با اجازه مادرمان حضرت زهرا سلام الله علیها و شهدا....بریم روضه آقا جانم حضرت موسی بن جعفر علیه السلام را شروع کنیم 😔
رفقا گرفتارم.... خیلی دعام کنید 😔
امشب نذر آقا کردم ، مشکلات همه درست بشه ، مشکل کاری منم درست بشه....
به حق هم دعا کنیم ...با اون دلهای پاکتون برای حقیر هم...
شهدا...التماس دعا....
🌴 #یازینب...
با اجازه مادرمان حضرت زهرا سلام الله علیها و شهدا....بریم روضه آقا جانم حضرت موسی بن جعفر علیه السلا
شب جمعه... یاحسین....
امشب می خواهم همه شما را به کاظمین، حرم موسی بن جعفر(علیهالسلام) ببرم. 😭
🌴 #یازینب...
شب جمعه... یاحسین.... امشب می خواهم همه شما را به کاظمین، حرم موسی بن جعفر(علیهالسلام) ببرم. 😭
رفقا...
ببرم.
میل دارید برویم؟
السلام علی المُعَذَّبِ فی قَعرِ السُّجونِ. ...😭
رفقا...
امشب چراغهایتان را خاموش کنید.
چرا؟ برای اینکه در سلامی که به موسی بن جعفر(علیهالسلام) می کنید، می گویید: سلام ما برآقایی که در آن تاریکیهای زندان، درآن سیاه چالها جایش دادند. « السلام علی المعذب فی قعر السجون و ظلم الوطامیر ذی الساق المرضوض بحلق القیود و الجنازة المنادی علیها بذل الأستخفاف..😭
دوست دارم تا به خاک دوست بگذارم سرم را
جان به کف گیرم نبینم غیر روی دلبرم را
دوست دارم در سیه چال بلا تنهای تنها
آنچنان گریم که از خون پر کنم چشم ترم را
🌴 #یازینب...
با اجازه مادرمان حضرت زهرا سلام الله علیها و شهدا....بریم روضه آقا جانم حضرت موسی بن جعفر علیه السلا
عمری زدیم از دل صدا باب الحوائج را...
خواندیم بعد از ربنا باب الحوائج را...
روزی ماکرده خدا باب الحوائج را..
ازمانگیرد کاش یا باب الحوائج را...
هرکس صدایش کرد ، بیچاره نخواهد شد
کارش به یک مو هم رسد ، پاره نخواهدشد
حواست باشه چه كسی رو میخوای صدا بزنی
یادش به خیر آن روزها که مادر خانه
گهگاه میزد پرچمی را سر در خانه.....😭
آقا جانم التماس دعا....😭
🌴 #یازینب...
عمری زدیم از دل صدا باب الحوائج را... خواندیم بعد از ربنا باب الحوائج را... روزی ماکرده خدا باب ال
با سن بالاها هستم دهه ۵۰،۶۰....
رفقا...یادتونه؟
پُرمی شدازهمسایه ها دور و بر خانه
یک سفره ی نذری قدر وُسع شوهر خانه
مادر پدرهامان
خدا وكیلی همینجوری بوده یانه؟😭
مادر پدرهامان همین که کم می آوردند
یک سفره ی موسی بن جعفر نذر می کردند
یا باب الحوائج....😭
🌴 #یازینب...
با سن بالاها هستم دهه ۵۰،۶۰.... رفقا...یادتونه؟ پُرمی شدازهمسایه ها دور و بر خانه یک سفره ی نذری
عصر سه شنبه خانه ی ما روبراه می شد...
قدیما هر وقت تو خونه ها ،خونه های كوچیك،جا نبود، دو سه خانواده تو یك خونه زندگی میكردند،اما همین كه روضه میگرفتند،همه با هم رفیق میشدند،همه با صفا میشدند،همه یك دست میشدند،قشنگ ترین روز های عمر ما روز هایی بود كه خونه ی ما روضه بوده،سفره پهن میكردند...😭
🌴 #یازینب...
