#تلنگر
هرچقدر به بالای قلهی #ظهور
نزدیڪ میشیمـ
هوا کم میشه! دیگه به شُشِ
هرکسی نمیسازه!
بیهوا میخرَن، بیهوا میبَرَن، بیهوا میاد! خیلی حواستونُ جمع ڪُنید؛
میزان هواےِ نَفسه...
#حاجحسینیڪتا
#هواےنفس
🍃🌹
هرکی تونست پنج نمونه از خدمات اصلاحطلبان به کشور رو نام ببره یه نابغه است شک نکنید !
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
🌴 #یازینب...
🕊🌹🔹 🌹 🔹 #کتاب_دختر_شینا🌹🕊 #خاطرات : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🌹🍃 #همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی
🕊🌹🔹
🌹
🔹
#کتاب_دختر_شینا🌹🕊
#خاطرات : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🌹🍃
#همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هریژ🌷🕊
#نویسنده :بانو بهناز ضرابی..
فصل یازدهم ..( قسمت ۸ )🌹🍃
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊
هرچه او بیشتر حرف می زد گریه ام بیش تر می شد. بچه ها را آورد جلوی صورتم و گفت: مامانی را بوس کنید. مامانی را ناز کنید. بچه ها با دست های کوچک و لطیفشان صورتم را ناز کردند. پرسید: کجا رفته بودی؟ با گریه گفتم: رفته بودم نان بخرم. پرسید: خریدی؟! گفتم: نه نگران بچه ها بودم آمدم سری بزنم و بروم. گفت: خوب حالا تو بمان پیش بچه ها من می روم. اشک هایم را دوباره با چادر پاک کردم و گفتم: نه نمی خواهد تو زحمت بکشی. دو نفر بیشتر به نوبتم نمانده خودم می روم. بچه ها را گذاشت زمین چادرم را از سرم در آورد و به جا رختی آویزان کرد و گفت: تا وقتی خانه هستم خرید خانه به عهده من. گفتم: آخر باید بروی ته صف. گفت: می روم حقم است دنده ام نرم. اگر می خواهم نان بخورم باید بروم ته صف. بعد خندید. داشت پوتین هایش را می پوشید گفتم: پس اقلا بیا لباس هایت را عوض کن. بگذار کفش هایت را واکس بزنم یک دوش بگیر. خندید و گفت: تا بیست بشمری برگشته ام. خندیدم و آمدم توی اتاق. صورت بچه ها را شستم. لباس هایشان را عوض کردم. غذا گذاشتم خانه را مرتب کردم. دستی به سر و صورتم کشیدم. وقتی صمد نان به دست به خانه برگشت همه چیز از این رو به آن رو شده بود. بوی غذا خانه را پر کرده بود. آفتاب وسط اتاق پهن شده بود. در و دیوار خانه به رویمان می خندید.
فردا صبح صمد رفت بیرون. وقتی برگشت چند ساک بزرگ پلاستیکی دستش بود باز رفته بود خرید از نخود و لوبیا گرفته تا قند و چای و شکر و برنج. گفتم: یعنی می خواهی به این زودی برگردی؟!
گفت: به این زودی که نه ولی بالاخره باید بروم. من که ماندنی نیستم. بهتر است زودتر کارهاریم را انجام بدهم. دوست ندارم برای یک کیلو عدس بروی دم مغازم. بعد همان طور که کیسه ها را می آورد و توی آشپزخانه می گذاشت گفت: دیروز که آمدم و دیدم رفته ای سر صف نانوایی از خودم بدم آمد. کیسه ها را از دستش گرفتم و گفتم: یعنی به من اطمینان نداری دستپاچه شد ایستاد و نگاهم کرد و گفت: نه ... نه ...،منظورم این نبود. منظور این بود که من باعث عذاب و ناراحتی ات شدم. اگر تو با من ازدواج نمی کردی، الان برای خودت خانه مامانت راحت و آسوده بودی، می خوردی و می خوابیدی. خندیدم و گفتم: چقدر بخور و بخواب. برنج ها را توی سینی بزرگ خالی کرد و گفت: خودم همه اش را پاک می کنم تو به کارهایت برس. گفتم: بهترین کار این است که اینجا بنشینم. خندید و گفت: نه... مثل اینکه راه افتادی. آفرین، آفرین. پس بیا بنشین اینجا کنار خودم بیا با هم پاک کنیم. توی آشپزخانه کنار هم پای سینی نشستیم و تا ظهر نخود و لوبیا و برنج پاک کردیم. تعریف کردیم و گفتیم و خندیدیم.
