از ظهر می رویم. فقط اگر اجازه می دهم یک تُک پا بروم سپاه و برگردم کار واجب دارم. خندیدم و گفتم: از کی تا به حال برای سپاه رفتن از من اجازه می گیری ؟! خندید و گفت: آخر این چند روز را به خاطر تو مرخصی گرفتم حق توست. اگر اجازه ندهی نمی روم. گفتم: بروم، فقط زود برگردی ها و گرنه حلال نیست. زود خدیجه و معصومه را زمین گذاشت و لباس فرمش را پوشید. بچه ها پشت سرش می رفتند و گریه می کردند بچه ها را گرفتم سر پله خم شده بود و داشت بند پوتین هایش را می بست. پرسیدم: ناهار چی درست کنم؟ بند پوتین هایش را بسته بود و داشت از پله ها پایین می رفت گفت: آبگوشت. آمدم اول به بچه ها رسیدم تر و خشکشان کردم. چیزی دادم خوردند و کمی اسباب بازی ریختم جلویشان و رفتم پی کارم. گوشت ها را خردکردم آبگوش را بار گذاشتم و مشغول پاک کردن سبزی ها شدم. ساعت دوازده و نیم بود همه کارهایم را انجام داده بودم غذا هم آماده بود. بوی گوشت لیمو عمانی خانه را پر کرده بود سفره را باز کردم ماست و ترشی و سبزی را توی سفره چیدم. بچه ها گرسنه بودند کمی آبگوشت تریت کردم و بهشان دادم سیر شدند رفتند گوشه اتاق و سرگرم با اسباببازی هایشان شدند. کنار سفره دراز کشیدم و چشم دوختم به در. ساعت نزدیک دو بود و صمد نیامده بود. یک باره با دای معصومه از خواب پریدم. ساعت سه بعد از ظهر بود کنار سفره خوابم برده بود. بچه ها دعوایشان شده بود و گریه می کردند کاسه های ترشی و ماست و سبزی ریخته بود وسط سفره. عصبانی شدم اما بچه بودند و عقلشان به این چیزها نمی رسید. سفره را جمع کردم و بردم توی آشپزخانه. بعد بچه ها را بردم دست و صورتشان را شستم. ...🌹🍃 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 ...‌ 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 ...🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
____~••°° ...°°••~_____ 🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 🍃🌹 .. 🌹🍃 امروز #۲۳_آذر ۱۳۹۸ هجری شمسی ... @Yazinb3 🌷 (استان اصفهان، شهرستان زرین شهر) (۱۳۵۱ ه.ش) شهید عبدالکریم جابری انصاری🌷 (استان اصفهان، شهرستان شهرضا) (۱۳۵۹ ه.ش) شهید علی ثقفی🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۵۹ ه.ش) شهید رضا امینی🌷 (استان اصفهان، شهرستان مبارکه) (۱۳۵۹ ه.ش) شهید سیدمرتضی هاشمی🌷 (استان مازندران، شهرستان بهشهر) (۱۳۶۰ ه.ش) شهید قدرت نصیری (استان مازندران، شهرستان بهشهر) (۱۳۶۰ ه.ش) شهید نعمت‌الله چهاردهی🌷 (استان مازندران، شهرستان بهشهر) (۱۳۶۰ ه.ش) شهید خان علی منصوریان🌷 (استان مازندران، شهرستان بهشهر) (۱۳۶۰ ه.ش) شهید اصغر کریمی🌷 (استان آذربایجان شرقی، شهرستان تبریز) (۱۳۶۰ ه.ش) شهید محمدرضا بهاری🌷 (استان آذربایجان شرقی، شهرستان مراغه) (۱۳۶۰ ه.ش) شهید محمد حسین مصطفایی🌷 (استان آذربایجان شرقی، شهرستان تبریز) (۱۳۶۰ ه.ش) شهید ولی شاهی🌷 (استان آذربایجان شرقی، شهرستان تبریز) (۱۳۶۰ ه.ش) شهید یحیی اناری🌷 (استان آذربایجان غربی، شهرستان ارومیه) (۱۳۶۲ ه.