eitaa logo
🌴 #یازینب...
2.4هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
8.3هزار ویدیو
27 فایل
@Yazinb69armaghan ما سینه زدیم،بی‌صدا باریدند از هر چه که دم زدیم،آنها دیدند مامدعیان صف اول بودیم ازآخر مجلس شهدارا چیدند این زمان زنده نگه داشتن یادشهداکمتر ازشهادت نیست #یازینب‌.. جهت تبادل🌹👇🌹 @ahmadmakiyan14 تبادل بالای ۲k🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
دلایل سقوط ماهواره ظفر / پرتاب ظفر ۲ در خرداد سال آینده «محمدجواد آذری‌جهرمی» وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات پس از پرتاب ماهواره ظفر در جمع خبرنگاران: ماهواره ظفر به مدار ۵۴۰ کیلومتری رسید ولی از آنجایی که برای قرار گرفتن ماهواره در مدار نیاز است که به سرعت ۷ هزار و ۴۰۰ کیلومتری برسد، ماهواره‌بر به این سرعت لازم نرسید. در پرتاب ماهواره «پیام» دلیل ناموفق بودن آن مدار الکترونیک بوده است ولی در ماهواره ظفر اشکال از موتور ماهواره‌بر بوده است. این امر موجب شد که ماهواره دچار افت سرعت شود و در نتیجه در مدار قرار نگیرد و در اقیانوس هند سقوط کرد. این ماهواره در ۲ نسخه «ظفر ۱» و «ظفر ۲» طراحی و ساخته شده است، ماهواره ظفر ۲ در خرداد ماه سال آینده پرتاب خواهد شد. .... ...🏴 ..🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
این آذری جهرمی، خائن وطن فروش هم دوست داره تمام حرفهاش اول تو ایسناگرام ارسال بشه....
هفت سال گندکاری ‏ماهواره‌بر سیمرغ با موفقیت به فضا پرتاب شد ولی ماهواره ظفر در مدار قرار نگرفت! در هفت سال مدیریت لیبرال‌ها چندسال که پژوهشگاه فضایی ایران بخاطر برجام تعطیل بود چند بار هم اخیرا برای فرستادن ماهواره تلاش کردند که هیچ کدام موفقیت آمیز نبودند زحمات مهندسان و دانشمندان ایرانی را چرا به هدر میدهید؟ اگر هم بلد نیست مدیریت اینو بدید زیر نظر رهبری مثل دانش نانو فناوری و بکشید کنار
🌴 #یازینب...
هفت سال گندکاری ‏ماهواره‌بر سیمرغ با موفقیت به فضا پرتاب شد ولی ماهواره ظفر در مدار قرار نگرفت! در
سازمان فضایی توی دولت احمدی‌نژاد مستقل شد؛ و علاوه بر پرتاب‌های موفق، تونست ‎موجود زنده ( ) به فضا بفرسته و سالم برگردونه. آقای روحانی مجدداً این سازمان رو زیرمجموعه وزارت ارتباطات کرد و از اون روز شکست پشت شکست. وقتش نیست مجلس و مراجع بالاتر صنعت فضایی ایران رو نجات بدن؟!
ﻗﻠﻤﯽ ﺍﺯ ﻗﻠﻤﺪﺍﻥ ﻗﺎﺿﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺁﻧﺠﺎ ﺣﻀﻮﺭ ﺩﺍﺷﺖ ﮔﻔﺖ : ﺟﻨﺎﺏ ﻗﺎﺿﯽ ﮐﻠﻨﮓ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭﯾﺪ ﻗﺎﺿﯽ ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ : ﻣﺮﺩﮎ ﺍﯾﻦ ﻗﻠﻢ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﮐﻠﻨﮓ ﺗﻮ ﻫﻨﻮﺯ ﮐﻠﻨﮓ ﻭ ﻗﻠﻢ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺑﺎﺯ ﻧﺸﻨﺎﺳﯽ ؟! ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ : ﻫﺮ ﭼﻪ ﻫﺴﺖ ﺑﺎﺷﺪ ، ﺗﻮ ﺧﺎﻧﻪ ی ﻣﺮﺍ ﺑﺎ ﺁﻥ ﻭﯾﺮﺍﻥ ﮐﺮﺩﯼ... مراقب قضاوتهای خود باشيم...🌹🍃 .... ...🏴 ..🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷 🍃🌹 .. 🌹🍃 امروز #۲۱_بهمن ۱۳۹۸ هجری شمسی.. @Yazinb3 🌷 (استان کرمان، شهرستان کرمان) (۱۳۴۵ ه.ش) شهید امر به معروف و نهی از منکر مسعود مددخانی🌷 (۱۳۴۷ ه.ش) شهید داود باقرزاده🌷 (استان تهران، ) (۱۳۵۷ ه.ش) شهید محمد صادق محمدی🌷 (استان همدان،) (۱۳۵۷ ه.ش) شهید علی اصغر بوجاری🌷 (استان سمنان، شهرستان شاهرود) (۱۳۵۸ ه.ش) شهید غلامرضا عمرانی 🌷 (۱۳۵۹ ه.ش) شهید محمدحسین احسن🌷 (استان خراسان رضوی، شهرستان مشهد) (۱۳۶۰ ه.ش) شهید امرالله عامری🌷 (استان سمنان، روستای کهن‌آباد) (۱۳۶۰ ه.ش) شهید علیرضا بنکدار 🌷 (۱۳۶۱ ه.ش) شهید حسینعلی یاری نسب🌷 (استان تهران، شهرستان شهریار) (۱۳۶۱ ه.ش) شهید احمد حسینی🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۱ ه.ش) شهید رضا مکاریان🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۱ ه.ش) شهید محمد رمضانی زیارانی🌷 (استان قزوین، شهرستان آبیک) (۱۳۶۱ ه.ش) شهید کاظم حسنی 🌷 (استان یزد، شهرستان یزد) (۱۳۶۱ ه.ش) شهید مجید گلدانساز🌷 (استان یزد، شهرستان یزد) (۱۳۶۱ ه.