بعد از ناهار صمد لباس پوشید و گفت: می خواهم بروم سپاه زود بر می گردم. گفتم: عصر برویم بیرون؟! با تعجب پرسید: کجا؟! گفتم: نزدیک عید است می خواهم برای بچه ها لباس نو بخرم یک دفعه دیدم رنگ از صورتش پرید لب هایش سفید شد گفت: چی لباس عید؟! من بیشتر از او تعجب کرده بودم گفتم: حرف بدی زدم. گفت: یعنی من دست بچه هایم را بگیرم و ببرم لباس نو بخرم آن وقت جواب بچه ها شهدای را چی بدهم. یعنی از روی بچه های شهدا خجالت نمی کشم؟! گفتم: حالا مگر بچه های شهدا ایستاده اند سر خیابان ما را ببینند تازه ببینند آن ها که نمی فهمند ما کجا می رویم.
#یازهرا...🌹🍃
🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃
#ادامه_دارد...
🌹
🔹🌹
🌹🕊🌹
🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹
#یـــــازیــــــــنــــــــبــــــــ...🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
بـوی #یلـــــدا را میشنـوی؟
انتهـای خیـابـان آذر
باز هم قرار عاشقانه پائیـز و زمستـان
قـراری طولانی بہ بلندای یک شـب
شـب عشـق بـازی بـرگ و بـرف
پائیـز چمـدان بہ دست ایستاده!
عـزم رفتـن دارد
آسمـان بغـض میکنـد، میبـارد
خـدا هم میداند عـروس فصلها
چقـدر دوسـت داشتنیست
دقیقـهای بیشتر مهلت ماندن میدهد
آخرین نـگاه بـارانیاش را
بہ درختـان عریـان میدوزد
دستی تکان میدهـد
قدمی برمیدارد سنگیـن و سـرد
کاسهای آب میریزم پشت پای پائیـز
و تمـام میشـود
پائیـز ای آبستن روزهای عاشقی
رفتنت به خیـر
سفـرت بیخطـر
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
🌸 #زمینه_سازظهورباشیم🌸
🍃🌺اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌺🍃
🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹
🍃🌺 @Yazinb3🌺🍃
#تفکر
یکی از علائم آخرالزمان و قیام و ظهور حضرت مهدی عجلاللهتعالیفرجهالشریف آن است که ،
عِنْدَ قَسْوَةِ الْقُلُوبِ ؛ هنگامی که دل ها قساوت پیدا کنند.
در هر حال ، با ما اتمام حجت کرده اند که اگر در این زمان تکلیف خود را بدانیم و بدان عمل نماییم ، باید از خوشحالی کلاهمان را به هوا بیندازیم…
#آیت_الله_بهجت
📕 در محضر بهجت، ج۲، ص۳۰۰
#شبتون_شهدایی
التماس دعای فرج.....
