eitaa logo
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
2.6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
3.6هزار ویدیو
39 فایل
◝یا‌اللہ‌اعتمدنـٰا‌علیك‌ڪثیرا◟ خدایا ، ما رو تو خیلۍ حساب ڪردیما ◠◠ - اینجافقط‌یہ‌ڪانال‌نیسٺ🍯 - اینجاتا‌نزدیڪی‌عرشِ‌خداپرواٰز ‌مۍ ڪنیم🕊 - یہ‌فنجون‌پاڪۍ☕ مهمون‌ ابجۍ‌ساداٺۍ: > خادم‌المهدی🌱↶ @Modfe313 مدیرتبادلات↓ @dokhte_babareza0313 کپی #حلال🙂
مشاهده در ایتا
دانلود
✿❀رمان ✿❀ ✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵ ✿❀قسمت بود، میخواست نزدیک برادرش، حسن، در وادی رحمت دفن شود. هدی به زنگ زد و اجازه خواست. گفتند اگر به سختی می افتید میتوانید به وصیت عمل نکنید. اصرار هدی فایده نداشت. این ایوب از من بود و می خواستم انجامش دهم. سومِ ایوب، بود. دلم می خواست برایش بخرم. جبران آخرین روز مادری که زنده بود. نمی توانست از رخت خواب بلند شود. پول داده بود به محمد حسین و هدی سفارش کرده بود برای من ظرف های کریستال بخرند. صدای نوار قران را بلند تر کردم. به خواب فامیل آمده بود و گفته بود: _"به شهلا بگویید بیشتر برایم بگذارد." قاب عکس ایوب را از روی تاقچه برداشتم و به سینه ام فشار دادم. آه کشیدم: "آخر کی اسم تو را گذاشت؟" قاب را می گیرم جلوی صورتم به چشم هایش نگاه می کنم: _"می دانی؟ تقصیر همان است که تو این قدر کشیدی، اگر هم اسم یک آدم و بودی، من هم نمی شدم یک آدم صبور سختی کش" اگر ایوب بود، به این حرفهایم می خندید. مثل توی عکس که چین افتاده زیر چشم هایش روی صورتش دست می کشم: _"یک عمر من به حرف هایت دادم...حالا تو باید ساکت بنشینی و گوش بدهی چه می گویم. از همین چند روز آن قدر حرف دارم از خودم، از بچه ها..... داغان شده، ده روز از مدرسه اش گرفتم و حالا فرستادمش شمال هر شب از خواب می پرد، صدایت می کند.خودش را می زند و لباسش را پاره می کند. خیلی کوچک است، اما خیلی خوب که نیستی تا روی پاهایت بنشیند و با تو بازی کند. هم که شروع کرده هرشب برایت نامه می نویسد... مثل خودت حرف هایش را با نوشتن راحت تر می زند." اشک هایم را پاک می کنم و به ایوب چشم غره می روم: _"چند تا نامه جدید پیدا کرده ام. قایمشان کرده بودی؟ رویت نمی شد بدهی دستم؟" ولی خواندمشان نوشتی: "تا آخرین طلوع و غروب خورشید حیات، چشمانم جست و جو گر و دستانم دستان تو خواهد بود. برای این همه ، نمی دانم چه بگویم، فقط زبانم به یک می چرخد و آن این که همیشه باشی خدا نگهدارت..... تو ....ایوب" قاب را می بوسم و می گذارم روی تاقچه ادامـہ‌دارد . . . بہ‌روایــت✍🏻⁩«همسرشہــــــیدبلنـدۍشهلاقیـاثوند🌿»
✿❀رمان ✿❀ ✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵ ✿❀قسمت از ایوب بر می آید.... از او می خواهم هست. فضای خانه را پر می کند. مادرش آمده بود خانه ما و چند روزی مانده بود.... برای برگشتنش پول نداشت. توی اتاق ایوب سرم را بالا گرفتم: _" را حفظ کن، هیچ پولی در خانه ندارم." دوستم آمد جلوی در اتاق: _"شهلا بیا این اتاق، یک چیزی پیدا کردم." آمده بود کمکم تا بخاری ها را جمع کنیم.شش ماهی بود که بخاری را تکان نداده بودیم. یک دسته اسکناس پیدا کرده بود. ایوب آبرویم را حفظ کرد. توی امتحان های کمکش کرد. برای که هدی از همان نوجوانیش داشت به خوابم می آمد و راهنمایی می کرد. حتی حواسش به محمد حسن هم بود. یک سینی درست کرده بودم تا محمد حسین شب جمعه ای ببرد مسجد، یادش رفت. صبح سینی را دادم به محمد حسن و گفتم بین همسایه ها بگرداند. وقتی برگشت حلوا ها نصف هم نشده بود. یک نگاهش به حلوا بود و یک نگاهش به من _ مامان می گذاری همه اش را خودم بخورم؟ + نه مادر جان، این ها برای بابا است که چهار تا نماز خوان بخورند و فاتحه اش را بفرستند. شانه اش را بالا انداخت: _ "خب مگر من چه ام است؟ خودم می خورم، خودم هم فاتحه اش را می خوانم." چهار زانو نشست وسط اتاق و همه حلوا ها را خورد. سینی خالی را آورد توی آشپزخانه: "مامان خیلی کم است. میروم برای بابا بخوانم. شب ایوب توی خواب سیب آبداری را گاز می زد و می خندید. فاتحه و نمازهای محمد حسن به او رسیده بود ادامـہ‌دارد . . . بہ‌روایــت✍🏻⁩«همسرشہــــــیدبلنـدۍشهلاقیـاثوند🌿» ⁦
