eitaa logo
🌴 #یازینب...
2.4هزار دنبال‌کننده
19.2هزار عکس
8.6هزار ویدیو
29 فایل
@Yazinb69armaghan ما سینه زدیم،بی‌صدا باریدند از هر چه که دم زدیم،آنها دیدند مامدعیان صف اول بودیم ازآخر مجلس شهدارا چیدند این زمان زنده نگه داشتن یادشهداکمتر ازشهادت نیست #یازینب‌.. جهت تبادل🌹👇🌹 @ahmadmakiyan14 تبادل بالای ۲k🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
آدمها همیشه خوب را برای یافتن خوب تر رها میکنند غافل از اینکه خوب همانیست که وقتی ازهمه چیز وهمه کس بریدی یادش می افتی همان کسی که هر روز حالت را میپرسد و تو سرسری میگویی خوبم همان کسی که تو حضورش را همیشه دیدی و حس کردی اما ساده گذشتی همان کسی که وقتی که کم حوصله ای زمین و زمان را به هم میدوزد تا تو لبخند بزنی خوب همان کسی است که بی منت تو را دوست دارد که تو صدبار دست رد به سینه اش میزنی اما یکبار هم خواهشت را رد نمیکند خوب همانیست که طاقت قهر ندارد میگوید قهر اما دلش دوری ات را تاب نمی اورد خوب همانیست که همه احساسش را خرج تو و اطرافیانش میکند خوب همانیست که به جرم احساسش هرلحظه غرورش رامیشکنی دلش را میشکنی و او دم نمیزند کجا با این عجله لحظه ای درنگ کن خوب خود را با خود نمیبری ؟ خوب یک نفر است و هرگز تکرار نمیشود مبادا از دستش بدهی !!! 🍃🌺   🌸 🌸 🍃🌺اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌺🍃 🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹            🍃🌺 @Yazinb3🌺🍃
چشم از آسمون نمی ‌گرفت ، یک ريز اشک می ‌ریخت ! طاقتم تاب شد ! چی شده حاجی؟ جواب نداد ! خط نگاهش رو گرفتم ! اول نفهميدم ،‌ ولی بعد چرا !! آسمون داشت بچه‌ها رو همراهی میكرد ، وقتی میرسيدند بدشت‌ ماه می ‌رفت پشت ابرها ، وقتی میخواستن از رودخونه رد بشن و نور می‌خواستن ، بيرون ميومد ! پشت بی سيم گفت ، متوجه ماه هم باشين ‌پنج دقيقه ‌ی بعد صدای گريه‌ ی آروم فرمانده ‌ها ازپشت بی سيم میومد..... 📕 ستارگان خاکی التماس دعای فرج..... 🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹   🌸 🌸 🍃🌺اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌺🍃 🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹            🍃🌺 @Yazinb3🌺🍃
شـب پـردﻩ را پـس می‌زنـد و تمـام ﺩاشتہ های فرامـوﺵ شده را عیـاﻥ می‌کنـد خـدا، احسـاس، وجـدان الهـی رحـم کـن تا با احسـاﺱ آرامـش و وجـدانی راحـت بخوابیـم 🌙 شبتـون آروم🌟 بـه امیـد فـردایی بهتـر
هدایت شده از 🌴 #یازینب...
