رمان آنلاین سرزمین عشق 🌹✨
#پارت_بیستوششم
_باشه.چارهاینیست
نرگس:مخیامواسهخودماا
نه؟
نرگسیهچادرعباییبرام.آورد
گذاشتمرویسرم،جلویآینهخودمونگاه
میکردم
نرگس:بهبهچقدرماهشدی
(خیلیبهممیاومد،ولیچوناولینبارمبود،
داشتنشسختبودبرام)
سوارماشینشدیموحرکتکردیم
رسیدیمبهیهفروشگاهدمدرهمغازه
مانکنهاییبودکهرویسرشونچادربود
نرگسراستمیگفت،عمرأنویداینجاها
میاومد
واردفروشگاهشدیم
لباسای.سوسولنداشت،مانتوهاشهمه
دکمهداربود
یه.چنددستلباسگرفتم
رفتیمسمتصندوق
میخواستمحسابکنمکهنرگساجازهنداد
نرگس:عععزشتهدختر،تومهمانماهستی،
هرموقعاومدمخونتون،توهممهمانمکن
_اینجوریطلبمبهتزیادمیشه
نرگس:ازقدیممیگن،طلبکارباشولیبدهکارکسینباش
حالابرولباستوعوضکن
_نهباشهمیریمخونهعوضمیکنم
_نمیدونمشاید
نرگس:نکنهخوشتاومدهکلک
_نمیدونمشاید
نرگس:باشهبریم
بعدازخریدحرکتکردیمسمتخونهنرگس
اینا
#روزانهدوپارت_هرشبساعت۲۱