🌴 #یازینب...
🕊🌹🔹 🌹 🔹 #کتاب_خداحافظ_کرخه🌹🕊 #خاطرات : #داوود_امیریان🌹🍃 فصل پنجم..( قسمت دوم)🌹🍃 🕊🌷بسم رب الشهدا
🕊🌹🔹
🌹
🔹
#کتاب_خداحافظ_کرخه🌹🕊
#خاطرات : #داوود_امیریان🌹🍃
فصل پنجم..( قسمت سوم)🌹🍃
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین
دوباره اوضاع داشت اشکی می شد.هرشب پیاده روی و راه پیمایی.یک شب بیست کیلومتر در زمینی سنگلاخ پیاده روی کردیم؛چهار ساعت رفتیم وسه ساعت همان مسیر را برگشتیم.
بیست وسوم آذرماه نتیجه امتحانات درسی را دادند که خوشبختانه قبول شده بودم.
یکی از بچه های محل در گردان حمزه بود.وقتی رفتم او را ببینم متوجه شدم که عازم پدافندی مهران هستند.ظاهراً بوی عملیات می آمد.بچه های گردان حمزه در حال جمع وجور کردن وسایل و اسباب بودند.
اواخر آذرماه بود که دستور حرکت آمد.بچه ها از خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدند.سریع وسایل را جمع کردیم وسوار اتوبوس ها؛آماده حرکت شدیم و به سوی مقصدی که برای ما نامشخص بود٫ به راه افتادیم.باران نم نم می بارید و آدمی را به عالم دیگر می برد.نمی دانم چرا یاد دوستان شهیدم افتادم.به خصوص یاد شهید نصرالله عوایدی.با اینکه در عملیات والفجر ۸ ازناحیه پا مجروح شد و به تهران آمد اما هنوز بهبود نیافته بود که به جبهه برگشت و پس از مدت کوتاهی در فاو به شهادت رسید.فداکاری و گذشت او زبان زد خاص و عام بود.با تکان های ماشین وسر وصدای بچه ها از خواب بیدار شدم.
اتوبوس ها ایستاده بودند.نخل های فراوان اولین چشمانداز بود.
به گمانم اطراف خرمشهر بودیم.سریع از ماشین ها پیاده شدیم.زمین خاکی بر اثر باران گل شده بود و راه رفتن مشکل.وسایل را برداشتم و همراه با بچه ها به راه افتادم.به خانه هایی رسیدیم که کسی در آن ها سکونت نداشت.به نظر می رسید خانه ها به مردمی تعلق داشته که بر اثر جنگ آنجا را تخلیه کرده اند.پتوها را کف اتاق خانه ای پهن کردیم و به استراحت پرداختیم .رود کارون حدود سی متری ما؛با زمزمه هایش در جریان بود.اسمان هم کم کم رو به روشنی می رفت.رطوبت و خیسی هم یواش یواش کم می شد.پس از ساعتی زمین هم به سرعت خشک شد.آفتاب داغ جنوب می درخشید.بچه ها به کارهای عادی مشغول شدند و عده ای نیز با چوب شروع به قایق سواری کردند.
#یا_زهرا...🌹🍃
🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃
#ادامه_دارد
🌹
🔹🌹
🌹🕊🌹
🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹
#لبیک_یــــــــازیــــــــنــــــــبــــــ....🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
https://eitaa.com/aflakiyanekhaki8899
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
7.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬کلیپ|يا مَن أَرْجُوهُ لِكُلِّ خَیْرٍ... 🤲
⭕️همخوانی دعای هر روز ماه رجب
کاری از:
💠گروه تواشیح بین المللی تسنیم💠
✅به کانال #یازینب.. بپیوندید👇🌹👇
http://eitaa.com/joinchat/1496252420C6e4204b537
@Yazinb3
---~~ 🌴 #لبیک_یازینب...🌴~~---
🤲یا اَبَا الْحَسَنِ یا عَلِىَّ بْنَ مُحَمَّدٍ اَیُّهَا الْهادِى النَّقِىُّ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَاللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَاللّهِ
سامرا عزا گرفته
بوی کربلا گرفته
آسمون داره می باره
یا دل آقا گرفته
شب ماتمه
برای همه
برا آقامون
دلا پُر غمه
آجرک الله یا بقیة الله🏴
دوره امامت امام هادي و امام عسكري
(علیهما السلام) دوره بسيار سختي بوده است. دوره اقتدار كامل بني عباس و دوره فشار جدي بر علوييون به خصوص بر وجود مقدس ائمه هدات معصومين(علیهم السلام ) است.
اين امامان بزرگوار بار تكليف الهي را با تمام سختي ها،به بهترين وجه به منزل رساندند و به عهد الهي وفا كردند.
مورخين نوشتند:
در مراسم تشيیع امام هادي(علیه السلام) و نماز بر پیکر مطهر آن حضرت؛ بني هاشم، اعم از علوييون و عباسيون حضور پيدا كردند و با احترام بدن را برداشتند😭
نماز بر وجود مقدس آن حضرت(علیه السلام) خوانده شد و حضرت به حسب ظاهر، با احترام به خاك سپرده شدند.😭
لایوم کیومک یا اباعبدالله
دلها کجا رفت...😭
دلها بسوزد برای جدّ مظلومش حسین، که بدن مطهرش روی زمین داغ و سوزان کربلا...😭
امام سجاد علیه السلام آمد آن نازنین بدن قطعه قطعه را میان حصیر گذاشت. اما بنیاسد دیدند حضرت از قبر بیرون نمیاد! جلو آمدند دیدند لبها رو گذاشته به رگهای بریده بابا…
به کربلا کفن مگر به غیر بوریا نبود
مگر حسین تشنهلب، عزیز مصطفی نبود😭
در اين حال ديدند كه حضرت لب را به رگ هاي بريده وجود مقدس سيدالشهدا(علیه السلام) گذاشتند و میفرمایند:
«شما رفتيد، گرچه آخرت با نور شما نوراني شد، ولي ما را در تاريكي فراق خودتان گذاشتيد.»😭😭😭😭
سرانجام حضرت از قبر بيرون آمدند و روي قبر را پوشاندند و يك جمله اي روي قبر مبارك نوشتند كه دل شيعه را تا قيامت مي سوزاند:
«هذا قبر الحسين بن عليّ بن أبي طالب الذي قتلوه عطشاناً غريب»😭