شـــ🌙ــبِ مـــن با تــــو بـــخیر می شود تـ♡ـویی که حتــی حـــس بـــودنت می ارزد به ، تــــــمامِ نــداشته هایم،آقا شب بخیرمولای غریبم
امـروز را بـا لبخنـدی از ته دل و امیـد بہ فرداهـای بهتـر آغـاز کن امـروز فـردائیست ڪه دیـروز نگرانـش بودی زنـدگی با نـگاه آغاز می‌شـود با دل ادامہ می‌یابـد زنـدگی با محبـت محکم و با صـداقت راسـت می‌شـود زنـدگی با تبسـم آرام و با عشـق زیبـا می‌شـود آرامـش و شـادمانی بدرقـه امـروزتان   🌸 🌸 🍃🌺اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌺🍃 🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹            🍃🌺 @Yazinb3🌺🍃
____~••°° ...°°••~_____ 🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 🍃🌹 .. 🌹🍃 امروز #۸_دی ۱۳۹۸ هجری شمسی ... @Yazinb3 🌷 (استان همدان، شهرستان نهاوند) (۱۳۳۷ ه.ش) شهید حسن شیخ🌷 (استان اصفهان، شهرستان اصفهان) (۱۳۳۹ ه.ش) شهید فریدون تقی صفت🌷 (استان گیلان، شهرستان کوچصفهان، روستای برکاده) (۱۳۴۰ ه.ش) شهید علی اکبر میرکوزه گر🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۵۹ ه.ش) شهید جعفر گمنام 🌷 (استان خراسان جنوبی، شهرستان فردوس) (۱۳۵۹ ه.ش) شهید رحیم بهمنی🌷 (استان فارس، شهرستان داراب) (۱۳۵۹ ه.ش) شهید فریدون قاسم زاده حسینی شالکوهی 🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۰ ه.ش) شهید سیدعلیرضا حسینی🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۰ ه.ش) شهید سیدمحسن قریشی🌷 (استان مرکزی، شهرستان خمین، روستای قلعه بابو) (۱۳۶۳ ه.ش) شهید عباسعلی کساییان🌷 (استان سمنان، شهرستان دامغان، روستای فرات) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید سیدخسرو راستی🌷 (استان کهگیلویه و بویراحمد، شهرستان کهگیلویه، روستای دم عباس) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید عبدالقیوم شیرمحمدلی🌷 (استان گلستان، شهرستان گنبدکاووس) (۱۳۶۵ ه.ش) شهید فرهاد ایمانی عباسیان🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۶ ه.ش) شهید نصرت‌الله حاتمی شیروانی‌فرد🌷 (استان ایلام، شهرستان ایلام) (۱۳۶۷ ه.ش) شهید میلاد قبادی🌷 (استان کرمانشاه، شهرستان کرمانشاه) (۱۳۷۰ ه.ش) شهید مدافع حرم عباس آبیاری🌷 (استان تهران، شهرستان شهریار) (۱۳۷۰ ه.ش) شهید مظاهر احمدی🌷 (استان اصفهان، شهرستان نجف آباد) (۱۳۷۱ ه.ش) شهید جلال خدابنده🌷 (استان زنجان) (۱۳۷۲ ه.ش) شهید محمدرضا ابوترابی🌷 (استان خراسان جنوبی، شهرستان بیرجند) (۱۳۷۳ ه.ش) شهید حسن نسائی عارفی🌷 (استان اصفهان، شهرستان فریدن، روستای نهر خلج) (۱۳۸۲ ه.ش) شهید فرهاد صنعتی🌷 (استان کرمانشاه، شهرستان کرمانشاه) (۱۳۹۲ ه.ش) شهید نورالله جهان‌آرا 🌷 (استان خراسان رضوی، شهرستان جغتای، روستای محمدآباد) (۱۳۹۵ ه.ش) جانباز شهید منصور شریفی یزدی🌷 (استان کرمان، شهرستان کرمان) (۱۳۹۶ ه.ش) ....🌹🍃 . هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐 🕊🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷🕊 ____~°°•• ...••°°~_____ ...🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 🍃🌹 @yazinb2 🌹🍃
🍃🌹السلام عليكِ يا زينب كبري، السلام عليكِ يا بنت رسول الله، السلام عليكِ يا بنت اميرالمومنين (علیه السلام ) ...🌹🍃 🍃🌹🍃🌺🍃🌹🍃 🍃🌺پیشاپیش ولادت خانم حضرت زینب (سلام الله علیها) مبارک باد🌺🍃 🍃🌹🍃🌸🍃🌹🍃 با دست شوق چاک گریبان گرفته ایم از فرط شور باده طوفان گرفته ایم در اوج ناز تخت سلیمان گرفته ایم امشب به دست زلف پریشان گرفته ایم شکر خدا ز جام جنونش لبالبیم شکر خدا که گوشه نشیان زینبیم امشب دلم به تاب و سرم گرم از تب است شمع است و شاهد است و شرابی که بر لب است شور و شگفتی است و شبیه عشق مشرب است شامی که روشنایی روز است امشب است امشب تمام گرمی بازار زینب است امشب شب ملیکه دادار زینب است فصل الخطاب عاشقی ما رسیده است ای قطره های تب زده دریا رسیده است زیباترین حماسه دنیا رسیده است زینب به دست حضرت زهرا رسیده است چشمی گشود و چشم شقایق به خواب شد زیباترین دعای علی مستجاب شد باور نداشت چشم فلک دختر این چنین در بین چند کعبه دل دلبر این چنین از هرچه سرفراز زنی سرتر این چنین غیر از خدا نداشت کسی باور این چنین حتی فلک به چشم خواب خیالش ندیده است امشب خدا دوباره حسین آفریده است تا کوچه اش قبیله لیلا ادامه داشت تا خانه اش گدایی عیسی ادامه داشت در قامتش قیامت مولا ادامه داشت زینب که بود حضرت زهرا ادامه داشت زهرا