تو از تبار مادری🌹✨
#پارت_سیوسوم
_ امااین برگه ها….چندتاش برای هفت هشت ماه پیشه!همسرشما ازبیماریش باخبربوده
توجهـے به حرفهای دکتر نمیکنم.اینکه تو…توروز خواستگاری بمن…نگفتی!! من … تنها یک چیز به ذهنم میرسد
_ الان چی میشه؟…
_ هیچی!…دوره درمانی داره!و…فقط باید براش دعا کرد!
چهره دکتر سهرابی هنوز پراز سوال و تعجب بود!شاید کارتو را هیچکس نتواند بپذیرد یاقبول کند…
بغض گلویم رافشارمیدهد.سعی میکنم نگاهم را بدزدم و هجوم اشک پراز دردم را کنترل کنم.لبهایم راروی هم فشارمیدهم
_ یعنی…هیچ..هیچکاری…نمیشه?..
_ چرا..گفتم که خانوم.ادامه درمان و دعا.باید تحت مراقبت هم باشه…
_ چقد وقت داره؟
سوال خودم…قلبم را خرد میکند
دکتر بازبان لبهایش را تر میکند و جواب میدهد
_ باتوجه به دوره درمانی و …برگه و…روند عکسها!وسرعت پیشروی بیماری…تقریبا تا چندماه…البته مرگ و زندگی فقط دست خداست!..
نفسهایم به شماره می افتد.دستم راروی میزمیگذارم و بسختی روی پاهایم می ایستم.
_ کی میتونم ببینمش؟..
سرم گیج میرود و روی صندلی میفتم.دکتر سهرابی از جا بلند میشود و دریک لیوان شیشه ای بزرگ برایم اب میریزد..
_ برام عجیبه!..درک میکنم سخته! ولی شمایی که از حجاب خودتون و پوشش همسرتون مشخصه خیلی بقول ماها سیمتون وصله…امیدوار باشید..ناامیدی کار کساییه که خداندارن!…
جمله اخرش مثل یک سطل اب سرد روی سرم خالی میشود..روی تب ترس و نگرانی ام..
#منکه_خدادارم_چرانگرانی؟..
چندتقه به در میزنم و وارد اتاق میشوم.روی تخت دراز کشیده ای و سرم دستت را نگاه میکنی.باقدم های اهسته سمت تخت مےآیم و کنارت می ایستم.از گوشه ی چشمت یک قطره اشک روی بالشت آبےرنگ بیمارستان مےافتد.باسر انگشتم زیرپلکت را پاک میکنم.نفس عمیق میکشی و همانطور که نگاهت رااز من میدزدی زیر لب آهسته میگویی
_ همه چیزو گفت؟…
_ کی؟…
_ دکتر!..
بسختی لبخند میزنم و روی ملافه ی بدرنگی که تاروی سینه ات بالا آمده دست میکشم..
_ این مهم نیست…الان فقط باید بفکر پس گرفتن سلامتیت باشی ازخدا… تلخ میخندی
_ میدونی…زیادی خوبی ریحانه!..زیادی!
#روزانهدوپارتهرشبساعت۲۱
تو از تبار مادری🌹✨
#پارت_سیوچهارم
چیزی نمیگویم احساس میکنم هنوز حرف داری.حرفهایی که مدتهاست درسینه نگه داشته ای..
_ تو الان میتونی هرکارکه دوست داری بکنی…هرفکری که راجب من بکنی درسته! من خیلی نامردم که روز خواستگاری بهت نگفتم…
لبهایت راروی هم فشار میدهی..
_ گرچه فکر میکردم..گفتن بانگفتنش فرق نداره! بهرحال وقتی قضیه صوری رو پذیرفته بودی…یعنی…
بغضت را فرومیخوری.
_ یعنی…بلاخره پذیرفتی تاتهش کنارهم نیستیم…وهمه چیز فیلمه…
من ..همون اوایلش پشیمون شدم!ازینکه چرانگفتم!؟درحالیکه این حق تو بود!…ریحانه!…من نمیدونم بااینهمه حق الناسی که ….چجور توقع دارم…منو….
