👺✡️ خوى و خصلتهاى خصمانه یهودی ها (بخش دوم)
☠ عید «فصح» از اعیاد مقدس یهودیان است؛ یکی از مراسم به اصطلاح دینی که در این عید انجام میشد آن بود که اشخاص غیریهودی را گرفته، میکشتند و خون آنها را با آرد میآمیختند و از آن فطیر عید فصح درست کرده و میخوردند.
✔️ صحت این موضوع، که از نظر آنها عملی عبادی محسوب میشد، به همین شیوه وحشیانه و ددمنشانه، در مراحل مختلف تاریخ یهود به اثبات رسیده است. و این جنایت، یکی از مهمترین عوامل نفرت و خشم ملتهای اروپایی از یهودیان و کشتار و آزار آنها به دست اروپائیان است.
یکی از پژوهشگران، بخشی از جنایاتی را که یهودیان به مناسبت عید فصح در تاریخ مرتکب شدهاند، جمعآوری کرده است که بیش از دویست مورد میشود.(۱)
✳️ همانطور که گفتیم، این جنایتها از خصلت و خوی وحشی و دهشتافکن آنان سرچشمه میگیرد.
❗️ کار به جایی میرسد که فرانکلین روزولت رئیسجمهوری وقت آمریکا، در سخنرانی رسمی خویش در سال ۱۷۸۹ م. در مراسمی که به مناسبت تدوین قانون اساسی آمریکا ایراد کرد، ایالات متحده را از خطر یهود برحذر داشته و میگوید:
⚠️ «آقایان به شما هشدار میدهم، اگر با قاطعیت جلوی مهاجرت یهود را برای همیشه [به آمریکا] نگیرید، فرزندان و نوادگانتان، پس از مرگ، شما را لعنت خواهند کرد. تفکر و عقلانیت آنها از ما جداست و حتی اگر ده نسل از آنها میان ما زندگی کنند، همانطورکه پلنگ قادر نیست رنگ خود را تغییر دهد، آنها نیز تغییر نخواهند کرد! یهود برای همه کشورها خطر است، به هرکجا وارد شوند آن را فاسد و نابود خواهند کرد.» (۲)
✳️ از هنگامیکه صهیونیستها سرزمین فلسطین را به اشغال خود درآوردهاند، تا این زمان، در اجرای جعلیاتی که از روی ظلم و بهتان به تعالیم تورات و انبیاء الهی نسبت میدهند، سیاست «سرزمین سوخته» را نسبت به ملت مظلوم فلسطین اعمال کردهاند و این بهترین مصداق کینه، فساد و دشمنی آنها نسبت به جامعه بشری است، همانکه، گذشته نفرتانگیز این جماعت، سرشار از آن است:
📜 إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ.
🏚 نیروهای اسرائیلی به جز اشغال شهرها و کشتار و اخراج فلسطینیان و مصادره اموال آنها، تا این تاریخ، ۲۰۳ شهرک و روستای عربنشین فلسطین را نابود کرده و به جای آن شهرکهایی ساختهاند که اشغالگرانی از اروپای شرقی و غربی، در آنها ساکن شدهاند.
⬅️ برگرفته از کتاب سقوط اسرائیل، ص: ۸۹
(۱). ر. ک: لهذا اکره اسرائیل و استاد عبد اللّه التل، خطر الیهود العالمیه علی الاسلام و المسیحیه، و طنطاوی، بنو اسرائیل فی القرآن و السنه. یکی از مشهورترین این جنایات کشتن «آب توما» و خدمتکار او در دمشق در سال ۱۸۴۰ م است که تحقیقات و محاکمات مربوط به این جنایت در تعدادی از کتب و مجلات اروپایی و عربی از جمله کتاب الکنز المرصودا فی قواعد التلمود ترجمه استاد یوسف نصر الله، آمده است.
(۲). طنطاوی، بنو اسرائیل فی القرآن و السنه، ص ۷۵۱.
🏷 #رژیم_صهیونیستی #فلسطین #طوفان_الاقصی
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍🥲 چالشی راه افتاده با آهنگ "سلام یا مهدی" در حمایت از فلسطین
قدس رمز ظهور است.. 🇵🇸
♥️الان بهترین زمان هست همین چالش در تمام دنیا منتشر بشه...
تا الان 200 هزار ویدیو ضبط شده 🥹
#کار_جهانی
💌پیر ما گفت؛ قضییه ی فلسطین کلید رمزآلود ظهورست..
الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَــرَج بحق زینب کبری سلام الله علیها "
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
4_5785065633381092522.mp3
13.06M
🎧گریه نکن
بی تو به هیچکس آقا خوش نمیگذره
#بحق_الزینب_اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#به_یاد_امام_زمانمان
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
🖼 #طرح_مهدوی ؛ #عاشقانه_مهدوی
❤ دل آزرده ی ما را به نسیمی بنواز...
🔅 اللهم عجل لولیک الفرج
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
✿❀رمان #واقعی
✿❀ #زندگینامہ_شہیدایوب_بلندے
✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵
✿❀قسمت #سی_وپنج
وقتی رسیدم بیمارستان ایوب را برده بودند، #اتاق_مراقبت _های_ویژه
از پنجره ی مات اتاق سرک می کشیدم چند نفری بالای سرش بودند و نمی دیدم چه کار می کنند.
از دلشوره و اضطراب نمیتوانستم بنشینم.
چند بار راهرو را رفتم و آمدم و هر بار از پنجره نگاه کردم....
دکترها هنوز توی آی سی یو بودند.
پرستار با یک لوله آزمایش بیرون آمد:
_"خانم این را ببرید آزمایشگاه"
اشکم را پاک کردم.
