جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
:)))
بعضیرفاقتهاخیلیقشنگه..
قشنگبویمعرفتروتوشونمیشهحسکرد :)
#پنجشنبه_های_شهدایی
خدایاچنانڪنسرانجامڪار؛
ماچونشھیدانشویمرستگار...💔"
#پنجشنبه_های_شهدایی
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
「🧡」
یهنوععجیبیازرفاقتوجوددارهکه
باهمشھیدمیشن!
اینه رفاقت واقعی که بالاتریندرجهرفاقته💔:)
اللهم الرزقنا ازاین رفیقا❤️🩹
「🧡 #سردار_دلها
#شهید_ابومهدی_المهندس」
#شہیدانہ
"🌿🖇"
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
گمنام ؟؟🙂
نه خوش نام 😌
#پنجشنبه_های_شهدایی
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
و گاه خوشنامی جز تو سراغ ندارم برادر شهیدم
قسم به گمنامی ات 😇🥺🍰
#شہیدانہ
#پنجشنبه_های_شهدایی
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
15.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری
"ما سینه زدیم بی صدا باریدند
از هرچه کم دم زدیم آنها دیدند
ما مدعیان صف اول بودیم
از آخر مجلش #شهـــــدا را چیدند"
#پنجشنبه_های_شهدایی
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
#استوری "ما سینه زدیم بی صدا باریدند از هرچه کم دم زدیم آنها دیدند ما مدعیان صف اول بودیم از آخر مج
چشماتو ببند خیال کن ..
روی خاک شلمچه نشستی و
داری به شهدا درد دلت رو میگی🚶
انشاءاللهشهادتمصدقگفتارمرا،
گواهیمیدهدشڪنڪنیدومطئمنباشیدراه،
ولایتهمانراھعلیست؛رهبربرحق،
سیّدعلیست♥️ツ؛
-شهـیدمحسـنحجـجـئ💛
#شہیدانہ
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
🍃میگفت :
همیشه عکس یه شهید تو اتاقتون
داشته باشید..
پرسیدیم چرا؟
گفت :
اینا چشماشون معجزه میکنه!
هر وقت خواستید گناه کنید فقط کافیه
یه نگاهتون بهشون بخوره..
میگفت..
بندهها فراموش کارن..
یادشون میره یکی
اون بالا هست که همه چیزو میبینه..
ولی این شهدا انگار انعکاس ِ نگاه خدان..
انگار با نگاهشون بهت میگن..
ما رفتیم که تو با گناهات ظهور و عقب
بندازی؟
ما رفتیم که تو یادت بره خدایی هست؟
میگی جوونم؛ منم جوون بودم شهید
شدم..
بهتر نیست یه بهونه بهتر بیاری؟!
میگفت :
خیلی جاها جلوتونو میگیرن...
#آرمان_عزیز
#پنجشنبه_های_شهدایی
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهیدشدهرآنکهازعشق
وناگاه• • •
#شہیدانہ
#پنجشنبه_های_شهدایی
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
مےگفٺ:
هیچوقٺاوڪسےࢪوڪہ!
گفٺدخٺࢪاشهیدنمیشن؛
ࢪوحݪاݪنمےڪنم..💔:)!
#شہیدانہ
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
گرچهاینشهرشلوغاست
ولیباورکن آنچنان جایِ تو خالیست صدا میپیچد:))
#حاج_قاسم
#پنجشنبه_های_شهدایی
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
میخوامبگم
هرکـیازفتنـه۸۸سربلنـدبیروناومد
مدافعحرمشد...
هرکیتوفتنه۱۴۰۱سربلندبیروناومد
سربازمھدیفاطمهمیشه:)
حواستون باشه
وقتی دم از شهدا میزنی !
همه تو رو با شهدا میشناسند ؛
اگه خطا کنی
پای شهدا هم وسطه
پس مسئولیت داری !..
#شہیدانہ
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
میگفت؛
انقلاب کارمند نمیخواد.
پا کارِ جهادی میخواد.
‹ فرق حاج قاسم با بقیه همین بود. ›
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهیدصدرزاده:
حرفاشونخیلیقشنگه...
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
شهیدصدرزاده: حرفاشونخیلیقشنگه...
شهدارفتندتامادرسمردانگیبگیریم!
تو از تبار مادری
#پارت_بیستونهم
سلام خانوم!شبتون بخیر…
_ سلام عزیزم بفرمایید
_ یه ماشین تاحرم میخواستم.
_ برای رفت و برگشت باهم؟
_ نه فقط ببره!
لبخند مصنوعی میزند و اشاره میکند که منتظرروی مبل های چیده شده کنار هم بنشینم…
در ماشین را باز میکنم و پیاده میشوم.هوای نیمه سرد و ابری ومنی که بانفس عطر خوش فضا رامیبلعم. سرخم میکنم و ازپنجره به راننده میگویم
_ ممنون اقا! میتونید برید.بگید هزینه رو بزنن به حساب.
راننده میانسال پنجره رابالا میدهد و حرکت میکند.
چادرم را روی سرم مرتب میکنم و تا ورودی خواهران تقریبا میدوم.نمیدانم چرا عجله دارم.ازاینهمه اشتیاق خودم هم تعجب میکنم.هوای ابری و تیره خبراز بارش مهر میدهد.بارش نعمت و هدیه…بی اراده لبخند میزنم و نگاهم رابه گنبد پرنور رضا ع میدوزم.دست راستم رااینبار نه روی سینه بلکه بالا می اورم و عرض ارادت و ادب میکنم. ممنون که دعوتنامه ام را امضا کردی.من فدای دست حیدری ات! چقدر حیاط خلوت است…گویی یک منم و تنها تویی که درمقابل ایستاده ای. هجوم گرفتگی نفس درچشمانم و لرزش لبهایم و دراخر این دلتنگی است که چهره ام را خیس میکند.یعنی اینقدر زود باید چمدان ببندم برای برگشت؟ حال غریبی دارم…ارام ارام حرکت میکنم و جلو میروم. قصد کرده ام دست خالی برنگردم.یک هدیه میخواهم..یک سوغاتی بده تابرگردم! فقط مخصوص من…! احساسی که الان در وجودم میتپد سال پیش مرده بود! مقابل پنجره فولاد مینشینم…قرارگاه عاشقی شده برایم!کبوترهاازسرما پف کرده و کنارهم روی گنبد نشسته اند….تعدادی هم روی سقاخانه #اسمال_طلا روی هم وول میخورند.زانوهایم را بغل میگیرم وبانگاه جرعه جرعه ارامش این بارگاه ملکوتی را با روح مینوشم. صورتم راروبه اسمان میگیرم و چشمهایم را میبندم.یک لحظه درذهنم چندبیت میپیچد..
_ آمده ام…
آمدم ای شاه پناهم بده!
خط امانـے ز گناهم بده…
نمیدانم این اشکها از درماندگی است یا دلتنگی…اما خوب میدانم عمق قلبم از بار اشتباهات و گناهانم میسوزد! یک قطره روی صورتم میچکد ودرفاصله چند ثانیه یکی دیگر…فاصله ها کم و کم تر میشود و میبارد رئفت از اسمان بهشت هشتم
لطافت این همه لطف رالمس میکنم. یادتو و التماس دعای تو…زمزمه میکنم:
_ الیس الله بکاف عبده و ….
که دستی روی شانه ام قرار میگیرد و صدای مردانه ی تو درگوشم میپیچد و ادامه ایه را میخوانی..
_ و یخوفونک بالذین من دونه…
#روزانهدوپارتهرشبساعت۲۱