اینبار بغض کار خودش را میکند و مژه های بلند و تیره رنگت هاله شفافی از غم را بخود میگیرد
_ نمیدونی چقد سخته که فکر کنی قراره الکی الکی بمیری… دوست نداشتم ته این زندگی اینجور باشه! میخواستم ….میخواستم لحظه اخر درد سرطان جونمو تو دستاش خفه نکنه!..ریحانه من دلم یه سربند میخواست رو پیشونیم…که به شعاع چند میلی متری سوراخ شه!…دلم پرپر زدن تو مرز رو میخواست…یعنی…دلم میخواد!
اقدام من برای زود اومدن جلو،بدون فکر و باعجله…بخاطر همین بود.فرصتی نداشتم…فکر میکردم رفتنم دست خودمه! ولی الان…الان ببین چجوری اینجا افتادم..قراربود یک ماه پیش برم…
قراربود…
دیگر ادامه نمیدهی و چشمهایت رامیبندی.چقدر برایم شنیدن این حرفها و دیدن لحظه درد کشیدنت سخت است.سرم را تکان میدهم و دستم را روی موهایت میکشم..
_ چرااینقدر ناامید…عزیزم تو اخرش حالت خوب خوب میشه…
نمیگم برام سخت نبود!لحظه ای که فهمیدم بهم نگفتی…ولی وقتی فکر کردم دیدم میفهمیدمم فرقی نمیکرد! بهرحال تو قراربود بری…ومن پذیرفته بودم! اینکه تو فقط فقط میخوای نود روز مال من باشی….
با کناره کف دستم اشکم راپاک میکنم و ادامه میدهم
_ ما الان بهترین جای دنیاییم…پیش آقا!میتونی
میتونی سلامتیت رو…
بین حرفم میپری
_ ریحانه حاجت من سلامتی نیست…
حاجت من پریدنه….پریدن….
بخدا قسم سخته هم کلاسیت دیرتراز تو قصد بستن ساکش کنه و توکمتراز سه هفته خبر شهادتش بیاد…
بابا کسی که هم حجره ایت بود،کسی که توی یه ظرف بامن غذامیخورد… رفت!…ریحان رفت…
بخدا دیگه خسته شدم.میترسم میترسم اخر نفس به گلوم برسه و من هنوز توحسرت باشم…حسرت…
میفهمی!؟…بابا دلم یه تیر هدف به قلبم میخواد…دلم مرد بخدا ….مرد…
ملافه راروی سرت میکشی و من ازلرزش بدنت میفهمم شدت گریه کردنت را.کنارت مینشینم و سرم را کنارت روی تخت میگذارم…
” خدایا !….
ببین بنده ات رو….
ببین چقدر بریده….
توکه خبر داری از غصه هر نفسش…
چراکه خودت گفتی
” نحن اقرب الیه من حبل الورید…”
گذشتن از مسعله پیش امده برایم ساده نبود…اما عشقی که ازتو به درون سینه ام به ارث رسیده بود مانع میشد که همه چیز راخراب یا وسط راه دستت رارها کنم. خانواده ات هم ازبیماری ات خبر نداشتند و تو اصرار داشتی که هیچ وقت بویی نبرند. همان روز درست زمان برگشت بود،اما تو بایک صحبت مختصر و خلاصه اعلام کردی که سه چهارروز بیشتر میمانیم…پدرم اول بشدت مخالفت کرد ولی مادرم براحتی نظرش رابرگرداند.خانواده هردویمان شب با قطار ساعت هشت و نیم به تهران برگشتند.پدرت دریک هتل جدا و مجلل برایمان اتاق گرفت…میگفت هدیه برای عروس گلم!هیچ کس نمیدانست بهترین اتاقها هم دیگربرای ما دلخوشی نمیشوند.حالت اصلن خوب نبود و هرچندساعت بخشی ازخاطران مربوط به اخیررا میگفتی…
اینکه شیمی درمانی نکردی بخاطر ریزش موهایت…چون پزشکها میگفتند به درمان کمکی نمیکند فقط کمی پیشروی راعقب میندازد.اینکه اگر از اول همراه ما به مشهد نیامدی چون دنبال کارهای آخرپزشکی ات بودی…اما هیچ گواهی وجود نداشت برای رفتنت! همه میگفتند انقدر وضعیتت خراب است که نرسیده به مرز برای جنگ حالت بد میشود و نه تنها کمکی نمیتوانی کنی بلکه فقط سربار میشوی…واین تورامیترساند.
ازحمام بیرون می آیـے ومن درحالیڪه جانمازکوچکم رادرکیفم میگذارم زیرلب میگویم
_ عافیت باشه آقا!غسل زیارت کردی؟
سرت را تکان میدهی و سمتم می آیـے..
