eitaa logo
『جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』
2.7هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
4.3هزار ویدیو
41 فایل
بسـم‌الله . شرو؏مـون‌از ‌1401.8.19(: حوالۍِ‌ساعت‌12.30🫀 ‌ ‹تحت‌لوای ِآقای313› -مـحـلی‌بـرای‌تسـکـین‌قـلب‌وروح‌انســان‌✨ | خادم‌المهدی🌱↶ @Modfe313 مدیرتبادلات↓ @okhte_dash_ebram کپی #حلال🙂
مشاهده در ایتا
دانلود
رمان آنلاین سرزمین عشق 🌹✨ آقامرتضی:چشم تو‌یراه‌چندتامیوه‌باظرف‌دادم‌به‌نرگس -نرگس،پوست‌بکن‌باآقامرتضی‌بخورین (نرگسم‌یه‌چشم‌غره‌ای‌برام‌رفت ) ازداخل‌کیفم‌تسبیح‌فیروزه‌ای‌مودرآوردم شروع‌کردم‌به‌ذکرگفتن وسط‌های‌راه‌رضاایستاد وجاهامونوبانرگس‌وآقامرتضی‌عوض کردیم سرموگذاشتم‌روشونه‌رضاوخوابیدم چشماموبازکردم،یه‌گنبدطلایی‌روبه‌روبود بااینکه‌اولین‌باری‌بودکه‌میاومدم‌امام‌رضا، بادیدن‌گنبداشکم‌سرازیرشد تودلم‌سلامی‌دادم‌به‌آقا بعدازچنددقیقه‌رسیدیم‌به‌هتل رضاازقبل‌دوتااتاق‌نزدیک‌حرم‌رزروکرده بود منورضارفتیم‌توی‌یه‌اتاق،مرتضی‌ونرگس‌ هم‌رفتن‌تویه‌اتاق‌که‌کناراتاق‌مابود بعدازکمی‌استراحت،یه‌غسل‌زیارتی‌کردیم‌ رفتیم‌پایین‌هتل‌منتظرنرگس‌وآقامرتضی شدیم،رفتیم‌سمت‌حرم باهرلحظه‌نزدیک‌شدن‌به‌حیاط‌حرم توی‌دلم‌غوغای‌بودکه‌هیچ‌کس‌نمیفهمیدش غیرازخوده‌آقا رضاگوشیشوبیرون‌آوردیه‌آهنگی‌گذاشت «آمدم‌ای‌شاه‌پناهم‌بده،خط‌امانی‌زگناهم‌ بده» «ای‌حرمت‌ملجأدرماندگان،دورمران‌ازدرو راهم‌بده» «ای‌گ‌لبی‌خارگلستان‌عشق،قرب‌مکانی چوگیاهم‌بده» «لایق‌وصلت‌وکه‌من‌نیستم،اذن‌به‌یک‌لحظه نگاهم‌بده» «ای‌که‌حریمتَ‌مثل‌کهرباست،شوق‌وسبک خیزی‌کاهم‌بده»