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌸 #زمینه_سازظهورباشیم🌸
🍃🌺اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌺🍃
🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹
🍃🌺 @Yazinb3🌺🍃
خـداونـدا
در آخرین شـبهای پائیـز
چشمی عطا ڪن تا بهترینها را ببینیم
قلبی عنایت ڪن تا خطاها را ببخشیم
ذهنی بما ارزانی دار تا بدیها را فراموش ڪنیم
و روحی ڪه هیچگاہ خودخواہ نشویم
داريم به طولانی ترين شـب
سال نزديک ميشيم
برای يكديگر شادی و رفاه
آرامش و آسايش، امنيت
سلامتی، دلخوشی، بركت
گشايش در کارها
و خوشبختی آرزو کنیم
🌙شـب بخیـر دوستـان🌟
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
شـــ🌙ــبِ مـــن
با تــــو
بـــخیر می شود
تـ♡ـویی که حتــی
حـــس بـــودنت
می ارزد به ،
تــــــمامِ
نــداشته هایم،آقا
شب بخیرمولای غریبم
سلام و درود بہ دوستان عزیز
روزتون بہ قشنگی دلهای مهربونتون
سلامم بہ پائیز و رنگهای زیبایش
سلامم بہ باران و آئینه باد
بہ دلهای سرسبز و بی کینه باد
سلامم بہ عشاق دیرینه باد
بہ قلبهای پر مهر و با ریشه باد
سلامم بہ برگهای قرمز و زرد و سفید
بہ رودهای جوشان این بیشه باد
سلامم بہ کوهها بہ دشت امید
بہ قلب تپنده در سینه باد
سلامم بہ گرمای خشک کویر
بہ شنهای پر نقش این پهنه باد
سلامی بہ هنگام فجر سپید
بہ شفافی رنگ در شیشه باد
🌸 #زمینه_سازظهورباشیم🌸
🍃🌺اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌺🍃
🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹
🍃🌺 @Yazinb3🌺🍃
صبـ🌼ـح
فرصت دلدادگی آسمـان
بر طلو؏ آبی دوست داشتنهاست♥️
و آواز گنجشڪان
نوید میدهد ڪہ صبـح
را بہ عشـق باید چشیـد...
زنـدگی پـر است
از شـادیهای کوچک
ڪه ما ساده از کنارش میگذریم
شـاد باش زنـدگی کوتاه است
و هر لحظـه را زیبـا زنـدگی کن
✨الهـی ...
حرکت زندگیتان سبـز
مسیـرتان همـوار
سفـرهتان پر نعمـت
روزیتان با برڪت
لبهایتـان پر لبخنـد
و تنتـان در عافیـت باشـه
🌸 #زمینه_سازظهورباشیم🌸
🍃🌺اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌺🍃
🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹
🍃🌺 @Yazinb3🌺🍃
امام صادق(علیه السلام):
هیچ عملی درروز جمعه برتر و بافضیلت تر از صلوات بر محمد وآل محمد نمی باشد.
🌹حكمت صلوات🌹
صلوات: تنها دعايي هست كه حتما مستجاب مي شود.
صلوات : بهترين هديه از طرف خداوند براي انسان است.
صلوات : تحفهاي از بهشت است.
صلوات : روح را جلا ميدهد.
صلوات : عطري است كه دهان انسان را خوشبو ميكند.
صلوات : نوري در بهشت است.
صلوات : نور پل صراط است.
صلوات : شفيع انسان است.
صلوات : ذكر الهي است.
صلوات : موجب كمال نماز ميشود.
صلوات : موجب كمال دعا و استجابت آن ميشود.
صلوات : موجب تقرب انسان است.
صلوات : رمز ديدن پيامبر در خواب است.
صلوات : سپري در مقابل آتش جهنم است.
صلوات : انيس انسان در عالم برزخ و قيامت است.
صلوات : جواز عبور انسان به بهشت است.
صلوات : انسان را در سه عالم بيمه ميكند.
صلوات : از جانب خداوند رحمت است و از سو فرشتگان پاك كردن گناهان و از طرف مردم دعا است.
صلوات : برترين عمل در روز قيامت است.
صلوات : سنگينترين چيزي است كه در قيامت بر ميزان عرضه ميشود.
صلوات : محبوبترين عمل است.
صلوات : آتش جهنم را خاموش ميكند.
صلوات : فقر و نفاق را از بين ميبرد.
صلوات : زينت نماز است.
صلوات : بهترين داروي معنوي است.