عصر سه شنبه خانه ی ما روبراه می شد... قدیما هر وقت تو خونه ها ،خونه های كوچیك،جا نبود، دو سه خانواد
یادش بخیر😔
همه ی این سفره ها به یك دلیل می افتاد. سفره می انداختند كه دور هم جمع بشند روضه بخونند،هدف توسل بود و هدف روضه، هدف سفره نبود،امروز هم مواظب باشیم هدف توسل باشه و نزدیك شدن به اهل بیت،اونی كه این همه سفارش میشه همینه،مادرامون سفره ساده می اندختند،اما یه عالمه گریه بود و یه عالمه روضه بود، چه اتفاقایی سر همین سفره می افتاد،یه دونه اش رو بگم،ببین توسل رو....
🌴 #یازینب...
یادش بخیر😔 همه ی این سفره ها به یك دلیل می افتاد. سفره می انداختند كه دور هم جمع بشند روضه بخونند،هد
بچه ها با شعر بخونید...
گاهی میان روضه ی ما شور می آمد
پیرزنی از راه خیلی دور می آمد
تنها می اومد؟
نه
با دختری از هر دو چشمش کور می آمد😭
بهر شفای کودک منظور می آمد
یک روز در بین دعا ما بین آمینم
برخواست از جا گفت دارم خوب میبینم...😭
تمام مریض ها رو دعا کنیم ،
به یاد مردم زلزلهزده سوریه ، ترکیه ،مردم کشور عزیز خودم شهرستان خوی دعا کنیم 😭
🌴 #یازینب...
بچه ها با شعر بخونید... گاهی میان روضه ی ما شور می آمد پیرزنی از راه خیلی دور می آمد تنها می اوم
بخدا...
می اومدند دست خالی و دست پر می رفتند...😭
آنکه توسل یاد چشمم داد مادر بود
آنکه میان روضه میزد داد مادر بود
آنکه کنار سفره می افتاد مادر بود
گریه کُن زندانی بغداد مادر بود😭
حتی نفس در سینه ی او گیر می افتاد
هربار که یاد غُل و زنجیر می افتاد....😭
🌴 #یازینب...
بخدا... می اومدند دست خالی و دست پر می رفتند...😭 آنکه توسل یاد چشمم داد مادر بود آنکه میان روضه م
حالا كه سفره رو مادر انداخته. مادر روضه بخونه،دیدی چه جور زبون میگیرند.....
فدات بشم مادرجان زهرا...😭
🌴 #یازینب...
حالا كه سفره رو مادر انداخته. مادر روضه بخونه،دیدی چه جور زبون میگیرند..... فدات بشم مادرجان زهر
میگفت چیزی برلبش جز جان نیامد آه ...😭
🌴 #یازینب...
میگفت چیزی برلبش جز جان نیامد آه ...😭
این آه مال شما باشه..
التماس دعا...
فرمود امام صادق علیه السلام : نفس المهموم لظلمنا تسبیح و همه لنا عبادة
(نفس کسى که به خاطر مظلومیت ما اندوهگین شود، تسبیح است و اندوهش براى ما، عبادت است).
یه آه بكشی از سویدای دلت، فرمود برا ما آه بكشی برات عبادت مینویسند، حالا این آه و از دل سوخته ات بكش...😭
🌴 #یازینب...
میگفت چیزی برلبش جز جان نیامد آه ...😭
میگفت چیزی برلبش جز جان نیامد آه ...
در خلوت او غیر زندان بان نیامد آه ...
این بار یوسف زنده از زندان نیامد آه ...
پیراهنش هم جانب کنعان نیامد آه ...
از آه او در خانه ی زنجیر ، شیون ماند
بر روی آهن تا همیشه جای گردن ماند...😭
تمام این خط ها اشک داره 😭
🌴 #یازینب...
میگفت چیزی برلبش جز جان نیامد آه ... در خلوت او غیر زندان بان نیامد آه ... این بار یوسف زنده از زن
وقتی پیکر آقاجانم رو، رو تخته ی در آوردند،داد میزد میگفت :این آقا به مرگ طبیعی از دنیا رفته،😭
شیعه ها اومدند دور بدن،سه روز این بدن رو در بغداد نگه داشتند....😭
🌴 #یازینب...
وقتی پیکر آقاجانم رو، رو تخته ی در آوردند،داد میزد میگفت :این آقا به مرگ طبیعی از دنیا رفته،😭 شیعه
یاد کربلا افتادم...😭
بگذریم...😭
حسین...😭
🌴 #یازینب...
وقتی پیکر آقاجانم رو، رو تخته ی در آوردند،داد میزد میگفت :این آقا به مرگ طبیعی از دنیا رفته،😭 شیعه
خدا لعنتشون کنه...
