eitaa logo
『جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』
2.8هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
3.7هزار ویدیو
39 فایل
بسـم‌الله . شرو؏مـون‌از ‌1401.8.19(: حوالۍِ‌ساعت‌12.30🫀 ‌ ‹تحت‌لوای ِآقای313› -مـحـلی‌بـرای‌تسـکـین‌قـلب‌وروح‌انســان‌✨ | خادم‌المهدی🌱↶ @Modfe313 مدیرتبادلات↓ @dore_najaff110 کپی #حلال🙂
مشاهده در ایتا
دانلود
عزیزان لف ندید امشب رمان داریم💔
به وقت رمان
🌸رمان‌آنلاین‌همه‌زندگی‌من🌸 🌸پارت اول🌸 با حس یه چیزی روی صورتم چشمامو باز کردم. با دیدن امیر بالای سرم یه جیغ بنفشی کشیدم امیر دستشو گذاشت روی دوتا گوشش امیر:چته دیونه،مگه جن دیدی؟ -نمیری تو،تو خوده جنی،سکته کردم این چه قیافه ایه که درست کردی؟ امیر:جدی؟پس از فردا همینجوری بیدارت میکنم تا زودتر از شرت خلاص شم (بالش کنار دستمو پرت کردم سمتش) _زبونت لال بشه ایشالا. امیر:پاشو،پاشو،باید بریم فرش بشوریم -من خوابم میاد،خودت برو زحمتشو بکش امیر:نیای،بد می بینیااا. -بروبابا (دراز کشیدمو سرمو گذاشتم زیر پتو) چند دقیقه بعد امیر پتومو کنار زد توی دستش که کف بود،کفو مالید به صورتم -وایی امیررر میکشمت حالا امیر بدو،من بدو امیر از در خونه رفت توی حیاط منم یه جارو که دم در خونه بود و برداشتمو دنبالش کردم. امیر شیلنگ آبو باز کرد و گرفت سمت من. امیر:آیه بیای جلو،آب بارونت میکنم -من تو رو میکشم،من پوستت وقلقلی میکنم امیر: فعلا که سلاح اصلی دست منه یه قدم رفتم سمتش که شیلنگ آب و گرفت سمت من،و جیغ کشیدم مامان از داخل خونه اومد بیرون مامان:چه خبرتونه؟ -مامان ببین پسرت چیکار کرده با من؟ (مامان با دیدن صورت کفیم،خندید) -میخندی مامان؟ مامان:(یه کم لبخند شو محو کرد) _ _عهه امیر،این چه کاری بود کردی؟ امیر:تقصیر خودشه،بهش گفتم بیا والا بد میبینی. -یعنی دعا کن دستم بهت نرسه صدای زنگ در اومد. امیر:رضاست،اومده کمک. با شنیدن این حرف،تند تند رفتم داخل خونه،صورتمو شستم و از داخل پذیرایی،پرده رو کنار زدم دیدم، امیر و رضا در حال شستن فرش هستن،با دیدن رضا لبخندی به لبم اومد. مامان:به چی میخندی؟ -ها،هیچی مامان:لباست و بپوش برو کمکشون -باشه چشم لباسمو پوشیدم،چادرمو سرم گذاشتم رفتم داخل حیاط با دیدن رضا تپش قلب میگرفتم،احساس میکردم کل صورتم از خجالت سرخ شده. رضا و امیر در حال شستن فرش بودن -سلام (رضا با دیدنم ایستاد و مثل همیشه روی لبش لبخند بود) سلام خوبی؟ -مرسی امیر:احوالپرسیتون تمام شد بسم الله شروع کنین با دیدن امیر که داشت روی فرش طی میکشید چشمم به شیلنگ آب خورد آروم از کنارش رد شدم شیلنگ آب و دستم گرفتم،شیر آب و آروم باز کردم رفتم سمت امیر از پشت شیلنگ و گذاشتم روی گردنش و امیر مثل ملخ از جاش پرید -جلو نمیای،سلاحت دست منه امیر:اه لعنتی فراموش کردم٬رضا هم با دیدنمون میخندید. شیلنگ آب و گرفتم سمتشو و دور حیاط میدویدیم امیر:آیه،یعنی دستم به اون شیلنگ برسه روزگارتو سیاه میکنم. -شتر در خواب بیند پنبه دانه بعد از کلی دویدن آخر به خاطر داد و هوار مامان رفتیم سمت فرشا منم از ترس اینکه امیر تلافی نکنه شیلنگ و تو دست خودم گرفتم و مشغول شستن فرشا شدیم. امیرم مثل موش آبکشیده،میلزید و زیر لب برام خط و نشون میکشید. صدای زنگ در حیاط اومد. امیر بلند شد بره سمت در که گفتم -نمیخواد جناب عالی به کارت ادامه بده،خودم در و باز میکنم همونجور شیلنگ که توی دستم بود سمت دروازه رفتم و درو باز کردم،معصومه بود خواهر رضا. -سلام خوبی؟ معصومه:سلام،صدای جیغتون تا اتاقم میومد،دارین چیکار میکنین؟ -داریم به دستور مامان خانم فرش میشوریم. (یه دفعه به چشمای گرد شده معصومه نگاهی کردم) -چیزی شده؟ معصومه: آ...آیه پشت سرت!! (برگشتم پشت سرمو نگاه کردم ،که یه دفعه یه سطل آب و کف رو سرم خالی شد.)