صلوات : گناهان را از بين ميبرد.
منتشر کردنش عشق میخاد❤
🌹 اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌹
🌼اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌼
🌸 #زمینه_سازظهورباشیم🌸
🍃🌺اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌺🍃
🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹
🍃🌺 @Yazinb3🌺🍃
____~••°° #یازبنب...°°••~_____
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷
🍃🌹 #روز_شمار_شهدا.. 🌹🍃
امروز جمعه #۲۹_آذر ۱۳۹۸ هجری شمسی ...
@Yazinb3
#ولادت_شهید_سعید_صادقی🌷
(استان فارس) (۱۳۴۱ ه.ش)
#ولادت شهید داود پاکنژاد🌷
(استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۴۴ ه.ش)
#ولادت شهید مصطفی ارداقیان🌷
(استان قزوین، شهرستان قزوین) (۱۳۴۷ ه.ش)
#شهادت شهید محمود منظم تولائی🌷
(استان خراسان رضوی، شهرستان مشهد) (۱۳۵۹ ه.ش)
#شهادت شهید احمد فتحیخیاط🌷
(استان خوزستان، شهرستان دزفول) (۱۳۵۹ ه.ش)
#شهادت شهید سیدسجاد ساداتی🌷
(استان مازندران، شهرستان بهشهر) (۱۳۶۰ ه.ش)
#شهادت شهید رجبعلی حمزهای بیدگلی🌷
(استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل) (۱۳۶۰ ه.ش)
#شهادت شهید اسدالله سرافراز🌷
(استان هرمزگان، شهرستان بندرعباس) (۱۳۶۰ ه.ش)
#شهادت شهید منصور عبداللهی سعید🌷
(استان آذربایجان شرقی، شهرستان مراغه) (۱۳۶۱ ه.ش)
#شهادت شهید عباس رضا زاده شرمد🌷
(استان مازندران، شهرستان بابلسر) (۱۳۶۱ ه.ش)
#شهادت شهید سیدمحمود نیکجوی حسینی🌷
(استان مازندران، شهرستان بابل) (۱۳۶۱ ه.ش)
#شهادت شهید ابراهیم بیرانوند🌷
(استان لرستان، شهرستان خرمآباد) (۱۳۶۳ ه.ش)
#شهادت شهید کیومرث فرامرزی 🌷
(استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۳ ه.ش)
#شهادت شهید علی آبنیکی🌷
(استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۳ ه.ش)
#شهادت شهید غلام محمد خاوری کلاته علیا 🌷
(استان خراسان رضوی، شهرستان مشهد) (۱۳۶۳ ه.ش)
#شهادت شهید غلامرضا نظمی شادمهری🌷
(استان خراسان رضوی، شهرستان تربت حیدریه) (۱۳۶۴ ه.ش)
#شهادت شهید احمد دلاوری قراء 🌷
(استان مازندران، شهرستان قائمشهر) (۱۳۶۶ ه.ش)
#شهادت شهید موسی خسروی🌷
(استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۶ ه.ش)
#شهادت شهید وحید آقامحسنی فشمی🌷
(استان تهران، شهرستان فشم) (۱۳۶۶ ه.ش)
#انتقال_پیکر_شهید_محمدجواد_تندگویان🌷 پس از ۱۱ سال از عراق و روز تجلیل از آن شهید (۱۳۷۰ ه.ش)
#روز_بسیج_کارگری به مناسبت #شهادت محمدجواد تندگویان 🌷
وزیر نفت دولت شهید رجایی (۱۳۷۰ ه.ش)
#شهادت شهید صادق تقیزاده🌷
میارکلایی (استان مازندران، شهرستان ساری) (۱۳۷۴ ه.ش)
#شهادت شهید مرتضی نوروززاده🌷
(استان لرستان، شهرستان خرم آباد) (۱۳۸۲ ه.ش)
#شهادت شهید مدافع حرم فرامرز رضازاده 🌷
(استان خوزستان، شهرستان باغملک) (۱۳۹۴ ه.ش)
#شهادت شهید مدافع حرم اسماعیل خانزاده 🌷
(استان مازندران، شهرستان محمودآباد، روستای زنگی کلادابو) (۱۳۹۴ ه.ش)
