جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
-
ولی اقایی امام رضا ما بدون ِ شما هیچیم ؛))
#بابارِضا🤍✨
بـٰابـٰارضـٰا›
ببخشاگهبراتکمگذاشتم ؛
ببخشکهبااینهمهآلودگیبازم..
عینیهبچه5سالهدوستَتدارم :)🫀
#بابارِضا🤍✨
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
به تربتت قسم
خسته دردم (:💔
چقدر با مهر تربتت ،درد دل کردم...
#دلے
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
ما را به صرفِ یک چای هم میهمانِ حَریمتان نمیکنید آقایِ امام رضا؟🥺💔
#بابارِضا
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
چون سـرخترین سیـب در آغوش درختی ،
سخت است تو را دیدن و از شاخه نچیدن !'🦋💙
#عاشقانه_مذهبی
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
💗خانم خبرنگار وآقای طلبه💗
#پارت٢۶
نمیدونم کی خواب رفتم و چقدر در خواب ناز به سر بردم فقط یادمه با تکونای دست مهدیه بیدار شدم
_سلام
مندل:ساعت خواب پاشو رسیدیم خواهر هزار کیلومتر خواب بودی
_به به چه خوابی رو هوا
از هواپیما پیاده شدیم و به سالن فرودگاه اومدیم بعد تحویل ساک همون از فرودگاه بیرون اومدیم
مندل: فائز سوار تاکسی شو بریم هتل
_اوه اوه منو میخوای ببری هتل من تاحالا هتل متل نرفتم که اینا به گروه خونی ما نمیخوره منو ببر یه مسافر خونه ای گوشه پارکی چیزی
مندل: حرف نزن سوار شو
با تاکسی های مخصوص فرودگاه رفتیم هتل اطلس خیلی جای شیک و با کلاسی بود.
مهدیه از قبل یکی از اتاق هارو رزرو کرده بود اینترنتی.
رفت با خانومی که توی پزیرش هتل بود صحبت کرد و بعد با دوتا کلید اومد
مندل: بیا یکی نال تو اتاق ۳۱۳
_باشه ممنون
رفتیم بالا تو اتا دو تخته بود خیلیم شیک و عالی
_وای مهدیه من دل تو دلم نیسن بیا زودتر بریم حرم
مندل: تو تاحالا خواب بودی هیچی نفهمیدی من خیلی خستم بزار باشه برای فردا صبح
_عه من میخوام الان که شبه برم کلی با امام رضا خلوت کنم و نماز صبحم حرم باشم
مندل: من خستم نمیام.
_پس من تنها میرم
مندل: اگه گم نمیشی باشه
_نه نترس
لباسامو عوض کردم یکم خراکی برداشتم و رفتم بیرون از هتل
اول خواستم پیاده برم ولی گفتم یهو دیدی گم شدم پس تاکسی گرفتم.
_آقا بی زحمت برید حرم
راننده:چشم
از پنجره ماشین خیابونارو نگاه میکردم.
مشهد توی شب خیلی قشنگه
مخصوصا گنبد و گل دسته آقا که الان از پشت پنجره ماشین رو به رو مه
راننده:خانم رسیدیم.
_ممنون.
کرایه رو حساب کردم و پیاده شدم.
از همون ورودی حرم دل تو دلم نبود
بعد از گشت وارد شدم
بالاخره بعد کلی جا به جایی وارد صحن صحن انقلاب شدم و اولین چیزی که منو تسخیر کرد سقاخونه اسمال طلا بود که تشنگی دل منو رفع میکرد
جایی که میگن خود بهشته اینجاست
اره اینجا خود بهشته...
گنبد طلایی امام رضا...
سقاخونه اسمال طلا...
پسنجره فولاد رضا....
هرچیزی که بهشت خدا داره اینجام هست...
چقدر آرومم اینجا...
بخدا قسم که اینجا بهشته زمینه...
ادامـہدارد . . .
💗خانم خبرنگار و آقای طلبه💗
#پارت٢٧
ضریح و زیارت کردم و بیرون اومدم.
حال دلم کنار امام رضا خوبه... خیلی خوبه...
دوباره اومدم روی صحن و یه گوشه نشستم بعد خوندن چند رکعت نماز و زیارت نامه امام رضا گوشیمو چک کردم.
اووووه توی تلگرام کلی پیام داشتم
فاطی گلی
داداش علی
سحر
عاطی
و......
اوه حالا اگه من سفر نبودم هیچ کدوم یادی ازم نمیکردن حوصله هیچ کسو نداشتم ولی مگه میشه جواب فاطمه رو ندم... فاطمه ای که دوستم بود...
زن داداشم شد....
حالام خواهرمه....
و چه بسا از خواهر مهربون تره برام...
نوشته دلش برام تنگ شده و عکس از حرم میخواد
از گنبد اقا عکس گرفتم و براش فرستادم.
ولی آفلاینه... آخی آبجیم خوابه
آقاجون.... ای امام غریب.... شنیدم میگن هرکس تورو به جان جوادت قسم بده دست شو رد نمیکنی....
آقاجون تورو به جان جوادت اگه قراره این عشق بلندم کنه و خدا نزدیک من به محمدجوادم برسم... اگرم قراره زمینم بزنه و از خدا دورم کنه کاری کن برای عشقش برای همیشه ازدلم بره....
تا اذان صبح فقط گریه و دعا کردم بعدم نمازمو خوندم
از شدت گریه هام سرم داشت منفجر میشد بلند شدم برگردم هتل... از قدمی که بر میداشتم یه زوج دست تو دست هم مشغول زیارت بودن...
امام رضا یعنی میشه یه روزی من و محمدجوادم.....
وقتی سوار تاکسی شدم خورشید داشت طلوع میکرد صحنه خیلی قشنگی بود...
هنذفریم تو گوشم بود و صدای آهنگ امام رضا ۱ حامد بغضمو بیشتر میکرد...
نشون به این نشونه.... صدای نقاره خونه.... من و به تو میرسونه.... ببین دلم خونه....
زیر لب با صدای آروم و پر از بغض گفتم خدایا دیگه اسراری ندارم هرچه که تو صلاح و مصلحت میبینی و اولین قطره اشک بغض شکستم جاری شد....
ادامـہدارد . .