🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊
#سرفه_میکند
#سپس_میگوید:
خیلی سال میشد که با هم رفیق بودیم. تقریبا از اول ابتدایی سر یه میز مینشستیم. به هم نزدیک بودیم که اگه یکیمون سرما میخورد و مریض میشد، اون یکی هم ازش میگرفت.
#سرفه_میکند
و ادامه میدهد:
شب قبل عملیات خیلی با فرمانده گروهانمون حرف زدم، گفتم حاجی؟ من نوکرتم، این تن بمیره نزار من و صالح رو از هم جدا کنند.
#سرفه_میکند.
و میگوید:
-خودم خواستم جدا نباشیم؛ ولی چه میدونستم قراره اینجوری بشه؟
همه چی خوب بودا؛ ولی تو یه چشم بهم زدن انگار آخر زمون شد.
از زمین و آسمون تیر و ترکش بود که رو سرمون هوار میشد.
با اینکه هوا سرد بود؛ ولی قطرههای عرق از زیر سربند یافاطمهمون شره میکرد.
[سرفه امانش نمیدهد که ادامه دهد، ناچار مکث میکند و میگوید:]
-وسط جنگ بودیم؛ ولی بازم هر چند دقیقه به هم نگاه میکردیم.
صالح هر وقت من رو میدید، لبخند میزد.
نورانی میشد انگار!
شبیه دیشب که زیر نور ماه زیارت عاشورا میخوند و گریه میکرد.
همون دیشب هم انگشترش رو بهم داد و ازم قول گرفت اگه اتفاقی براش افتاد، حواسم به زن و بچهش باشه.
[تک سرفهای خشک میکند]
و میگوید:
-درگیری حسابی بالا گرفته بود که یکی از نزدیکیهای فرمانده داد زد:
-شیمیایی، شیمیایی زدند.
دست بردم به کمرم و ماسکم رو از بیخ کمربندم کشیدم بیرون و گذاشتم رو صورتم.
حالا دیگه صدای تیر و ترکش قطع شده بود و فقط صدای نفسهام توی گوشم میپیچید.
سرفه میکند و خون جاری شده از گوشهی لبش را پاک میکند.
و ادامه میدهد:
-سرم رو برگردوندم به صالح نگاه کنم که دیدم دست چپش تیر خورده.
تیره شد دنیام، شل شد زانوهام.
گمون نکنم ده دوازده متر بیشتر از هم فاصله داشتیم؛ ولی تا برسم بهش سه بار خوردم زمین!
دیدم ماسکش افتاده پایین خاک ریز، ماسکم رو برداشتم که بزارم رو صورتش؛ ولی با دست راستش دستم رو نگه داشت که ماسکم رو در نیارم.
دستش رو کنار زدم و به زور ماسکم رو روی صورتش گذاشتم.
قطرهی اشکش خیلی اروم از گوشهی چشمهای قشنگش چکه کرد.
آتیش گرفت دلم،
گفتم:
#داداش؟ اینجوری گریه نکن دیگه.
میدیدم لبهاش باز و بسته میشه.
خواستم زیر بغلش رو بگیرم که از روی خاکریز بیایم پایین؛ ولی همزمان با شنیدن صدای خمپاره چشمهام سیاهی رفت.
ولی وقتی چشم باز کردم دیدم انگشتر صالح هست؛ ولی خودش...
حالا من موندم و سی سال سرفه،
سی سال درد،
سی سال زندگی بدون صالح.............................
.
🍃🌹اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب سلام الله علیها🌹🍃
#کُلُّنٰا_قٰاسِمِ_سُلِیْمٰانی...🌹🍃
#یازهرا...🌹🍃
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــــ..🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
@Yazinb2