نبود زهره دگر نُه فلک نداشت زینب نبود سفره خلقت نمک نداشت زینب اگر نبود اثر از کربلا نبود زینب اگر نبود علم حق به پا نبود زینب اگر نبود کتاب خدا نبود یک یا حسین بر لب ما و شما نبود بیخود که نیست عاشق و مجنون زینبیم این یا حسین را همه مدیون زینبیم ای برترین عقیله ی ایل و تبارها صبرت صلابت همه ی اقتدارها ای کرده با صدای علی کارزارها ای خطبه ات برنده تر از ذوالفقارها با خطبه هات ها حید کرار زنده شد در هیبتت شکوه علمدار زنده شد نهج البلاغه خوان علی آتشِ کلام ای مرتضای دوم کوفه ؛حسین شام حُسن ختام کرب و بلا تیغ بی نیام با خطبه ات گرفته ای از دشمن انتقام ای زینب مدینه و زهرای کربلا تو تیغ میگرفتی اگر وای کربلا تو آمدی که صبر شوی مجتبی شوی تو آمدی حسین شوی کربلا شوی تو آمدی به آل کسا هم کسا شوی هم ما رأیت سمت جمیلا رها شوی تو آمدی که کعبه دل کربلا شود در سینه ها حسینیه غم رها شود از کودکی برای برادر گریستی از کودکی به خاطر مادر گریستی گاهی کنار سرو صنوبر گریستی گاهی کنار پیکر بی سر گریستی حقت نبود تا که به زنجیرتان کشند با خط تازیانه به تفسیرتان کشند ...🌹🍃 ...🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
🌴 #یازینب...
🕊🌹🔹 🌹 🔹 #کتاب_دختر_شینا🌹🕊 #خاطرات : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🌹🍃 #همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی
🕊🌹🔹 🌹 🔹 🌹🕊 : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🌹🍃 سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هریژ🌷🕊 :بانو بهناز ضرابی.. فصل دوازدهم..( قسمت ۴)🌹🍃 🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊 هیچ وقت صمد قبل از آمدنش به ما خبر نمی داد. دل شوره بدی گرفته بودم. آمدم خانه. دست و دلم به کار نمی رفت. یک لحظه خودم را دلداری می دادم و می گفتم اگر صمد طوری شده بود ستار به من می گفت لحظه دیگر می گفتم نه حتما طوری شده آقا ستار می خواسته مرا آماده کند. تا عصر از دل شوره مردم و زنده شدم. به زور بلند شدم و غذایی بار گذاشتم و خانه را مرتب کردم کم کم داشت هوا تاریک می شد دم به دقیقه بچه ها را می فرستادم سر کوچه تا ببینند بابایشان آمده یا نه. خودم هم پشت در نشسته بودم و گاه گاهی توی کوچه سرک می کشیدم.وقتی دیدم اینطور نمی شود بچه ها را بر داشتم رفتم نشستم جلوی در. صدای زلال اذان مغرب توی شهر می پیچید اشک از چشمانم سرازیر شده بود به خدا التماس کردم : خدایا به این وقت عزیز قسم بچه هایم را یتیم نکن. مهدی هنوز درست و حسابی پدرش را نمی شناسد. خدیجه و معصومه بدجوری بابایی شده اند. ببین چطور بی قرار و منتظرند بابایشان از راه برسد. خدایا شوهرم را صحیح و سالم از تو می خواهم. این ها را می گفتم و اشک می ریختم یک دفعه دیدم دو نفر از سر کوچه دارند توی تاریکی جلو می آیند. یکی از آن ها دستش را گذاشته بود روی شانه آن یکی و لنگان لنگان راه می آمد. کمی که جلوتر آمدند شناختمشان. آقا ستار و صمد بودند. گفتم: بچه ها بابا آمد. و با شادی تند تند اشک هایم را پاک کردم‌ . خدیجه و معصومه جیغ و دادکنان دویدند جلوی راه صمد و از سر و کولش بالا رفتند. صدای خنده بچه ها و بابا گفتنشان به گریه ام انداخت‌. دویدم جلوی راهشان. صمد مجروح شده بود این را آقا ستار گفت پایش ترکش خورده بود.چند روزی هم در بیمارستان قم بستری و تازه امروز مرخص شده بود دویدم توی خانه. مهدی را توی گهواره اش گذاشتم و برای صمد رختخوابی آماده کردم بعد برگشتم و کمک کردم صمد را آوردیم و توی رختخواب خواباندیم. بچه ها یک لحظه رهایش نمی کردند معصومه دست و صورتش را می بوسید. و خدیجه پای مجروحش را نوازش می کرد. آقا ستار داروهای صمد را داد به من و برایم توضیح داد هر کدام را باید چه ساعتی بخورد. چند تا هم آمپول داشت که باید روزی یکی می زد. آن شب آقا ستار تا صبح خودش از صمد پرستاری کرد اما صبح رفت نزدیکی های ظهر بود داشتم غذا می پختم صمد صدایم کرد معلوم بود حالش خوب نیست. گفت: قدم کفتم بد جور درد می کند. بیا ببین چی شده . بلوزش را بالا زدم دلم کباب شد پشتش.به اندازه یک پنج تومانی سیاه و کبود شده بود. یادم افتاد ممکن است بقایای ترکش های آن نارنجک باشد وقتی که با منافق ها درگیر شده بود‌. ...🌹🍃 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 ...‌ 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 ...🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
🌴 #یازینب...
