بچه رو آورد وسط میدان..😭 گر چه ای کودکم نمی بینم ذره ای رحم در دل اعدا شاید این دفعه وضع ، فرق کند کودک من توکلت به خدا...😭 حسین😭

مگه نمیگن:مثل امام مثل كعبه است،مردم باید بیان دورش بگردن،اما كربلا وضع فرق كرد،اومدن دور امام،اما نه برای اینكه دورش بگردن و دستش رو ببوسن،اومدن دورش حلقه زدن بكشنش.....😭

بچه ها... كار امام حسین..و ببین دنیا به كجا رسید😭 واسه ی اینی كه دستشون رو بگیره،حجت براشون آورد،فكر نكنی همین جوری،علی اصغرش رو برداشت،نه،یه بار با عمامه ی پیغمبر رفت خطبه خوند،یه بار با عبای پیغمبر،یه بار قرآن برد،یه بار صحابه رو شاهد گرفت،هر دفعه برای اینكه یه نفر بفهمه،بابا من پسر پیغمبرتونم،یادتون رفت پیغمبر من رو روی دوشش سوار می كرد،همه ی اینها یادتون رفت،آخرین حجت حسین علی اصغر ِ،شاید یه نفر با این قنداقه مسیرش عوض بشه،بچه رو روی دست گرفت،آخ قربونت برم حسین،قربون اون بابایی برم كه بچه اش رو كربلا رو دستش گرفت..😭 #محرم

باور کنید امام حسین علیه‌السلام تا آخرین لحظه اصلا دنبال جنگ نبود 😭 ولی نامردها غریب گیر آوردند....😭 آخ حسین...😭

به رخ کودکم نگاه کنید رنگ ، دیگر به روی طفلم نیست کوفیان إرحمو لهذالطفل قطره ای هم برای او کافیست ای حسین..😭 امان از دل رباب...😭 قطره ای هم برای او کافیست 😭

فَالتَفَتَ الحُسَینُ علیه السلام فَإِذا بِطِفلٍ لَهُ یَبكی عَطَشاً دید علی داره گریه میكنه 😭 فَأَخَذَهُ عَلى یَدِهِ بلندش كرد رو دستش فقال یا قوم: "إن لَم تَرحَمونی اگه به من رحم نمی كنید فَارحَموا هذَا الطِّفلَ بگم یا نه...😭

سادات اجازه بدن😭 فَرَماهُ رَجُلٌ مِنهُم بِسَهمٍ ثَلاث شُعَب تا این صحنه پدیدار شد،نانجیب صدا زد حرمله،چرا داری نگاه میكنی😭 تیر سه شعبه رو زد...😭 خدا لعنت کنه حرمله...😭

فَذَبَحَهُ، فَجَعَلَ الحُسَینُ علیه السلام یَبكی ویَقولُ: اللّهُمَّ احكُم بَینَنا وبَینَ قَومٍ دَعَونا لِیَنصُرونا فَقَتَلونا..😭 روضه از اینجا به بعد ، هر كی ناله داره التماس دعا...😭

ثُمَّ تَلْقَّى الْدَّمَ بِکَفَّیْهِ" خون علی رو تو دستش گذاشت،"فَلَمّا امْتَلأتا; رَمى بِالدَّمِ نَحْوَ السَّماءِ خون رو به آسمان پاشید.😭 ثُمَّ قالَ: هَوْنٌ عَلَیَّ ما نَزَلَ بی أَنَّهُ بِعَیْنِ اللهِ" فرمود: تحمل این داغ بر من آسان است; زیرا در محضر خدا هستم.😭

امام باقر علیه السلام فرمود: فَلَمْ یَسْقُطْ مِنْ ذلِکَ الدَّمِ قَطْرَةٌ إِلَى الْأَرْضِ..😭 یه قطره ی خون علی اصغر به زمین نریخت😭 یه جمله ای بعضی از نقل ها آوردند،نمی دونم چقدر قوی است چقدر ضعیف، بعضی ها نوشتن ابی عبدالله گفت:خدا ! بچه ی من كه كمتر از ناقه ی صالح نیست.یه مرتبه صدا بلند شد...😭 حسین😭

نودِیَ مِنَ الهَوا: دَعهُ یا حُسَینُ😭 رهاش كن😭 فَإِنَّ لَهُ مُرضِعاً فِی الجَنَّةِ..😭 آقا جانم، یه نگاه به آسمون كرد،یه نگاه به طرف خیمه ها كرد،بچه تو بغلش ِ،یه قدم طرف خیمه ها میره،یه قدم برمی گرده😭 یه مرتبه دید رباب داره میاد...😭 وای پسرم😭 اینجا بهتره بگیم امان از دل حسین😭 عمه جانم حلالم کن😭

هر كی مریض داره،گرفتاره،حاجت داره،نمی دونم بعضی ها سرطانی دارن،دكتر جواب كرده،هر كی هی چی داره، امشب شبش...😭 #محرم