🌸رمان‌آنلاین‌همه‌زندگی‌من 🌸 🌸پارت دوم🌸 از سردی آب زبونم بند اومد و قفل شدم چند لحظه. امیر:به به،آیه خانم،جیگرت حال اومد نه؟ _امیر به جون خودم میکشمت!! رفتم سمت شیر آب که دیدم شینگ و از آب جدا کرده،شیلنگ و دوباره وصل کردم شیر آب و تا آخر باز کردم و دویدم سمت امیر که یه دفعه امیر پشت رضا قایم شد و منم شیلنگ و گرفتم سمتش بیچاره مثل چوب خشک شده بود از سردی آب. از خجالت شیلنگ از دستم افتاد -ببخشید،حواسم نبود. رضا هم یه لبخندی زد:اشکال نداره٬راحت باش. از خجالت آب شدم دوست داشتم آب بشم ینیی. مامان:وای خدا مرگم بده من گفتم بیاین فرش بشورین،نه خودتونو که. با گفتن حرف مامان،همه مون خندیدم معصومه هم به ما ملحق شد و فرش و اخر شستیم امیر و رضا هم روی دیوار آویزون کردنش. من که دیگه از سرما داشتم یخ میزدم با اجازه ای گفتم و رفتم توی خونه یه دوش آب گرم گرفتم. از حمام که اومدم بیرون هنوز فکر میکردم موهام بوی برف میدن... لباسامو عوض کردم،پرده اتاقمو کنار زدیم دیدم،رضا و معصومه هم رفتن. روی تخت دراز کشیدم چشمامو بستم که بعد از چند دقیقه گوشیم زنگ خورد. با غر به صفحه گوشی نگاه کردم،سارا بود.هوفی کردمو گفتم مزاحم همیشگی. -سلام سارا:سلام و درد٬معلوم هست کجایی؟ -بسم الله،چی شده؟ سارا:از صبح صد بار زنگ زدم،کجا بودی؟ -آخ ببخشید،دستم بند بود،چیکار داشتی حالا که صد بار زنگ زدی؟ سارا:میخواستم بگم یادت نره فرم های بچه ها رو به همراه مقاله فردا بیاری. _خوب اینو که خودم میدونستم،آی کیو؟ سارا:میدونم میدونی،ولی از اونجایی که خانم حواس پرت کن،گفتم دوباره تاکید کنم،چون فردا آقای سهرابی لازمشون داره،اگه فردا تحویل ندم پوستمو میکنه -نترس بابا پوستتو کند مثل مار٬دوباره پوست میندازی سارا:دیونه٬مار خودتی -کاری نداری٬میخوام بخوابم. سارا:عهه چه زود٬صدای اقا رضا رو شنیدی میخوای بخوابی؟ -بی مزه سارا:واا مگه دروغ میگم تو تا صداشو نشنوی که خوابت نمیبره. -الان که سر شبه،اخر شب صداشو میشنوم. سارا:آخیی،یه موقع خوابت نبره. -نه خیالت راحت. سارا:آیه میدونی به جای آقای کریمی قراره یه استاده دیگه بیاد.؟ -عع کی هست؟ سارا:نمیدونم،فعلا که شنیدم فردا قراره بیاد -خوب بلاخره بعد سه هفته یکی و پیدا کردن. سارا:اره،خدا کنه مثل کریمی باحال باشه -امیدوارم سارا:باشه مزاحمت نمیشم،برو یه کم بخواب -باشه،میبوسمت بای. سارا:بای بای
تا‌اینجا‌اومدی‌این‌متنم‌بخون‌ازدستش‌نده‌رفیق:) 🖐🏾 「سࢪبازان جنگ نرم」 @sarbazanjangnarm
🍂میدونی ‌مادحین ‌کشور چطور معروف شدن نکات مهم از زبان مادحین مطرح 🍂شعرهای مداحی شونو‌چطور ازکجاها وکدوم ‌ گلچین کردند ✨بهترین نواها. از قدیم تا به الان از مداحی های بروز درسطح کشور 💕از هر زبان ولهجه ای.... فارسی آذری کرمانشاهی شمالی زاهدانی زنجانی وهمه جای عزیزمون....... 🎼همه اینا تواین کانال هست 🎼 کانال بی نظیر https://eitaa.com/joinchat/936902702Ca95e833fef 😱مرجع مداحی های ترکی‌فارسی در ایتا https://eitaa.com/joinchat/936902702Ca95e833fef
کانال ایده آل زندگیت اینجا همچی پیدا میشه بزن رو لینک این چنل رو از دست نده👇👇👇👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1715601621Cbf85b2aea5
⟌گاهۍ ذِهنت را بِخوابان بَرای‌فکرت‌استِراحَت مُطلق بنویس؛ بَرای‌چَشم‌هایَت‌نُسخه‌ۍ‌ندیدن تجویز کن؛ دارویۍبِهتر‌از‌بی‌خیالی‌براۍدرمان‌ِاین‌آشفتگی‌های جهان نیست . . .⭒𖢆 گاهی‌فِکرت‌را‌تعطیل‌کن،قبل‌از اینکه‌فِکرت‌روحت رابه‌یغما ببرد^◡^✨💛🌈 یه کانال پر از کتاب های هیجان انگیز رو لینک تا از دستش ندادی • · · · · · • ✢ • · · · · · • ∞https://eitaa.com/joinchat/1715601621Cbf85b2aea5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا