eitaa logo
🌴 #یازینب...
2.4هزار دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
8.2هزار ویدیو
27 فایل
@Yazinb69armaghan ما سینه زدیم،بی‌صدا باریدند از هر چه که دم زدیم،آنها دیدند مامدعیان صف اول بودیم ازآخر مجلس شهدارا چیدند این زمان زنده نگه داشتن یادشهداکمتر ازشهادت نیست #یازینب‌.. جهت تبادل🌹👇🌹 @ahmadmakiyan14 تبادل بالای ۲k🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴 #یازینب...
#عاشقی_به_افق_حلب..🌹🍃 #قسمت_یازدهم..🌹🍃 🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🍃 عمو حسین بعد از ۱۰ دقیقه صحبت
..🌹🍃 🌹🍃 🍃🌹بسم‌ الله الرحمن الرحیم 🌹🍃 در کلاس تمرکزم هر جایی می‌گنجید به جز زبان و درس و معلم... اما هر طوری بود تا ساعت ۷ تحمل کردم. بعد از اتمام کلاس، بلافاصله با عمو محمد تماس گرفتم. طبق معمول با اولین بوق جواب داد، عاشق این رفتارش بودم... به به ببین کی زنگ زده، احوال شریف ریحانه خانوم؟ ،خوب هستید؟ میشه صدای وروجک عمو رو بشنوم و خوب نباشم؟ تو چطوری؟ عمو محمد همیشه مهربان بود، البته در بین برادر زاده ها و خواهر زاده ها، من بیشتر از همه دوست داشت... شما، سلامت باشی عمو جون، خوبم... ؟ کار داشتی این وقت شب زنگ زدی؟ خواهش میکنم راستشو بگید جواب آزمایش بابا چی بود؟ _عزیز دلم نگران نباش، داداش علی خوب میشه... التماس میکنم، من بچه نیستم...میدونم هم شما و هم مامان زهرا دارید چیزیو از من پنهان میکنید.در ضمن بابا روز به روز داره بدتر میشه... عمو محمد سکوت کرده بود و من قلبم از شدت بغض و استرس سینه میکوبید... ؟ تموم شده، دارم برمیگردم خونه... _خونه نرو...هرجا هستی صبر کن و آدرس رو برام پیامک کن...میام دنبالت. ... آدرس را پیامک کردم و با منزل تماس گرفتم و به مامان زهرا گفتم عمو دنبالم می آید تا باهم برویم بیرون... دیگر مطمئن بودم اتفاقی افتاده و عمو نتوانسته پشت تلفن من بگوید... باید خودم را برای شنیدن هر چیزی آماده میکردم. استرس لحظه ای از من دور نمیشد و بغض طاقت فرسایی گریبانم گرفته بود... ...🌹🍃 🌹🍃 ...🌹🍃 ...🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3