ش) شهید موسی علمی‌پور🌷 (استان آذربایجان شرقی، شهرستان تبریز) (۱۳۶۲ ه.ش) شهید معرفت‌الله مولائی🌷 (استان آذربایجان شرقی، شهرستان میانه) (۱۳۶۳ ه.ش) شهید کاوس رحمانی 🌷 (استان اصفهان، شهرستان اصفهان) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید غلام محمد نیک عیش🌷 (استان خراسان رضوی، شهرستان قوچان) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید ابوالقاسم رضائی🌷 (استان گلستان، شهرستان گرگان) (۱۳۶۶ ه.ش) شهید نامدار حاتمی مطلق🌷 (استان فارس، شهرستان فراشبند، روستای دشتک سیاه) (۱۳۶۶ ه.ش) شهید حسین آیسته🌷 (استان کرمان، شهرستان زرند) (۱۳۶۶ ه.ش) شهید سیدشجاع احمدی🌷 (استان گلستان، شهرستان گرگان، روستای کارکنده) (۱۳۶۶ ه.ش) شهید عبدالله رحیمی ساردوئی🌷 (استان کرمان، شهرستان جیرفت) (۱۳۶۷ ه.ش) شهید محمد شکیبایی صنوبری🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۷۶ ه.ش) شهید مدافع حرم ابوالفضل شیروانیان🌷 (استان اصفهان، شهرستان اصفهان) (۱۳۹۲ ه.ش) شهید حسن زاهد 🌷 (استان آذربایجان غربی، شهرستان نقده) (۱۳۹۳ ه.ش) شهید محمد پنجه کوبی🌷 (استان سیستان و بلوچستان، شهرستان زاهدان) (۱۳۹۳ ه.ش) ....🌹🍃 . هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐 🕊🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷🕊 ____~°°•• ...••°°~_____ ...🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 🍃🌹 @yazinb2 🌹🍃
: در زندگے دنبالِ کسانی حرکت کنید ،که هرچه به جنبه‌هایِ خصوصی‌ترِ زندگے ایشان نزدیک شوید تجلی  را بیشتر ببینید💙🦋
🚩هم اکنون بارش شهابی در آسمان ایران قابل رویت است. 🔹 بارش های شهابی بعد از نیمه شب وضعیت رصدی بهتری دارند، اما بارش جوزایی قبل از نیمه شب هم امکان رصد دارد.
🚩کیک‌های آلوده در آذربایجان غربی مشاهده شد/دانش آموزان سرپایی مرخص شدند معاون سیاسی و امنیتی استاندار آذربایجان غربی در گفت‌وگو با تسنیم: متأسفانه چنین اتفاقی رخ داده ولی موضوع به خوبی مدیریت شده است. 🔹رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر ناجا:نمونه قرص‌های بررسی شده در آزمایشگاه از نوع قرص «هیوسین» بودند/ این قرص‌ های بررسی شده مربوط به دل درد و دل پیچه هستند 🔹قرص‌ها بعد از مرحله تولید از نقطه عرضه وارد این کیک‌ها شده و ربطی به کارخانجات تولید نداشت. رئیس دانشگاه علوم پزشکی آذربایجان غربی نیز در گفت‌وگو با تسنیم:مسمومیت ۱۸ تن از دانش آموزان ارومیه‌ای / خوشبختانه موضوع سریعاً برطرف شد و تمامی این ۱۸ تن به صورت سرپایی مداوا و مرخص شدند. 🔹مطمئناً این اتفاقات با برنامه ریزی‌های قبلی صورت گرفته و به دنبال تشویش اذهان عمومی صورت گرفته است تا در شرایط فعلی اقتصادی و تحریم‌ها مردم نسبت به تولیدات داخلی بدبین شوند   🌸 🌸 🍃🌺اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌺🍃 🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹            🍃🌺 @Yazinb3🌺🍃