ش) شهید علی یوسف‌پور 🌷 (استان فارس، شهرستان ارسنجان) (۱۳۶۱ ه.ش) شهید محمود نیکویی🌷 (استان سمنان، شهرستان گرمسار) (۱۳۶۱ ه.ش) شهید محمدنظر شادجو🌷 (استان خراسان شمالی، شهرستان شیروان) (۱۳۶۱ ه.ش) خلبان شهید سیدناصر سید کریمی 🌷 (استان کردستان، شهرستان سنندج) (۱۳۶۳ ه.ش) خلبان شهید امیر مرادقلی🌷 (استان گلستان، شهرستان علی آبادکتول، روستای حاجی کلاته) (۱۳۶۳ ه.ش) خلبان شهید کاظم طالعی خطیبی🌷 (استان آذربایجان شرقی، شهرستان تبریز) (۱۳۶۳ ه.ش) شهید نایب علی حیدری 🌷 (استان آذربایجان شرقی) (۱۳۶۳ ه.ش) شهید جواد ابراهیمی🌷 (استان سمنان، شهرستان شاهرود) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید محمدعلی عامریون🌷 (استان سمنان، شهرستان شاهرود) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید هوشنگ‌الله بخش 🌷 (استان سمنان، شهرستان دامغان، روستای مومن آباد) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید رجب پریمی🌷 (استان سمنان، شهرستان دامغان، روستای خورزان) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید ابوالفضل هراتی🌷 (استان سمنان، شهرستان دامغان) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید محمد شریفی 🌷 (استان سمنان، شهرستان سمنان) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید عبدالمجید ایزدی🌷 (استان بوشهر، شهرستان گناوه) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید علی قنبری🌷 (استان بوشهر، شهر ریز) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید احمد امینی جزه 🌷 (استان اصفهان، شهرستان اصفهان) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید رضا ابوالحسنی 🌷 (استان البرز، شهرستان کرج) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید محمد باستانی🌷 (استان تهران، شهرستان ری) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید علیرضا فخرا🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید ابراهیم اصفهانی🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید امیر گره‌گشا 🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید موسی منفرد🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید حسین رجبی‌پور🌷 (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید عبادالله همتی🌷 (استان ایلام، شهرستان ایلام، روستای مورت) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید علی‌اصغر فرمانی🌷 (استان فارس، شهرستان شیراز، روستای سلطان‌آباد) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید زاهدالدین خیراللهی🌷 (استان لرستان، شهرستان الشتر) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید محمدرضا حقیقی🌷 (استان خوزستان، شهرستان اهواز) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید علی اصغر خنکدار🌷 (استان مازندران، شهرستان قائمشهر) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید سیدعلی اصغر جوادی آملی🌷 (استان مازندران، شهرستان آمل) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید غلامحسین یداللهی🌷 (استان مازندران، شهرستان محمودآباد) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید سیدحمید میرزاده🌷 (استان مازندران، شهرستان بابلسر) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید محمود نوری کناری🌷 (استان مازندران، شهرستان فریدونکنار) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید کاظم معافی🌷 (استان مازندران، شهرستان میاندورود) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید رسول علی‌نژاد🌷 (استان مازندران، شهرستان بهشهر) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید حشمت‌الله ولی‌پور سرخ کلایی 🌷 (استان مازندران، شهرستان سوادکوه) (۱۳۶۴ ه.ش) شهید سیف‌الله گلزاده گرودی🌷 (استان مازندران، شهرستان سوادکوه شمالی) (۱۳۶۴ ه.ش) ....🌹🍃 . هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐 🕊🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷🕊 ____~°°•• ...••°°~_____ ...🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 🍃🌹 @yazinb2🌹🍃
🌴 #یازینب...
