🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹🍃
ماجرای درگذشت فرزند سردار سلیمانی؛ چرا دختر حاج قاسم بیشتر از دیگر فرزندان فعال است؟
#راننده_سردار_شهید_سپهبد_حاج_قاسم_سلیمانی گفت: دورانی که در قرارگاه قدس حضور داشت، اشرار ۹۰ نفر از نیروی انتظامی را گروگان گرفتند و به ۷۰ کیلومتری مرز افغانستان و پاکستان بردند. حاج قاسم خیلی ناراحت شد و با نقشه و طرحریزی و اطلاعات دقیق، به داخل مرز افغانستان و پاکستان نیرو برد و همه ۹۰ نفر را آزاد کرد و چندین پایگاه اشرار را هم با خاک یکسان کرد.
#نصرالله_جهانشاهی، پاسدار بازنشسته نیروی زمینی و راننده سپهبد شهید قاسم سلیمانی، در گفتگویی به نکاتی پیرامون روحیات شهید سلیمانی در فضای کار، فرزندان حاج قاسم و ... اشاره کرده است که بخشی از آن را در ادامه میخوانید.
از حاج قاسم برای ما بگویید.
کار کردن با چنین فرمانده موفقی که صلابت دارد و یک دنیا او را تأیید کرده، خیلی سخت است و هر کسی نمی تواند از عهده آن برآید. من و شهید پورجعفری که یار و همراه حاجی بود و با او شهید شد بیشترین مدت را با حاجی بودیم.
حاج قاسم شما را به چه اسمی صدا می زد؟
جهانشاهی، نصرالله و... فرقی نداشت، ولی با احترام و رفاقت. به بچههایش هم از همان اول تأکید کرده بود به من بگویند عمو، چون من از وقتی بچهها کوچک بودند، وقتهایی که سردار مأموریت بود کارهای خانواده حاجی را انجام میدادم و خانواده من و خانواده حاجی چون همسایه بودیم، همیشه در رفت و آمد بودند. بچههای حاجی را از همان زمان کودکی میشناسم و با من بزرگ شدهاند. ماه رمضانها سه چهار بار ما میرفتیم منزل حاج قاسم و خانواده ایشان هم میآمدند منزل ما. تا این حد نزدیک بودیم.الآن هم که حاجی شهید شده است، اصلاً توان مواجهه با بچههای حاجی را ندارم و با دیدن بچهها قلبم از فشار این غم کنده میشود.
از روحیات حاجی در فضای کار بگویید.
حاج قاسم خیلی شجاع بود. دورانی که در قرارگاه قدس حضور داشت، اشرار ۹۰ نفر از نیروی انتظامی را گروگان گرفتند و به ۷۰ کیلومتری مرز افغانستان و پاکستان بردند. حاج قاسم خیلی ناراحت شد و با نقشه و طرحریزی و اطلاعات دقیق، به داخل مرز افغانستان و پاکستان نیرو برد و همه ۹۰ نفر را آزاد کرد و چندین پایگاه اشرار را هم با خاک یکسان کرد. اما همین حاج قاسم مرد صلح بود و دیدیم که برای اشرار در داخل کرمان و سایر مناطق اماننامه داد. همین اشرار در اثر رفتار خوب حاج قاسم به دامن انقلاب آمدند و خیلی از اینها که غلام و کنیز داشتند، آنها را آزاد کردند. وضعیت خوبی در منطقه مأموریتی قرارگاه قدس نبود، ولی حاجی وضعیت منطقه را به خصوص در کرمان بهبود بخشید. در نیروی قدس هم خیلی جدی بود، ولی با نیروهای مقاومت بسیار صمیمی.
حاج قاسم سلیمانی تقریباً در همه خطوط مقدم دفاع از حرم حضور پیدا کرد و با خانواده شهدای مدافع حرم دیدار داشت، در این زمینه توضیح دهید که چقدر ایشان فعال بود؟
حاجی مرد کار بود. اگر کرمان میرفت و فرصت کوتاهی مییافت، به دیدار خانواده شهید میرفت. اگر در تهران بود و یک ساعت وقت پیدا میکرد، به بازدید از خانواده شهید میرفت. مشهد اگر میرفت، هر موقع که فرصت پیدا میکرد، به بازدید از خانواده شهدا اختصاص میداد. حاج قاسم وقتی در تهران بود روزی چندین جا جلسه میرفت، از وزارت امور خارجه و ستاد کل سپاه گرفته تا دفتر رهبری و... همه جا بهموقع میرفت؛ به استانها سفر داشت. در کرمان که کارش بیشتر از همهجا بود. بازدید خانواده شهدای لشکر و شهدای مدافع حرم از مهمترین برنامههای سردار بود. جلسه با فرمانده گردانها و نیروهای لشکر در دفاع مقدس، جلسه کنگره شهدای کرمان و هزاران کار دیگر هم داشت؛ خستگی برایش اصلاً معنا نداشت. این در حالی بود که تمام بدن حاجی جای تیر و ترکش بود.
از روحیات معنوی حاج قاسم بگویید.
حاج قاسم حضرت زهرایی بود. خیلی جاها در جنگ و بعد از جنگ با توسل به حضرت زهراء(سلام الله علیها) مشکلات را حل میکرد. یک فاطمیه هم در روستای خود در کرمان ساختند که در آن مراسم میگیرند. از همه اینها بگذریم، باید به نماز شبهای حاجی اشاره کنم. هر شب نماز شب میخواند، آن هم با ناله و گریه و نجوا. من خودم شاهدم؛ چون در همه مأموریتها من با حاجی بودم. اگر خیلی خسته هم بود باز یک ساعت میخوابید، بیدار میشد و بعد شروع میکرد به نماز. واقعاً این صحنه عشقبازی و نجواهای حاجی در نماز شبهایش تماشایی بود. ما هم که میخواستیم نماز بخوانیم در مواجهه با این حال حاجی از خود بیخود میشدیم و دیگر نمیتوانستیم نماز بخوانیم و فقط مبهوت حاجی بودیم. باید در آن صحنه باشید تا متوجه حرف من بشوید.
گفتید که با حاج قاسم هم رفتوآمد خانوادگی داشتید؛ از فرزندان حاج قاسم بگویید.
همه فرزندان حاجی را از کودکی میشناسم. به من عمو میگویند. بچههای حاجی