#شهادت شهید مدافع حرم امیر سیاووشی🌷
(استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۹۴ ه.ش)
#شهادت شهید مدافع حرم حمیدرضا اسداللهی🌷
(استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۹۴ ه.ش)
#شهادت شهید مدافع حرم سجاد عفتی🌷
(استان تهران، شهرستان شهریار) (۱۳۹۴ ه.ش)
#شهادت شهید مدافع حرم عبدالحسین یوسفیان 🌷
(استان اصفهان، شهرستان بُرخوار) (۱۳۹۴ ه.ش)
#شهادت شهید مدافع حرم محمود شفیعی🌷
(استان اصفهان، شهرستان اصفهان، شهر نیک آباد) (۱۳۹۴ ه.ش)
#شهادت شهید مدافع حرم عبدالمهدی کاظمی🌷
(استان اصفهان، شهرستان خمینی شهر) (۱۳۹۴ ه.ش)
#شهادت شهید علی خوشلفظ🌷
(استان همدان، شهرستان همدان) (۱۳۹۶ ه.ش)
#یازهرا....🌹🍃
.
هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐
🕊🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷🕊
____~°°•• #یازینب...••°°~_____
#یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــــ...🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
🍃🌹 @yazinb2 🌹🍃
🌴 #یازینب...
#عاشقی_به_افق_حلب..🌹🍃 #قسمت_چهارم 🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🍃 نمیتوانستم قدم از قدم بردارم...
#عاشقی_به_افق_حلب...🌹🍃
#قسمت_پنجم..🌹🍃
🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🍃
عمو محمد و پسر عمو مرتضی دست بابا را گرفته بودند و کمکش میکردند تا از پله ها بالا برود...
من بالا آمدم و میز شام را چیدم،میدانستم گرسنه هستند...
مامان بعد از تعویض لباس بابا علی و خودش آمد و عمو و پسر عمو را تعارف کرد تا سر میز شام بیایند...
عمو محمد سر میز نشست و هنوز غذا را نچشیده شروع به تعریف از دستپختم کرد،میدانستم می خواهد از این حال و هوا در بیایم...
#به_به...احسنت،چه کرده ریحانه خانم ما!
پسرعمو مرتضی گفت:
الحق که دختر زن عمو زهرایی...
#خواهش_میکنم...کاری نکردم! نوش جان...
پارچ آب را فراموش کرده بودم ؛از روی صندلی بلند شدم و لنگ لنگان به سمت یخچال رفتم...
#عمو_محمد که متوجه لنگ زدنم شد،با نگرانی پرسید:
#چی_کار_کردی با خودت ریحانه؟چرا لنگ میزنی؟!
#طوری نیست عموجان،نگران نباشید...
#مطمئنی؟ بزار پاتو بیینم!
عمو محمد باندی که به پایم بسته بودم را باز کرد با دیدن کف پایم اخم غلیظی مهمانم کرد...
انگار تازه سوزش پایم یادم افتاد و زدم زیر گریه...
عمو بدون معطلی من را از روی زمین بلند کرد و به پسرعمو مرتضی اشاره کرد که بلند شود ماشین را روشن کند...
مامان زهرا گریه میکرد و نگران بود...
بابا علی هم فقط مظلومانه نگاه میکرد.
نگاه بابا به گریه ام شدت داد...
#عمو_جان بذارید خودم میام...نیازی نیست بغلم کنید...
ساکت شو دختر!با این شرایط زخم پات اصلا نباید راه بری.
#اما_عمو!...
الان از دستت عصبانی ام.نمیخوام چیزی بشنوم...
#ادامه_دارد...🌹🍃
#نویسنده_میم_سلیمی
#یازهرا...🌹🍃
#یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــــ...🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3