#کتاب_دختر_شینا🏴 #خاطرات : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🏴 #همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هریژ🏴 #
🏴 : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🏴 سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هریژ🏴 :بانو بهناز ضرابی.. فصل سیزدهم ..( قسمت ۱۲)🏴 🏴بسم رب الشهدا و الصدیقین🏴 اصلا دیگر ناراحت نبودم به همین خاطر بعد از یکی دو ماه بی حوصلگی و ناراحتی بلند شدم و خانه را از آن بالا جارو کردم و دستمال کشیدم آبگوشتم را بار گذاشتم بچه ها را بردم و شستم حیاط را آب و جارو کردم آشپزخانه را شستم و کابینت ها را دستمال کشیدم خانه بوی گل گرفته بود برای ناهار صمد آمد از همان جلوی در می خندید و می آمد بچه ها دوره اش کردند و ریختند روی سر و کولش توی هال که رسید نشست بچه ها را بغل کرد و بوسید گفت: به به قدم خانم چه بوی خوبی راه انداخته ای. خندیدم و گفتم: آبگوشت لیمو است که خیلی دوست داری. بلند شد و گفت: این قدر خوبی که امام رضا علیه السلام می طلبدت دیگر. باتعجب نگاهش کردم. با ناباوری پرسیدم: می خواهیم برویم مشهد؟! همان طور که بچه ها را نازو نوازش می کرد. گفت: می خواهید بروید مشهد؟ آمدم توی هال و گفتم: تو را به خدا اذیت نکن راستش را بگو. سمیه را بغل کرد و ایستاد و گفت: امروز اتفاقا از یکی از همکارها شنیدم برای خواهرها تور مشهد گذاشته اند. رفتم ته وتوی قضیه را در آوردم دیدم فرصت خوبی است اسم تو را هم نوشتم. گفتم: پس تو چی؟! موهای سمیه را بوسید و گفت: نه دیگه مامانی این مسافرت فقط مخصوص خانم هاست باباها باید بمانند خانه. گفتم: نمی رم یا با هم برویم یا اصلا ولش کن من چطور با این بچه ها بروم. سمیه را زمین گذاشت و گفت: اول آبگوشتمان را بیاور که گرسنه ام. اسمت را نوشته ام. باید بروی. برای روحیه ات خوب است. خدیجه و معصومه را من نگه می دارم تو هم مهدی و سمیه را ببر. اسم شینا را هم نوشتم. گفتم: شیناکه نمی تواند بیاید خودت که می دانی از وقتی سکته کرده مسافرت برایش سخت شده به زور تا همدان می آید. آن وقت این همه راه نه شینا نه. گفت: پس می گویم مادرم باهات بیاید. این طوری دست تنها هم نیستی. گفتم:ولی چه خوب می شد. می آمدی. گفت: زیارت سعادت و لیاقت میخواهدکه من ندارم خوش به حالت برو سفارش ما راهم به امام رضا بکن بگوامام رضا شوهرم را آدم کن. گفتم: شانس ما را می بینی حالا هم که تو همدانی من باید بروم. یک دفعه از خنده ریسه رفت و گفت: راست می گویی ها اصلا یا تو باید این خانه باشی یا من. ...🏴 🏴اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🏴 ...‌ ...🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3
..🌹🍃 از 🌷🕊 می‌گوید: برای ملاقات نوه‌های تازه به دنیا آمده‌شان به بیمارستان آمدند. نمی‌دانم مقدمات امنیتی برای حضور ایشان در مکان های عمومی را چطور فراهم می کردند، هر چه که بود ساده و بی تکلف از همان جلوی در بخش وارد شدند. روز به دنیا آمدن نوه‌های از دیدار خوشحال بودند ولی روی اینکه جلو بروند را نداشتند. اما سلام و احوالپرسی ساده و صمیمی را آب کرد و در چشم بر هم زدنی همه پرستاران بخش دور ایشان حلقه زدند. قرار شد . دقت نظر سردار برای من خیلی جالب بود. همه پرستاران بخش اطراف ایشان جمع شدند و آماده برای گرفتن عکس، هنوز عکس یادگاری ثبت نشده بود که سردار به انتهای سالن اشاره کردند. یکی از در حال سالن بود، سردار ایشان را صدا کردند و گفتند شما هم در عکس ما باشید. ...😔 : دکتر‌ ترکمن.. .... ...🏴 ..🏴 http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537 @Yazinb3 @Yazinb2