_ شماچی؟ غسل کردی؟
_ اره..داشتم!
دستم رادراز میکنم ،حوله کوچکی که روی شانه ات انداخته ای برمیدارم و به صندلی چوبی استوانه ای مقابل دراور سوئیت اشاره میکنم
_ بشین..
مبهم نگاهم میکنی
_ چیکار میخوای کنی؟
_ شما بشین عزیز
مینشینی، پشت سرت می ایستم ،حوله راروی سرت میگذارم و آرام ماساژ میدهم تاموهایت خشک شود.
دستهایت را بالا می اوری و روی دستهای من میگذاری
_ زحمت نکش خانوم
_ نه زحمتی نیست اقا!…زود خشک شه بریم حرم..
سرت راپائین میندازی و درفکر فرو میروی.درآینه به چهره ات نگاه میکنم
_ به چی فکر میکنی؟…
_ به اینکه اینبار برم حرم…یا مرگمو میخوام یا حاجتم….
وسرت را بالا میگیری و به تصویرچشمانم خیره میشوی.
#روزانهدوپارتهرشبساعت۲۱
13.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرا عهدیست با جانان...❣
اول هر صبح قرار دعای #عهد❤️
قرار عاشقی❣
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
مرا عهدیست با جانان...❣
اول هر صبح قرار دعای #عهد❤️
قرار عاشقی❣
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
#امام_زمان_عج
برای ما نگاهت آفتاب است
چراغان کردن دنیا ثواب است
دعا کردم بیایی زیر باران
دعا در زیر باران مستجاب است
📎 #سلام_امام_زمانم
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
تُو آن خورشیدے ڪہ اگرطلوع ڪنی
دیگر غـروبۍ براے روشنـایی نیست
#اللهمعجللولیکالفرج🌱
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
21.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 مثل این که با حال ما کار دارند!
#اربعین_و_انتظار
🌸 آیا ظهور واقعا نزدیک است؟
🌸 اگر ما مردم را امیدوار کنیم که هفته بعد امام زمان (عج) میآید و آقا نیامد، مردم بیدین نمیشوند؟
🌸 قیمت شهدای کربلا به چه بود؟ آیا ذرهای امید به زندهماندن امام حسین(علیهالسلام) داشتند؟
🌼 حجتالاسلام والمسلمین #پناهیان
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
💚وجود امام زمان(عج) منشأ خير و بركت
❇️ بر حسب روايات و اخبار، وجود افراد مؤمن در بين مردم، منشأ خير و بركت و موجب نزول باران و جلب منافع و دفع بسيارى از بلاها و خطرها از جامعه است، چنانكه در تفسير آيه
251 سوره بقره از امام صادق(عليه السلام)نقل شده كه فرمودند:
✨«إنّ اللّه ليدفع بمن يصلّي من شيعتنا عمّن لا يصلّي ولو اجتمعوا على ترك الصلاة لهلكوا
✨به درستى كه خداوند به واسطه نمازگزاران شيعه، بلا را از كسانى كه نماز نمىخوانند،دفع مى كند. زيرا اگر همه شيعيان نماز را ترك كنند، هلاك مىگردند».
⏪ پیامبر خدا(ص) فرمودند: امت من در زمان مهدی (عج) آنچنان از نعمت های الهی بهرمند میشوند که هرگز نظیر آن دیده نشده است، آسمان باران رحمتش را برآنها فرو می ریزد, زمین چیزی از گیاهانش را در خود باقی نمی گذارد و همه را می رویاند
در آن روز ثروت به روی هم انباشته میشود به طوریکه هرکس بگوید:
✨ای مهدی به من عطا کن ، میفرماید (آنچه خواستی) بگیر.
اصول كافى، ج 2، ص 451
#یافاطمه🕯🍂'
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
#حدیث مهدوی🍃
❤️امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
✔️هنگامیکہ امور بہ صاحــــب الامر(عج) واگذار شود؛ خداوند همه نقاط پست زمین را برای او پر می ڪند و همہ ی نقاط مرتفع جهان را برای او هموار می سازد
تا همہ ڪره ی خاڪی همچون کف دسـت او در افق دید او قرارگیرد. اگر یڪی از شما؛ مویی بر کف دست داشته باشیـد؛ مگر ممکن اسـت کہ از دیدن آن ناتوان باشید⁉️
✔️ همہ جهان برای او چنیـن خواهد بـود.