میگفتند به مرگ طبیعی از دنیا رفته😭
آقا جانم رو چهارده سال شكنجه اش دادند...😭
چهارده سال...😭
🌴 #یازینب...
خدا لعنتشون کنه... میگفتند به مرگ طبیعی از دنیا رفته😭 آقا جانم رو چهارده سال شكنجه اش دادند...😭 چه
اومد كنار بدن گفت:امام مُرده و زنده نداره،از خود امام میپرسم،میگن: از امام سئوال كردند آقا شما به مرگ طبیعی از دنیا رفتید یا به #شهادت رساندند،روایت میگه:سه مرتبه از جنازه صدا بلند شد:قتلاً قتلاً قتلا، یعنی من رو کشتند. 😭
🌴 #یازینب...
بزار یه جور دیگه بگم....😭
زندان بان سندی بن شاهک لعنت خدا بر او باد ،یهودی است.
سندی بن شاهک گفت: آقایان! شما رجال برجسته شیعه هستید. ما برای حفظ بعضی از مصالح مملکتی مجبور شدیم چند روزی از آقایتان در اینجا نگه داری کنیم. پشت سر ما می گویند: کند به پایش کردند، زنجیر به گردنش انداخته اند، در زندان مرطوب جایش داده اند. ببینید آیا کند به پایش است؟ ببینید آیا زنجیر به گردنش است؟ ببینید آیا این اتاق، اتاق مرطوبی است؟آقا مریض شده است، می ترسیم فردا بمیرد باز به ما بگویید: آقایمان را کشتید. ببینید آقا حالش خوب نیست. گفتم، شماها بیایید اینجا، زنده ببینیدش بعد هم یک نامه ای بنویسید. همه شهادت بدهید که ما رفتیم آقا را دیدیم، جایش خوب بود، ولی مریض بود. اگر مرد خودش مرده است. شیعه ها کاغذ را گرفتند که امضاء کنند. همین که کاغذ را گرفتند یک وقت آقا سرش را از بستر بلند کرد. صدا زد:آی شیعه ها! ننویسید. آی شیعه ها! امضاء نکنید. به خدا به من زهر داده اند. به خدا جگرم را پاره پاره کردند. آی شیعه ها! تازه کند از پایم برداشته اند. آی شیعه ها! تازه زنجیر از گردنم برداشته اند. آی شیعه ها! امضاء نکنید. صدای ناله و گریه شیعه ها بلند شد...😭
🌴 #یازینب...
زندان بان سندی بن شاهک لعنت خدا بر او باد ،یهودی است. سندی بن شاهک گفت: آقایان! شما رجال برجسته ش
روضه بخونم،
اهل روضه تحویل بگیرند.
اونایی هم كه اشك ندارند آه بكشند تو روضه سهیم بشن،
صدات رو خرج كنی دختر باب الحوائج تو رو میخره...😭
یا صاحب الزمان، شما مدد كنید😭
🌴 #یازینب...
روضه بخونم، اهل روضه تحویل بگیرند. اونایی هم كه اشك ندارند آه بكشند تو روضه سهیم بشن، صدات رو خرج
رفقا...
یه جمله بگم
آقا جان چهارده سال شكنجه و زندان و سیاه چال و ناسزا، همه ی اینها با هم اما آقاجان،مولا جان. یه نفر شمارو آزار داد.😭
🌴 #یازینب...
رفقا... یه جمله بگم آقا جان چهارده سال شكنجه و زندان و سیاه چال و ناسزا، همه ی اینها با هم اما آقا
یه سندی بن شاهك كارو به جایی رسوند لحن امام رو عوض كرد آقا جان شما اوایل زندان خدا رو شكر میكردید، میگفتید خدایا شكر،یه گوشه ی خلوت بهم دادی باهات حرف بزنم،اما این یه نفر یهودیه نامرد كاری با شما كرد جان به لبت رسید و آخری ها هی میگفتی:دیگه بسمه....😭
🌴 #یازینب...
یه سندی بن شاهك كارو به جایی رسوند لحن امام رو عوض كرد آقا جان شما اوایل زندان خدا رو شكر میكردید، م
خلاصم كن...😭
یه نفر شمارو آزار داد،یه نفر باعث قتل شما شد،روی این یه نفر من تأكید میكنم،
زود بفهم من چی میگم...