مردِ حسابی؛
تورا چه شده..؟
حتما باید از صندلیِ گرمِ تهران دل میکندی؟
حتما باید قصدِ مِه و باران و برف میکردی؟
حتما باید از مرکز کشور به نقطه صفر مرزی میرفتی؟
حتما باید صندلی ریاست جمهور را خالی میکردی؟
حتما باید تورا به صندلی وصل میکردند تا بمانی؟ تا نروی؟
حتما باید جز خودت هشت یارِ دیگر همسفرت میشدند؟
حتما با ید به آغوش همسنگر شهیدت، حاج قاسم میرفتی؟
سید حتما خسته بودی؟
بزرگمرد حتما از امام رضا عیدی میخواستی؟
سید حتما باید عیدیت، پاداش تمام تلاش هایت، نتیجه تمام دوندگی هایت شهادت میبود؟
حتما باید چشمانِ همیشه خسته ات با شهادت استراحت میکرد؟
سید، حتما باید رهبر بار دیگر رنجِ از دست دادن یارِ صدیق میدید؟
شهیدِ جمهور!
حتما باید جمهوری اسلامی ایران داغت را میدید؟
هشتمین رئیس جمهور!
حتما باید ولادت امام هشتم قصد پرواز میکردی؟
خادمِ امام هشتم!
حتما خبر شهادتت باید ساعت هشت تایید میشد؟
سید!
چه رابطه عمیقی با عدد هشت داشتی؟
هشت برایت زندگی بود، خدمت بود، و در آخرش شهادت بود!
هشتمین رئیس جمهور ایران، در روز ولادت هشتمین امام آغاز به کار کرد، و در روز ولادت امام رضا (ع) کارش را به سر انجام رساند!
آغاز و پایان خادم همین است، با امامش!
نوکرِ امام هشتم، به امامش پیوست..
یا بهتر بگویم؛
"خادم الرضا؛ به رضا پیوست"
#فاء
۱۴۰۳.۲.۳۱
۸:۰۰
#سیدالشهدای_خدمت #شهید_مردم #خادم_مردم #شهید_جمهور #سید_شهیدان_خدمت