🚦وضعیت جاده ها، دوشنبه شب 🌨بارش برف: 1-استان های خراسان رضوی، اردبیل، آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، قزوین و گیلان (اکثر محورها) 2-شرق استان تهران (محور فیروزکوه) 3-استان سمنان (محور سمنان-فیروزکوه) 4-استان همدان (محور همدان-کرمانشاه محدوده گرده اسدآباد) 5-استان مرکزی (محورهای ساوه-تهران و همدان-تهران) 6-استان مازندران (محورهای کندوان,هراز و سوادکوه) 7-استان زنجان (محور زنجان-ابهر) 🌧بارش باران: استان مازندران (اکثر محورها) 🌨🌬کولاک: 1-استان زنجان (اکثر محورها) 2-استان آذربایجان غربی (محور ارومیه-سلماس) 3- استان همدان (محور همدان-کرمانشاه محدوده گرده اسدآباد) ⛓تردد با زنجیر چرخ: 1-استان های آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل، زنجان و گیلان (اکثر محورها) 2-استان های گلستان و چهارمحال و بختیاری (ارتفاعات) 🌫مه گرفتگی همراه با کاهش دید: استان های آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، اردبیل، خراسان رضوی، زنجان، قزوین، گیلان، همدان (ارتفاعات) 🌪گرد و خاک همراه با کاهش دید: 1- استان س و ب شمال (اکثر محورها) 2-استان کرمان شمال (محور فنوج-زاهدان) 🌬وزش باد شدید: استان چهارمحال و بختیاری (اکثر محورها) 🚧ترافیک: 1-مسیر جنوب به شمال محورهای کرج-چالوس و هراز-طول محور پرحجم و روان 2-آزادراه تهران به کرج (محدوده گرمدره و پل کلاک تا پل فردیس) نیمه سنگین 3-آزادراه کرج -قزوین (محدوده پل فردیس تا مهرویلا ) نیمه سنگین ⚠️سایر محورهای مواصلاتی کشور از جوی آرام و ترافیکی روان برخوردار می باشند. 🇮🇷 🏴 🏴 🍃💐اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ💐🍃 🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹           🍃 🏴 @Yazinb3🏴🍃
خـ♡ـدای مهـربانـم نـور خودت را در دلمـان روشـن کن و بہ درون قلبـمان نفـوذ ڪن و خشـم، تـرس، درد، ناامیـدی را از مـا دور ڪن و روحمـان را جانی تـازه ببخش آسمـان دلتـون نـور بـارون چـراغ خونتـون روشـن فـرداتون قشنگ‌تر از هـر روز آسـوده بخوابیـد ڪه خـدا مواظـب همه چیز هســت در پنـاه لطـف خـدا شبتـ🌙ـون بـه نـور خـدا روشـن🌟
می‌آیم چون، اقتدا میڪنم به بخند تا تمام روز به عشق ♥️ تو قدم بردارم... راهپیمایی ۲۲ بهمن ✊🇮🇷
*رفیقم میگفت :* ۳۰ سال پیش خواستم برم شیراز ... رفتم ترمینال و سوار اتوبوس شدم . صندلی جلوم زن و شوهری بودند که یه بچه توپول و شیرین ۳یا ۴ ساله داشتند. اتوبوس راه افتاد. ۱۶ ساعت راه بود. طی راه ؛ بچه توپول و شیرین که صندلی جلو بود؛ هی به سمت من نگاه میکرد و میخندید. چند بار باهاش دالی بازی کردم و بچه کلی خندید... دست بچه یه کاکائو بود که نمیخوردش . تو دالی بازی ؛ یهو یه گاز از کاکائو بچه زدم . بچه کمی خندید... کمی بعد مادر بچه با خوشحالی به شوهرش گفت: ببین ؛ بالاخره کاکائو را خورد. دیدم پدر و مادرش خوشحالند؛ گفتم بذار بیشتر خوشحال بشن. خلاصه ۳ تا کاکائو را کم‌کم از دست بچه؛ یواشکی گاز زدم و بچه هم میخندید. مدتی بعد خسته شدم. چشمم را بستم و به صندلی تکیه دادم ، که یهويی واییییی.. مُردم از دل پیچه..... دل و روده‌ام اومد تو دهنم... سرگیجه داشتم... داشتم میترکیدم. دویدم رفتم جلو و به راننده وضعیت اورژانسی خودم را گفتم. راننده با غرغر تو یه کافه وایساد. عین سوپرمن پریدم و رفتم دستشویی و رفع حاجت کردم. برگشتم و از راننده تشکر کردم و نشستم روی صندلی. اتوبوس راه افتاد. هنوز ۱۰ دقیقه نگذشته بود که دل‌درد شروع شد. طوری شده بود که صندلی جلوی خودم را گاز میگرفتم . از درد میخواستم داد بزنم‌. چه دل پیچه وحشتناکی... تموم بدنم را میکشیدند... مُردم خدا.... دویدم پیش راننده و با عجز و التماس وضعیتم را گفتم. . راننده اومد اعتراض کنه؛ با صدای عجیبی که ازم درشد، راننده زد بغل جاده و گفت: بدو داداش.... پریدم بیرون و دقایقی بعد برگشتم به اتوبوس... تشکر کردم... از درد داشتم میمردم. دهنم خشک بود و چشام سیاهی میرفت. رفتم روی صندلی نشستم. گفتم چرا اینجوری شدم. غذای فاسد که نخورده بودم. دیدم دست بچه باز کاکایو هست. از پدر بچه پرسیدم : بچتون کاکائو خیلی میخوره؟ پدرش گفت: نه ؛ کاکائو براش بده. اومدم بپرسم پس چرا کاکائو بهش میدی؟ که مادرش گفت: حقیقت بچمون یبوست داره. روی کاکائو مسهل مالیدم تا شاید افاقه کنه؛ تا حالام دو یا ۳ تا هم خورده ؛ ولی بی فایده بوده. من بدبخت خواستم ادامه بدم که یهو درد مجددا اومد. میخواستم داد بزنم و کف اتوبوس غلط بزنم. رفتم پیش راننده؛ راننده با خشونت گفت : خجالت بکش ؛ وسط بیابونه؛ ماشین که شخصی نیست. برو بشین. مونده بودم بین درد و خجالت.... یه فکری کردم.... برگشتم پیش پدر و مادر بچه و گفتم : منم یُبْسْ هستم . میشه به من هم کاکائو بدید... ۳ تا کاکائو مسهلی گرفتم و رفتم پیش راننده عصبی و با ترس و خنده گفتم: عزیز چرا داد میزنی ؛ نوکرتم؛ فداتم ؛ دنیا ارزش نداره؛ شما ناراحت نشو؛ جون همه‌ی ما دست شماست. معذرت میخوام. بیا و دهنت را شیرین کن‌... راننده هم که سیبیل کلفت و لوطی بود؛ گفت : ایول ؛ دمت گرم ؛ بامرامی ؛ آخر مردای عالمی خلاصه ؛ ۳ تا کاکائو را کردم تو دهنش و رفتم سر جام نشستم و از درد عین مار به خودم پیچیدم. ۱۰ دقیقه نشده بود که راننده صدام کرد و گفت: داداش ؛ جون بچه‌ت چی به خورد من دادی؟؟ ترکیدم... داستان کاکائو و بچه را براش گفتم. راننده زد بغل جاده و گفت بریم پایین. خلاصه تا شیراز هر نیم‌ساعت میزد کنار و میگفت: بزن بریم رفیق... مسافرها هم اعتراض که میکردند؛ راننده میگفت: پلیس راه گفته که یه گروه تروریست و نامرد؛ تو جاده میخ ریختند؛ تندتند باید لاستیکها را کنترل کنم که نریم ته دره... مردم از همه‌جا بی‌خبر، هم ساکت بودند و دعا به جون راننده میکردند. این را گفتم که بدانید برای انجام هر کاری؛ مسولش باید *همدرد* باشه؛ تا حس کنه طرف چی میکشه!؟ 🤔 مسئولین ما باید مردمی باشند تا درد مردم را بفهمند🤔😊 🇮🇷 🏴 🏴 🍃💐اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ💐🍃 🌹اللهم عجل لولیک الفرج وفرجنابه🌹           🍃 🏴 @Yazinb3🏴🍃