لوله را گرفتم و دویدم سمت آزمایشگاه
خانم پشت میز گوشی را گذاشت.
لوله را به طرفش دراز کردم:
_"گفتند این را آزمایش کنید."
همانطور که روی برگه چیزهایی می نوشت گفت:
"""مریض شما فوت شد"""
عصبانی شدم:
_ "چی داری می گویی؟ همین الآن پرستارش گفت این را بدهم به شما"
سرش را از روی برگه بلند کرد:
_"همین الآن هم تلفن کردند و گفتند مریض شما فوت شده"
لوله ی آزمایش را فشردم توی سینه ی پرستار و از پله ها دویدم بالا...
از پشت سرم صدای زنی را که با پرستار بحث می کرد، شنیدم.
_"حواست بود با کی حرف میزدی؟ این چه طرز خبر دادن است؟ زنش بود!"
در اتاق را با فشار تنم باز کردم.
دور تخت ایوب خلوت بود.
پرستار داشت پارچه ی سفیدی را روی صورت ایوب می کشید.
با بهت به صورت ایوب نگاه کردم.
پرسید:
_"چند تا بچه داری؟"
چشمم به ایوب بود.
_"سه تا"
پرستار روی صورت ایوب را نپوشاند.
با مهربانی گفت:
_"آخی، جوان هم هستی، بیا جلو باهاش خداحافظی کن"
حرفش را گوش دادم.
نشستم روی صندلی و دست ایوب را گرفتم.
دستش سرد بود.
گردنم را کج کردم و زل زدم به صورت ایوب
دکتر کنارم ایستاد و گفت:
_"تسلیت می گویم"
مات و مبهوت نگاهش کردم.
لباس های ایوب را که قبل از بردنش به اتاق در آورده بودند توی بغلم فشردم
ادامـہدارد . . .
بہروایــت✍🏻«همسرشہــــــیدبلنـدۍشهلاقیـاثوند🌿»
✿❀رمان #واقعی
✿❀ #زندگینامہ_شہیدایوب_بلندے
✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵
✿❀قسمت #سی_وشش
چند لحظه بعد دکتر روی بدن ایوب خم شده بود... و با مشت به سینه ایوب می کوبید.
نگاهش کردم...
#اشک می ریخت و به ایوب #ماساژ قلبی می داد.
سوت ممتد دستگاه قطع و وصل شد و پرستار ها دویدند سمت تخت
دکتر می گفت:
_" #مظلومیت شما ایوب را نجات داد"
آمدم توی راهرو نشستم....
انگار کتک مفصلی خورده باشم، دیگر نتوانستم از جایم بلند شوم.
بی توجه به آدم های توی راهرو که رفت و آمد می کردند، روی صندلی های کنارم دراز کشیدم و چند ساعتی خوابیدم.
فردا صبح که هنوز تمام بدنم درد می کرد،
#فراموشی هم به #کوفتگی اضافه شد.
حرف هایی ، دنبال هر چیزی چندین بار می گشتم. نگران شدم، برای خودم از دکتر ایوب وقت گرفتم.
گفت آن کوفتگی و این فراموشی #عوارض #شوکی است ک آن شب به من وارد شده
ادامـہدارد . . .
بہروایــت✍🏻«همسرشہــــــیدبلنـدۍشهلاقیـاثوند🌿»
✿❀رمان #واقعی
✿❀ #زندگینامہ_شہیدایوب_بلندے
✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵
✿❀قسمت #سی_وهفت
ایوب داشت به خرده کارهای خانه می رسید...
#تعمیر پریز برق و شیر آب را خودش انجام می داد و این کارها را دوست داشت.
گفتم:
_"حاجی، من درسم تمام شد دوست دارم بروم سر کار"
_ مثلا چه جور کاری؟
+ #مهم نیست، #هرجور کاری باشد.
سرش را بالا انداخت بالا و محکم گفت:
_"نُچ، خانم ها یا باید #دکتر شوند، یا #معلم و استاد، باقی کارها یک قِران هم نمی ارزد."
ناراحت شدم:
_"چرا حاجی؟"
چرخید طرف من
_"ببین شهلا، خودم توی اداره کار می کنم، میبینم که با خانم ها چطور رفتار می شود.... هیچ کس #ملاحظه ی روحیه لطیف آن ها را نمی کند.... حتی اگر #مسئولیتی به عهده ی زن هست نباید مثل یک مرد از او بازخواست کرد....
او باید برای خانه هم توان و انرژی داشته باشد.... اصلا میدانی شهلا، باید #ناز_زن را کشید، نه اینکه #او ناز رئیس و کارمند و باقی آدم ها را بکشد.
چقدر ناز آدم های مختلف را سر #بستری کردن های ایوب کشیده بودم و نگذاشته بودم متوجه شود.
هر مسئولی را گیر می آوردم برایش #توضیح می دادم که نوع بیماری ایوب با بیماران روانی متفاوت است.
مراقبت های #خاص خودش را می خواهد.
به #روان_درمانی و #گفتاردرمانی احتیاج دارد، نه اینکه فقط دوز قرص هایش کم و زیاد شود.
این تنها کاری بود که مدد کارها می کردند.
وقتی اعتراض می کردم، می گفتند:
_"به ما همین قدر حقوق می دهند"
اینطوری ایوب به ماه نرسیده بود #دوباره بستری میشد.
ادامـہدارد . . .
بہروایــت✍🏻«همسرشہــــــیدبلنـدۍشهلاقیـاثوند🌿»
نظراتتون راجب رمان؟؟ و کانال
الووو سلام فرمانده https://abzarek.ir/service-p/msg/1404986