🔰🔰[ برخی] وقایع روز هشتم محرم
☑️ اتمام حجت سیدالشهدا(علیه السلام) با عمر سعد
🔴 ✅ در روز هشتم محرم امام حسين عليه السلام قاصدى نزد عمر بن سعد روانه ساخت كه مى خواهم شب هنگام در فاصله دو سپاه با هم ملاقاتى داشته باشيم. چون شب فرا رسيد ابن سعد با بيست نفر از يارانش و امام حسين عليه السلام نيز با بيست تن از ياران خود در محلّ موعود حضور يافتند.
🔴 ✅ امام عليه السلام به ياران خود دستور داد تا دور شوند تنها عبّاس برادرش و على اكبر فرزندش را نزد خود نگاه داشت. همين طور ابن سعد نيز به جز فرزندش حفص و غلامش، به بقيّه دستور داد، دور شوند.
🔴 📣 📣 ابتدا امام عليه السلام آغاز سخن كرد و فرمود:«وَيْلَكَ يَابْنَ سَعْدٍ أَما تَتَّقِي اللَّهَ الَّذِي إِلَيْهِ مَعادُكَ؟ أَتُقاتِلُنِي وَ أَنَا ابْنُ مَنْ عَلِمْتَ؟ ذَرْ هؤُلاءِ الْقَوْمَ وَ كُنْ مَعي، فَإِنَّهُ أَقْرَبُ لَكَ إِلَى اللَّهِ تَعالى ؛ واى بر تو، اى پسر سعد، آيا از خدايى كه بازگشت تو به سوى اوست، هراس ندارى؟ آيا با من مى جنگى در حالى كه مى دانى من پسر چه كسى هستم؟ اين گروه را رها كن و با ما باش كه اين موجب نزديكى تو به خداست».
🔴 ابن سعد گفت: اگر از اين گروه جدا شوم مى ترسم خانه ام را ويران كنند.
⚫️ امام عليه السلام فرمود: «أَنَا أَبْنيها لَكَ ؛ من آن را براى تو مى سازم».
🔴 ابن سعد گفت: من بيمناكم كه اموالم مصادره گردد.
⚫️ امام فرمود:«أَنَا أُخْلِفُ عَلَيْكَ خَيْراً مِنْها مِنْ مالِي بِالْحِجازِ؛ من از مال خودم در حجاز، بهتر از آن را به تو مى دهم».
🔴 ابن سعد گفت: من از جان خانواده ام بيمناكم (مى ترسم ابن زياد بر آنان خشم گيرد و همه را از دم شمشير بگذراند).
🔴 ✅ امام حسين عليه السلام هنگامى كه مشاهده كرد ابن سعد از تصميم خود باز نمى گردد، سكوت كرد و پاسخى نداد واز وى رو برگرداند و در حالى كه از جا بر مى خاست، فرمود:«مالَكَ، ذَبَحَكَ اللَّهُ عَلى فِراشِكَ عاجِلًا، وَ لا غَفَرَ لَكَ يَوْمَ حَشْرِكَ، فَوَاللَّهِ إِنِّي لَأَرْجُوا أَلّا تَأْكُلَ مِنْ بُرِّ الْعِراقِ إِلّا يَسيراً؛ تو را چه مى شود! خداوند به زودى در بسترت جانت را بگيرد و تو را در روز رستاخيز نيامرزد. به خدا سوگند! من اميدوارم كه از گندم عراق، جز مقدار ناچيزى، نخورى».
✅ ابن سعد گستاخانه به استهزا گفت: «وَ فِي الشَّعيرِ كِفايَةٌ عَنِ الْبُرِّ؛ جو عراق مرا كافى است!».
🔴 📣 📣 آری امام عليه السلام در هر گام به اتمام حجّت مى پردازد تا هيچ كس فردا، ادّعاى بى اطّلاعى نكند، جالب اين كه فرمانده لشكر دشمن نيز تلويحاً حقّانيّت امام عليه السلام و ناحق بودن دشمن او را تصديق مى كند، تنها عذرش ترس از بيرحمى و قساوت آنهاست و اين اعتراف جالبى است!
1⃣
⬇️⬇️⬇️
#یا_ثارالله
⬆️⬆️⬆️
☑️ كلام امام حسين(علیه السلام) به هرثمة بن سليم
🔴 نصر بن مزاحم از «هرثمة بن سليم» نقل می کند: من همراه على (علیه السلام) به جنگ صفين رفتم ، آن حضرت هنگامى كه به سرزمين كربلا رسيد نماز را به جماعت خواند و پس از اسلام نماز مقدارى از خاكهاى زمين را بوئيد و فرمود:«واها لك يا تربة ليحشرن منك قوم يدخلون الجنة بغير حساب؛ آه اى زمين، جمعيتى از تو محشور مى شوند، كه بدون حساب وارد بهشت مى گردند.
🔴 «هرثمه» پس از بازگشت از جنگ به همسرش «جرداء» كه از علاقه مندان به امام (علیه السلام) بود گفت:مى خواهى جمله شگفت آورى از على (علیه السلام) برايت نقل كنم؟خبر بالا را بازگو كرد، و اضافه نمود او را با علم غيب چه كار؟همسرش به او پاسخ داد:كه اين سخن را مگو! زيرا امير مؤمنان جز سخن حق نمى گويد.
🔴 ✅ «هرثمه » گفته است به هنگام جنگ با حسين(علیه السلام) نيز من همراه لشكر ابن زياد بودم به كربلا كه رسيدم سخن على (علیه السلام) به يادم آمد، نزد حسين عليه السلام رفتم و آن خبر را گفتم!
🔴 ✅ امام(علیه السلام)فرمود: اكنون به يارى ما آمدى يا بجنگ ما؟گفتم: هيچكدام خانواده و بچه هايم را گذارده ام و از ابن زياد بر آنها بيمناكم.
🔴 ✅ حسين عليه السلام فرمود:پس آن چنان دور شو كه به هنگام كشته شدن: ما را مشاهده نكنى، زيرا آن كس كه شاهد كشته شدن ما باشد و ما را يارى نكنند وارد آتش خواهد شد و او نيز چنين كرد.
📚 ( با حذف منابع )
makarem.ir
#یا_ثارالله