📚مـنبع:
کمال الدین و تمام النعمه ج ۲ ص ۶۷۴
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
#دلنوشته_مهدوی
✨تمام روزها چشمم به پنجرهست،
عطرت میپیچد اما خودت نمیایی!
عیبی ندارد هنوز چشم دارم،
هنوز پنجره هست، نور هست،
امید هست، خدا هست،
من از پا نمیافتم تا نفس دارم،
منتظرت می مانم...
✨مولا جانم
بیا تا جوانم بده رخ نشانم
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️سلمان از رسول خدا صلی الله علیه وآله نقل میکند:
روز قیامت خداوند به فاطمه سلام الله علیها میفرماید:
از من بخواه تا به تو عطا کنم و آرزو کن تا راضی ات کنم!
حضرت زهرا سلاماللهعلیها عرض میکند:
" إِلَهِي أَنْتَ الْمُنَى وَ فَوْقَ الْمُنَى أَسْأَلُكَ أَنْ لَا تُعَذِّبَ مُحِبِّي وَ مُحِبِّي عِتْرَتِي بِالنَّارِ..."
خدایا تو آرزوی منی و فراتر از آرزوی من!
از تو میخواهم دوستداران من و دوستداران عترت من را به آتش عذاب نکنی!
خداوند میفرماید:
به عزت و جلالم و جایگاه بلندم قسم، دوهزار سال پیش از خلقت آسمانها و زمین
با خود عهد کردهام که محبان تو و محبان عترت تو را عذاب نکنم!
📚 تفسیر البرهان، ج۴، ص ۵۵۳.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
🔴 عجایب دنیای ظهور
⭕️ بدن شگفت انگیز
💚 پیامبر صلی الله علیه وآله فرمودند:
-در دوران ظهور امام مهدی علیه السلام- مؤمن از کوتاه کردن مو و ناخن و شستن لباسهایش و حمام رفتن بینیاز میشود..!
وَ يَسْتَغْنِي الْمُؤْمِنُ عَنْ قَصِّ شَعْرِهِ وَ تَقْلِيمِ أَظَافِرِهِ وَ غَسْلِ أَثْوَابِهِ وَ عَنْ حَمَّامٍ…
📗الهداية الكبرى، ج۱، ص۴۳٠
✅ ما الان در(عصر غیبت) اوج تیرگی و ظلمت هستیم؛ اما با ظهور امام مهدی عجل الله فرجه و استقرار حکومت صالحان، یک مرتبه مردم دورانی را میبینند که همه چیز آن تغییر کرده؛ حتی انسان در آن زمان، به وضوح تغییرات قابل مشاهدهای را در درون و برون خود مشاهده میکند... گویی اصلا انسان عصر ظهور، غیر از انسانهایی هستند که در عصر غیبت زندگی میکردهاند...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
✅یاران امام زمان (عج) از نسل دشمنان ائمه(ع)!
✍نعمت هدایت به هر کسی ممکن است ارزانی شود. خداوند خود فرموده است: «هرکه را بخواهم هدایت میکنم و هر که را بخواهم گمراه میسازم.»
💚 امیر مؤمنان(ع) روز پیروزی سپاه اسلام در جنگ جمل فرمودند:«...در این جنگ در میان سپاه ما افرادی حضور داشتند که در صلب های پدران و رحمهای مادران هستند که گذشت زمان آنها را بیرون میآورد و ایمان به دست آنها نیرو میگیرد». منظور امیرمؤمنان(ع) یاران حضرت ولی عصر(عج) هستند که خداوند آنها را برای تقویت اسلام و ایمان در آخرالزمان ذخیره نموده است و باز در جنگ نهروان در همین زمینه فرمودهاند:
✨«قسم به پروردگاری که دانه را شکافت و انسان را آفرید، امروز در نبرد بی امان ما انسانهایی شرکت کردند که هنوز خداوند پدران و نیاکانشان را نیافریده است. آنها قومی هستند که در آخرالزمان میآیند و در کار ما سهیم میشوند و به ما درود میفرستند. آنها به راستی در جهاد ما سهیم هستند».