✿❀رمان ✿❀ ✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵ ✿❀قسمت (آخر) از تهران تا تبریز خیلی راه است.... برای این که دلمان گرفت و هوایش را کردیم برویم سر مزارش.. سالی چند بار می رویم تبریز و همه روز را توی می مانیم. بچه ها جلوتر از من می روند...، ولی من هر بار دست و پایم می لرزد. اول سر مزار حسن می نشینم تا کمی آرام شوم. اما باز دلم شور می زند... انگار باز ایوب آمده باشد و بخواهیم کنیم که نکند چشم توی چشم هم شویم. فکر می کنم چه جوری نگاهش کنم ؟ چه بگویم؟ از کجا شروع کنم؟ ایوبم.......😭 😭 😭 ... 😭😭 بہ‌روایــت✍🏻⁩«همسرشہــــــیدبلنـدۍشهلاقیـاثوند🌿»
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
✿❀رمان #واقعی ✿❀ #زندگینامہ_شہیدایوب_بلندے ✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵ ✿❀قسمت #پنجاه_وپنج (آخر) از تهر
³پـارت‌آخراز‌رمان‌جذاب‌وواقعۍ‌ شهـیدتقدیم‌نگـاه‌هاي‌زیـباتـون‌‌امیدوارم‌مورد‌پسند‌واقع‌شده‌باشه😍‌☝🏻⁩ هدیه‌به‌روح‌مطهرشهیدصلوات اَلهُمَّ صَلِ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَࢪَجَهُمْ 🦋🚙
🌎 دنیا تشنه امام جهان است سیرابشان کنیم... 🔅 هر‌بار به شما گفتیم: «باز‌آ مهدی جان»، شاید باید به خودمان می‌گفتیم: این ماییم که باید به سوی شما برگردیم. شاید گره ظهور همین باشد... 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرا عهدیست با جانان...❣ اول هر صبح قرار دعای ❤️ قرار عاشقی❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرا عهدیست با جانان...❣ اول هر صبح قرار دعای ❤️ قرار عاشقی❣ ‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‎‌‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎‌‎‌‎‌‌‎‌ 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يا بَضْعَةَ رَسُولِ الله صَلَّى الله عَلَيْهِ وَآلِهِ... ▪️سلام بر تو ای مولایی که همچون مادرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، پاره‌ی تن آخرین پیامبری. سلام بر تو و بر روزی که به انتقام فرزندان رسول الله صلی الله علیه وآله قیام خواهی کرد. 📚 صحیفه مهدیه، زیارت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در سختیها، ص۵۷۸.  أین صاحِبُــنا؟! 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
💚 امام صادق در پاسخ به جابر جُعفی که پرسید: « فرج شما چه وقت خواهد بود؟» فرمودند: «هیهات! هیهات! فرج ما نخواهد رسید تا اینکه شما غربال شوید، سپس غربال شوید، سپس غربال شوید(سه بار تکرار کردند، بعد فرمودند) تا ناخالصی ها از بین برود و خالص ها باقی بمانند.» 💠 همچنین ابوبصیر و محمد بن مسلم هم گفتند که از امام صادق شنیدیم: ❇️👈« ظهور محقق نمیشه مگر اینکه دو سوم مردم از دین برگردند» عرض کردیم اگر دو سوم برگردند، دیگر چه کسی باقی می ماند؟! امام فرمودند: «آیا دوست ندارید در بین یک سوم باقی مانده باشید؟!» 📚 غیبت طوسی ، ص۳۳۹ کمال الدین ، ج۲ ،ص۶۵۵ 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
می‌فرمایند: هر كه به ما چنگ زند، به ساحل نجات رسد و هر كه رهايمان كند غرق شود. وقتی مشکلات به زندگی هجوم می‌آورند وقتی باران گرفتاری‌ها توانت را کم کرده‌اند وقتی زمین و زمان یاری‌ات نمی‌کنند یادت باشد ... این کلام را: تمسک به صاحب الزمان عجل الله ساحل امن و آرامش و نجات توست... ▪️علاج درد عالم همین آمدن توست 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🔹 سرمایه ای که خرج امام زمان(علیه السلام) نشود، قطعا خرج شیطان و ولایت او می شود. 🎙استاد❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
