🌴 #یازینب...
اما بمیرم برای اون آقایی كه،وقتی كه می خواست جان بده،خانمزینب آمد بالای تل زینبیه،از اون بالای بلند
آی رفقا آخرین ناله های محرم و صفره...
یه وقت دید نیزه دار با نیزه می زنه،شمشیر دار با شمشیر می زنه ،حسین...😭
لذا وقتی برگشت مدینه،عبدالله به خانم زینب سلام الله علیها گفت: شما خانم زینب منو ندیدی😭،گفت عبدالله حق داری منو نشناسی،خودم دیدم بین دو نهر آب ... حسین....😭
#امام_زمان
🌴 #یازینب...
آی رفقا آخرین ناله های محرم و صفره... یه وقت دید نیزه دار با نیزه می زنه،شمشیر دار با شمشیر می زنه
شنیده اید امام رضا (علیه السّلام) وقتی از خانه ی مأمون بیرون آمد از شدت زهر جفا دائم میان کوچه روی زمین می نشست و پا می شدند، بر زمین می خوردند.😭
این تنها جایی نبود که از اهل بیت یک نفر زمین می خورد، چند جای دیگر هم در تاریخ داریم😭
#شهادت_امام_رضا
🌴 #یازینب...
شنیده اید امام رضا (علیه السّلام) وقتی از خانه ی مأمون بیرون آمد از شدت زهر جفا دائم میان کوچه روی ز
یک مادری را می شناسم از خانه تا مسجد چند مرتبه زمین نشست و بلند شد...
یا زهرا..
وای مادرم...😭
یک آقایی را می شناسم که تا خبر جان دادن همسرش را شنید از مسجد تا خانه می دوید و زمین می نشست....
یا علی جانم...😭
🌴 #یازینب...
یک مادری را می شناسم از خانه تا مسجد چند مرتبه زمین نشست و بلند شد... یا زهرا.. وای مادرم...😭 یک آ
یک آقایی را می شناسم از خیمه گاه تا کنار بدن علی اکبرش می دوید و زمین می خورد.😭
یا حسین...
یک خواهری را می شناسم از خیمه تا گودال هی می دوید و زمین می خورد.
از حرم تا قتلگه … 😭
یا زینب...
🌴 #یازینب...
یک آقایی را می شناسم از خیمه گاه تا کنار بدن علی اکبرش می دوید و زمین می خورد.😭 یا حسین... یک خوا
یک دختری را می شناسم نیمه شب تو بیابان ها زمین میخورد و بلند شد …
یا رقیه جان...😭
🌴 #یازینب...
یک دختری را می شناسم نیمه شب تو بیابان ها زمین میخورد و بلند شد … یا رقیه جان...😭
روضه خواندی تو ای امام غریب
جَدِّ ما تشنه بود یَابنَ شبیب
جَدِّ ما را سوارها کشتند
بین گودال بارها کشتند
جَدِّ ما یک نفر ولی او را
لشگری از هزارها کشتند...
یا حسین...
🌴 #یازینب...
روضه خواندی تو ای امام غریب جَدِّ ما تشنه بود یَابنَ شبیب جَدِّ ما را سوارها کشتند بین گودال بارها
اعتبار تمام عالم را
جمع بی اعتبارها کشتند😭
چکمه را روی عشق می کوبند
جد ما را شرارها کشتند
خواهرش را پس از بریدن سر
خنده ی نیزه دارها کشتند
وای از عصر روز دهم
وای از ضربه ی دوازدهم
لب خنجر به زوی حنجرش بود
به سویش چشم های دخترش بود😭
تمام لحظه های سر بریدن
سرش بر روی پای مادرش بود...
یا زهرا...
🌴 #یازینب...
اعتبار تمام عالم را جمع بی اعتبارها کشتند😭 چکمه را روی عشق می کوبند جد ما را شرارها کشتند خواهرش
زنای نوغان تو مشهد٬ مهریه هاشون حلال کردن،
گفتن: مهریه مون حلال ما هم می خوایم بریم تشیع پیکر پسر فاطمه،😭
زن ها همه اومدن اینقدر گریه کردن و صورت خراشیدن...اومدن گل ها رو کنار زدن بتونن جنازه رو پیدا کنن.
🌴 #یازینب...
زنای نوغان تو مشهد٬ مهریه هاشون حلال کردن، گفتن: مهریه مون حلال ما هم می خوایم بریم تشیع پیکر پسر
اما یه جای دیگه گفتن: سر پسر پیغمبر داره میاد زن ها رفتن روی پشت بام سنگ برداشتن، اینقدر سنگ زدن سر عزیز دل فاطمه روی زمین افتاد، پیشانی زینب شکست، ای وای حسین.....😭
حسین آرام جانم
حسین روح روانم
🌴 #یازینب...
اما یه جای دیگه گفتن: سر پسر پیغمبر داره میاد زن ها رفتن روی پشت بام سنگ برداشتن، اینقدر سنگ زدن سر
امام رضا(علیه السلام) به ابن شبیب فرمود: اگر میخواهى گریه کنى، بر حسینبن على بن ابیطالب(علیه السلام) گریه کن...
لایوم کیومک یا اباعبدالله
وقتی حضرت رضا علیه السلام وارد نیشابور شدند، هر یک از علما و شخصیتهای سرشناس از حضرت تقاضا کردند مهمان آنها شوند و به خانه آنها تشریف ببرند.
.
حضرت فرمودند: من افسار شتر را رها میکنم، در هر منزلی که شتر زانو زد و نشست من به آنجا میروم.
.
یک پیرزنِ فقیر وقتی این را شنید، به خود گفت شاید شتر حضرت جلوی خانه من زانو بزند و حضرت به خانه من تشریف بیاورند.
.
لذا خانه اش را آب و جارو کرد و به انتظار نشست...
.
شتر حضرت جلوی خانه همین پیرزن زانو زد و حضرت مهمان او شدند.
.
قربان این شاید که از هزارها یقین بهتر است. این شاید مال محبت است. محبت چیست که شایدش از یقین بهتر است...
.
🌴 #یازینب...
وقتی حضرت رضا علیه السلام وارد نیشابور شدند، هر یک از علما و شخصیتهای سرشناس از حضرت تقاضا کردند مهم
خوبه ما هم به خودمون بیاییم...خونه دلمون رو یه آب و جارو بزنیم...آماده کنیم برای قدم های یوسف زهرا...😭