شب جمعه هستش ، با اجازه حضرت زهرا سلام الله علیها ، و با اجازه حضرت زینب سلام الله علیها ، از کربلا بیایم بیرون و با شهدا ... و امام حسین علیهالسلام بریم بقیع کنار مزار بی چراغ امام حسن مجتبی علیه السلام 😭
شهدا التماس دعا 😭
🌴 #یازینب...
شب جمعه هستش ، با اجازه حضرت زهرا سلام الله علیها ، و با اجازه حضرت زینب سلام الله علیها ، از کربلا
بسم الله الرحمٰن الرّحیم
اهل ولا چو روی به سوی خدا كنند
اول برای یوسف زهرا دعا كنند
"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا....😭
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج بحقّ حضرت زینب کبریٰ سلام الله علیها
آجرک الله یٰا صاحب الزمان🏴
🌴 #یازینب...
بسم الله الرحمٰن الرّحیم اهل ولا چو روی به سوی خدا كنند اول برای یوسف زهرا دعا كنند "اللَّهُمَّ
بسم الله الرحمن الرحیم
اومد به خواب عبدالزهرای کعبی.
بچه ها میخوام روضه امام حسن مجتبی علیه السلام بخونم اما روضه امام حسن زهر نیست، جگر پاره نیست...😭
#شهادت_امام_حسن
🌴 #یازینب...
بسم الله الرحمن الرحیم اومد به خواب عبدالزهرای کعبی. بچه ها میخوام روضه امام حسن مجتبی علیه السلا
گفت عبدالزهرا! چرا روضه منو نمیخونی؟! عرض کرد آقا جان. من کارم روضه خونده. مکرر روضه شما رو خوندم.
حضرت فرمود نه عبدالزهرا. هنوز روضه منو نخوندی…😭
🌴 #یازینب...
گفت عبدالزهرا! چرا روضه منو نمیخونی؟! عرض کرد آقا جان. من کارم روضه خونده. مکرر روضه شما رو خوندم.
عرض کرد آقاجان.
مگه زهر ندادن؟
مگه جگر پاره نشد؟
مگه خانم حضرت زینب تشت نیاورد؟
مگه تیکه های جگر توی تشت نریخت؟
مگه خانم حضرت زینب نبود هی دست رو دست می کشید؟
مگه خانم حضرت زینب نبود هی به صورتش می زد به حسین می گفت داداشم داره از دستم میره؟
مگه اینا نیست روضه های شما؟
فرمود نه! روضه من اینا نیست....😭
جانم به فدات امام حسن....😭
🌴 #یازینب...
عرض کرد آقاجان. مگه زهر ندادن؟ مگه جگر پاره نشد؟ مگه خانم حضرت زینب تشت نیاورد؟ مگه تیکه های جگ
آقا جانم گفت...😭
غروب بود و یک کوچه تنگ و باریک...😭
غروب بود و من بودم و مادر من...😭
وای مادرم ..😭
🌴 #یازینب...
آقا جانم گفت...😭 غروب بود و یک کوچه تنگ و باریک...😭 غروب بود و من بودم و مادر من...😭 وای مادرم .
مادرم گفت حسن جان پاشو آماده شو مادر…
دیگه میخوام برم فدکمو بگیرم. حسن جان به بابات که نمیتونم بگم همراهم بیاد ولی باید یه مرد همرام باشه. نمیدونی چه قندی تو دلم آب کردم. مادرم به جای مرد می خواست منو ببره. گفت حسن جان تو بیا مواظب من باش....😭
قربون اون بچه چهارده ، پانزده سال ها برم که هوای مادرشون را دارند 😭
یاد کنیم شهید حسین جمال...😭
#شهادت_امام_حسن
🌴 #یازینب...
آقا جانم گفت...😭 غروب بود و یک کوچه تنگ و باریک...😭 غروب بود و من بودم و مادر من...😭 وای مادرم .
مگه میره از یاد، که اون پست نامرد...😭
چه جوری گرفت، توی کوچه راهمونو...😭
وای مادرم😭
🌴 #یازینب...
مگه میره از یاد، که اون پست نامرد...😭 چه جوری گرفت، توی کوچه راهمونو...😭 وای مادرم😭
یه جوری زد اونجا…😭
بچهها شنیدید میگه…
من از بعضی باباها شنیدم.
بچه وقتی کار خطایی میکنه، میگه ببین بچه، یه جوری میزنم یکی از من بخوری دو تا از دیوار…😭
صد در صد شنیدی....
امام حسن...میگه مادرم داشت حرف میزد… 😭
بی حیا بی هوا… 😭
با امام حسن بگید…
وای مادرم مادرم مادرم…😭 وای مادرم مادرم مادرم😭
🌴 #یازینب...
یه جوری زد اونجا…😭 بچهها شنیدید میگه… من از بعضی باباها شنیدم. بچه وقتی کار خطایی میکنه، میگه ب
ببین بغض دیرین، چه کرده به مادر
باید روضه مقداد، بخونه براتون...
بگه دست سنگین، چه کرده به مادر…😭
🌴 #یازینب...
ببین بغض دیرین، چه کرده به مادر باید روضه مقداد، بخونه براتون... بگه دست سنگین، چه کرده به مادر…😭
قربون دلت برم امام حسن... 😭
بعد از مدتی از قضایای شهادت بی بی که گذشت. خانم حضرت زینب سلام الله علیها دید داداش حسنش یه گوشه کز می کنه. بغض داره گریه نمیکنه…😭
یه روز اومد دستشو انداخت دور گردن داداش حسن.... گفت داداشم گریه کن یه خرده. گریه کن دق می کنی….😭
امام حسنی ها منو ببخشن...😭
🌴 #یازینب...
قربون دلت برم امام حسن... 😭 بعد از مدتی از قضایای شهادت بی بی که گذشت. خانم حضرت زینب سلام الله عل
بچهها ،همیشه این خوبه. رفقا یادتون باشه. آدمی که غم داره غصه داره حرف زدن و گفتن براش خوبه.
اگه رفیقت غصه دار بود و تو هم محرم بودی و سرّ نگهدارش بودی، یه جوری به حرفش بیار همین که حرفاشو بزنه آروم میشه. یادت نره...😔