🔰 🔺ترک حسادت: از دیگر ویژگیهای منتظران ترک حسادت، یعنی ترک آرزوی زوال نعمت از برادر مسلمانش است؛ اما اگر زوال نعمت از او را نخواهد بلکه مثل آن را برای خود بخواهد، غبطه و منافسه گویندو معیار در خیرخواهی و عدم حسادت آن است که آنچه را برای خود نمیخواهی برای دیگری نیز نخواهی و آنچه را برای خود میخواهی برای دیگری نیز بخواهی. حسد از سختترین و دشوارترین بیماریهای روانی و پلیدترین رذایل است. باید شخص حسود بداند که با حسادت کردن، ضرری به محسود نمیرسد و عیب گرفتن حاسد از محسود موجب ازدیاد حسنات و باال رفتن درجات محسود و انتقال اعمال شایستۀ خود به دفتر اعمال او می شود و نیز در حقیقت حسد کننده در مقام عناد و ضدیت با پروردگار است، زیرا اوست که نعمتها و خیرات را بر بندگان به مقتضای حکمت و مصلحت خود ارزانی داشته است. برای حسدِ مذموم سه مرتبه هست: اول اینکه دوست دارد نعمت از محسود برطرف شود هر چند به وی منتقل نشود و این زشتترین مراتب حسد است. دوم اینکه دوست دارد نعمت از دست دیگری بیرون برود برای رغبت و تمایلی که به آن دارد مانند خانۀ مطلوبی که میخواهد ازدست وی برود تا به آن دست یابد و سوم آنکه تمایل او به مثل آنچه دیگری دارد باشد نه به خود آن، اما چون از رسیدن به آن ناتوان است دوست دارد که از دست او بیرون رود تا برابر باشند و اگر بتواند، در بیرون شدن آن نعمت از دست وی میکوشد. انگیزههای حسادت شامل خباثت نفس و بخل نسبت به بندگان خدا، دشمنی و کینه توزی، حبّ ریاست و حبّ مال و جاه، ترس از بازماندن از مطلوب خود، تکبر، تعزّز )یعنی اینکه بر او گران باشد که یکی از همگنانش از او بالاتر و برتر شود به این گمان که اگر آن شخص به نعمتهایی دست یابد بر او تکبر خواهد کرد و او که میخواهد ارجمند شمرده شود نمیخواهد آن نعمت به وی برسد( و تعجّب )و این در وقتی است که محسود در نظر حاسد حقیر و نعمتی که به وی رسیده بزرگ باشد و از رسیدن مثل وی به چنان نعمتی درشگفت شود و حسد ورزد و زوال آن را بخواهد بیآنکه قصد تکبر یا ریاست یا دشمنی داشته باشد میباشد. پس در مجموع منشأ همۀ عوامل و اسباب حسد، دوستی دنیاست. پس باید شخص حاسد برای عالج حسد خود، ضدّ حسد که خیرخواهی است را بر خود مکلّف سازد و چون بر این روش با تکلّف مداومت نمود مادۀ حسد به تدریج از او کنده میشود. 📚کتاب صفات ،سید علی اکبر صداقت 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم‌الله؛💚.𓏲࣪ ִֶָ
از‌این‌عکسا‌میگرفتن‌وقتی‌ از‌این‌عکسا‌مد‌نبود . . 😂🙂 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
+جوانے خود را چگونہ گذراندے؟! -بہ نام خدا. پاے موبایل:) • • • حیفِ‌عمرت‌ووقتت‌وجوونیت! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•‌‌‌‌‌‌‌‌ 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
شیعه به دنیا آمده ایم تا موثر در تحقق ظهور مولا باشیم. _شهید محمودرضا بیضایی 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
نکنه یه وقت به این چادری که سر میکنی، به این حجابی که داری،مغرور بشی ها!!! شیطان منتظر همین فرصت هاست! مراقب باش:) 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
اینو به خاطر داشته باشید که: چادر برای پوشاندن خود از نگاه نامحرم است. نکنه یه وقت این رو فراموش کنیم و این چادر بشه لباس شهرتمون! 『❥⇣•』___ @Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
میتونم قاطعانه بگم: خوشبحال اون کسی که الان تو حرم آقا امام رضا است...
برای بهترین دوستان خود، آرزوی کنید:)