.
.
خیلی‌ازجوان‌ها‌مرتب‌دنبال
گرفتن‌ذکرازاین‌وآن‌هستند
حضرت‌امیر(ع) می‌فرمایند:
بهترین‌ذکرقرآن‌است‌که‌باآن
شرح‌صدرپیدا‌می‌کنند
و باطن‌افراد‌نورانی‌می‌شود...!
#آیت‌الله‌ناصری🪴
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
وَقتی کسـے بهت گفت شدنی نیست
یادت باشهـ این حرفو بر اَساسِ
توانایـے هاۍ خودش ، میزنہ ..
نه توانایـے‌هاۍِ‌تو !' 🧡
#انگیزشی🌱
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
کاش‌چون‌آیینه‌روشن‌میشد
دلـم‌ازنقش‌تووخنده‌ٔتو
- لبخندۍبه‌رنگ‌شھادت!(:♥️
• #حاج_قاسم"
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
📌•| #تلنگرانهـ |•
کسی که بخواهد از راه گـناه به
مقصدی برسد، دیرتر به آرزویش میرسد...
و زودتر به آنچه می‌ترسد گرفتار میشود!
#امام‌حسـین ﴿ع﴾🌱
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
🏷 #دوشنبه_های_حسنی
نوڪر ز نامِ صاحب خود ، شأن مےبرد
منت خداي را که غلام حسن(ع) شدیم
#السلام‌علیک‌یاحسن‌ابن‌‌علی💚
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- من رو به خواهری خودت قبول کن !😂👀
تیکه جالب بنی فاطمه به حاج مهدی رسولی :)
#طنز
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•
..:
پارسال‌سلام‌فرمانده‌بود..
امسال‌فرمانده‌سلام..
ان‌شاءالله‌سال‌دیگه‌خودآقامیاد
ومیگن،وعلیکم‌السلام((:
بگیم‌ان‌شاءالله!(:🌱
🌱🧡
امروز دوباره دیدمش، بعد از ۱۸ سال!
تو تاکسی روی صندلی جلو نشسته بودم،
تو دنیای خودم بودم که یه صدای خیلی خیلی آشنا گفت: مستقیم..
فکر کنم قلبم برای چند لحظه از حرکت وایساد
راننده چند متر جلوتر توقف کرد
در ماشین باز شد و صاحب اون صدای آشنا نشست تو ماشین
جرئت اینکه برگردم عقبو نگاهش کنم رو نداشتم، از آینه بغل ماشین نگاه کردم،خودش بود
خشکم زد!
توی یه لحظه کوتاه تموم بدنم بی‌حس شد؛
داشت به بیرون نگاه میکرد
یک لحظه سرش رو چرخوند و نگاهمون توی آینه ماشین به هم برخورد کرد
به سرعت نگاهش رو ازم گرفت
نمیدونم اونم من رو شناخت یا نه!
『جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』
🌱🧡 امروز دوباره دیدمش، بعد از ۱۸ سال! تو تاکسی روی صندلی جلو نشسته بودم، تو دنیای خودم بودم که یه ص
توی تموم مسیر از توی آینه ماشین داشتم نگاهش میکردم
مثل همون موقع‌ها بود، فقط چنتا خط روی پیشونیش اضافه شده بود
کاش هیچ‌وقت به مقصد نمیرسیدیم، همونطور که ۱۸ سال پیش نرسیدیم
اما رسیدیم.
- آقا ممنون، پیاده میشیم
ماشین متوقف شد، در ماشین باز شد
درحالی که داشت کرایه رو به راننده میداد اسمم رو صدا زد! تموم بدنم یخ کرد
برگشتم میخواستم به اندازه ۱۸ سال دلتنگی، با تموم وجودم بگم [جانم]
اما پسر بچه‌ای که از ماشین پیاده شده بود زودتر از من گفت: بله مامان؟!
لرزش اشک توی چشمام باعث شد تصویر پسرک رو تار ببینم، نگاهش کردم و بهش لبخند زدم
اونم نگاهم کرد، اونم لبخند زد :)
-علیرضا نژاد صالحی 💚✉️
『#جَوانانِـ_مَــهـدَویَٺــ❥⇣•』___
@Youth_of_mahdi ✨⃟🌱⌋•