#عاشقی_به_افق_حلب..🌹🍃 #قسمت_یازدهم..🌹🍃 🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🍃 عمو حسین بعد از ۱۰ دقیقه صحبت
..🌹🍃 🌹🍃 🍃🌹بسم‌ الله الرحمن الرحیم 🌹🍃 در کلاس تمرکزم هر جایی می‌گنجید به جز زبان و درس و معلم... اما هر طوری بود تا ساعت ۷ تحمل کردم. بعد از اتمام کلاس، بلافاصله با عمو محمد تماس گرفتم. طبق معمول با اولین بوق جواب داد، عاشق این رفتارش بودم... به به ببین کی زنگ زده، احوال شریف ریحانه خانوم؟ ،خوب هستید؟ میشه صدای وروجک عمو رو بشنوم و خوب نباشم؟ تو چطوری؟ عمو محمد همیشه مهربان بود، البته در بین برادر زاده ها و خواهر زاده ها، من بیشتر از همه دوست داشت... شما، سلامت باشی عمو جون، خوبم... ؟ کار داشتی این وقت شب زنگ زدی؟ خواهش میکنم راستشو بگید جواب آزمایش بابا چی بود؟ _عزیز دلم نگران نباش، داداش علی خوب میشه... التماس میکنم، من بچه نیستم...میدونم هم شما و هم مامان زهرا دارید چیزیو از من پنهان میکنید.در ضمن بابا روز به روز داره بدتر میشه... عمو محمد سکوت کرده بود و من قلبم از شدت بغض و استرس سینه میکوبید... ؟ تموم شده، دارم برمیگردم خونه... _خونه نرو...هرجا هستی صبر کن و آدرس رو برام پیامک کن...میام دنبالت. ... آدرس را پیامک کردم و با منزل تماس گرفتم و به مامان زهرا گفتم عمو دنبالم می آید تا باهم برویم بیرون... دیگر مطمئن بودم اتفاقی افتاده و عمو نتوانسته پشت تلفن من بگوید... باید خودم را برای شنیدن هر چیزی آماده میکردم. استرس لحظه ای از من دور نمیشد و بغض طاقت فرسایی گریبانم گرفته بود... ...🌹🍃 🌹🍃 ...🌹🍃 ...🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
پروردگارا !! هیچ گاه احساس رنجش از آمریکا و اذناب او را در دل ندارم ، زیرا از کفر انتظاری جز خیانت و جنایت نیست !! از روحانیون حزب الله و طرف دار اسلام ناب محمدی ، عاجزانه خواستارم ، همان طور که امام فرمودند ، مواظب تمام نشست و برخاست های خود بوده و با محرومین و مستضعفین جامعه دم خور باشید . بسیجی بودن در شعار نیست ، در عمل است ، بسیجیان گروه خونی دارند که از عاشورای حسینی سرچشمه گرفته و از فتح المبین تا بیت المقدس و... به هم گره خورده است.... 📕 پلاک 10 التماس دعای فرج..... 🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷   🌸 🌸 🍃🌺اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌺🍃 🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹            🍃🌺 @Yazinb3🌺🍃
الهـی در ایـن شـب سـرد زمستـانی زنـدگی دوستانم را سبـز تنـور دلشـان را گـرم فانـوس دلشـان را روشـن لحظـه‌هایشان را بـدون غـم و چـرخ روزگار را بہ کامشـان بچـرخان شـ🌙ـب زیبـاتـون خـوش🌟