📚 برگرفته از کتاب « یاران_امام_زمان_ع »؛ به نقل از بحارالانوار، ج ۵٢، ص ١٣١
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
🍁 تویی همیشه بهار و منم که پاییزم
به پای آمدنت برگ برگ میریزم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹️رفیق دلنواز تو
🔸️همه مرا فروختندو باز تو
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
دُختریهستـمو ۅقتشبـرسد..
سَربـٰازَم:)
ازتندآعـشیـٰان
کوهاحُـدمیسـٰازَم!'
-میگفت
اگردختری"حجـابش"رارعایتڪند،
وپسری"غیـرتش"راحفظ ڪند،
وهرجوانیکه"نمازاولوقت"را درحدتوان شروعڪند؛
اگردستمبرسدسفارششرابهمولایم امامحسین«؏»خواهمڪردواورادعامیکنم!
#شھیدحسینمحرابی
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
میگفت :
مشتی ..!
اگر فکر میکنی بسیجی واقعی هستی،
"اللهم الرزقنا شهادت" رو سعی کن به قلبت
بچسبونی نه پشت قاب موبایلت...
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
مذهبی ها!
انقلابیون!
جمهوری اسلامی سقوط نمیکند،
مراقب باشید خودتان سقوط نکنید .
-حضرتآیتاللهخامنهای
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
__
گفتم کجا ؟ گفتا به خون
گفتم چرا ؟ گفتا جنون
گفتم که کِی ؟ گفتا کنون
گفتم نــرو ، خندید و رفت...
شهید محمد رضا شیخی:
خواهران جهاد شما، #حجاب شماست. در جامعه امروزی ارزش زن به حجاب و تقوای اوست نه به بی بند باری و بی عفتی او، در جامعه ای که هر خیابان و کوچه اش چندین کشته و زخمی برای اسلام دارد بی حجابی و بی عفتی معنایی ندارد.
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
#خواندنی✨
#چادرانه💝
‼️خانوم خوشگله شماره بدم❓☹️
⁉️خانوم خوشگِله کجا میری برسونمت؟
🗣اینها جملاتی بود که دخترک در طول مسیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!🥀
⭕️بیچاره اصلا” اهل این حرفها نبود . . .🥺
💔این قضیه به شدت آزارش می داد تا جایی که چند بار تصمیم گرفت بی خیال درس و مدرک شود و به محل زندگیش بازگردد.🚌
🌼به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت
شاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهرِ لعنتی؛
🧕دخترک وارد حیاط امامزاده شد . . .
💔انگار فقط آمده بود گریه کند ـ ـ . دردش گفتنی نبود . . . 😭
رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد . .🙃
🌙وارد حرم شد و کنار ضریح نشست. . .🦋
💫زیر لب چیزی می گفت انگار‼️
🕊خدایا ڪمڪم کن . . .
🍁چند ساعت بعد،دختر که کنار ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد. . .
خانوم!خانوم! پاشو سر راه نشستی،🤗
مردم می خوان زیارت کنن‼️
دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت ۸ خود را به خوابگاه برساند . . .
به سرعت و با عجله از آنجا خارج شد. ـ ـ
اما . .
اما انگار اتفاق عجیبی افتاده بود . .‼️
دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد . . .🙃
انگار نگاه هوس آلودی تعقیبش نمی کرد . .🙂
حساس امنیت میکرد . .🌱
🌤با خود گفت: مگر میشود آنقدر زود دعایم مستجاب شده باشه! . .😇
فکر کرد شاید اشتباه میکند. . .
اما اینطور نبود!❣
یک لحظه به خود آمد . .🍃
😍دید چادر امامزاده را سر جایش نگذاشته است ..
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
درجلسہۍاولخواستگارۍ
باهماںْشرموحیاۍهمیشگےپرسید:
حوصلہۍبزرگڪردن
فرزندشهیدرودارۍ . .؟! :)🙂💔
-شهیدمسلمخیزاب
#شہیدانہ
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝
#تلنگرانه ...!
ماشینت که جــوش مےآورد
حرکت نمےڪنی ڪنار زده و
مےایستی وگرنه ممکن است
ماشین آتش بگیرد!
خــودت هم همینطوری وقتی
جوش مےآوری عصبانیمیشوی
تخـتهگاز نرو بزن ڪنار ساڪت
باش و هیچ نگو!
وگرنه هم به خودت آســـیب
میزنی هم به اطـــــرافیان!
╔═~^-^~🌼🌾═ೋೋ
#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥
@Youth_of_mahdi
ೋೋ🌾🌼═~^-^~═╝