◼️ سزاوار است حال دوستان آل محمد علیهم السلام بحكم دوستى و وفا و ايمان به خداوند بلند مرتبه و بزرگ و رسول كريم،
در دهه اول محرم تغيير نموده و در دل و سيماى خود، آثار اندوه و درد اين مصيبتهاى بزرگ و دردناك را آشكار نمايند.
◼️ بايد مقدارى از لذائذ زندگى را، در خوردن و نوشيدن و حتى خوابيدن و سخن گفتن، ترك نموده
و مانند كسى باشند كه پدر يا فرزند خود را از دست داده است.
◼️ مبادا حرمت ناموس خداوند متعال و حرمت پیامبر اکرم صلیالله الله علیه و آله و سلم و حرمت امام، نزدش کمتر از حرمت نفس و اهلش باشد.
هدایت شده از 🏴{تنها مولود کعبه}🏴
🔺صاحب مکیال المکارم می نویسد:
🔷 یکی از دوستان صالح من در عالم خواب
☀مولا صاحب الزمان سلام الله علیه را دید که فرمودند:
🔹 من دعاگوی هر مومنی هستم كه پس از ذكر مصائب حضرت سيدالشهدا سلام الله علیه برای تعجیل فرج و تایید من دعا كند!
📚 مکیال المکارم بخش۶ ذیل قسمت۲۹
🔻 اولین دعای ما هنگام جاری شدن اشکها در مجالس عزا، دعای فرج منتقم است ...
🔴
vorod be karbala.mp3
4.77M
#روضه_ورود_به_کربلا
با صدای حاج شيخ احمد كافے
☀🍀
📘#داستانهایبحارالانوار
💠 شکایت از مشکلات
🔹مفضل میگوید:
محضر امام صادق علیه السلام رسیدم و از مشکلات زندگی شکایت کردم. امام علیه السلام به کنیز دستور دادند کیسه ای که چهارصد درهم در آن بود، به من دادند و فرمودند:
"با این پول زندگیت را سامان بده."
🔹عرض کردم:
فدایت شوم! منظورم از شرح حال این بود که در حق من دعا کنی!
امام صادق علیه السلام فرمودند:
"بسیار خوب دعا هم میکنم."
و در آخر فرمودند:
"مفضل! از بازگو کردن شرح حال خود برای مردم پرهیز کن!"
اگر چنین نکنی نزد مردم ذلیل و خوار میشوی. بنابراین برای دوری از ذلت، درد دلت را هرگز به کسی نگو!
📚بحار: ج ۴۷، ص ۳۴
🌺🍃
⚫️برکت سیاه پوشیدن برای آقا #امام_حسین علیه السلام!
✅یکی از نمایندگان حضرت آیت الله ابوالقاسم خوئی رحمت الله علیه میگوید:
🔶یک سالی در ایام #محرم و #صفر در نجف اشرف خدمت ایشان رسیدم ودر آن گرمای شدید ایشان را درحالی دیدم که از سرتاپایشان سیاه پوش بود،
حتی جوراب های ایشان نیز #سیاه بود!
🔰من درحالی که تعجب کرده بودم و نگران حال ایشان بودم از آقا سوال کردم:
❓فکر نمیکنید با این وضعیت سرتاپا سیاه پوش در این هوا، ممکن است مریض و یا گرمازده شوید؟؟!
💠ایشان در پاسخ فرمودند: فلانی من هر چه دارم از سیاه پوشی سرتاپا برای حضرت سیدالشهداء علیه السلام دارم.
🔹پرسیدم: چطور؟
☘فرمود:بنشین تا برایت تعریف کنم:
🌾پدر من مرحوم حاج سیدعلی اکبر خوئی از وعاظ و منبری های معروف زمان خود بود.همسرش که مادر من باشد هرچه از ایشان باردار میشد پس از دو سه ماه بارداری بچه اش سقط میشد و خلاصه بچه دار نمیشدند.
❄️روزی پس از آنکه پدرم از منبر پائین می آید، زنی به او میگوید آسیدعلی اکبر شما که به ما سفارش میکنید چرا خودتان متوسل نمیشوید تا بچه دار شوید؟
پدرم این حرف را به مادرم بازگو میکند،
💥مادرم میگوید خب راست گفته، چرا خودت چیزی نذر امام حسین علیه السلام نمیکنی تا حضرت عنایتی فرموده و ما نیز بچه دار شویم؟
✨شما نذر کن که امسال تمام 2 ماه محرم و صفر را برای امام حسین علیه السلام از سر تا پا، حتی جوراب و کفشتان هم سیاه باشد و سیاه بپوشید.
🌿در آن سال پدرم به این نذر عمل کرد و از اول محرم تا پایان ماه صفر سرتاپا سیاه پوش شد.
در همان سال هم مادرم باردار میشود و 7ماه نیز از بارداری اش میگذرد و بچه اش سقط نمیشود.
🔅یک شبی یکی از طلبه ها که از شاگردان پدرم بوده در آخرشب درب منزل ایشان می آید.
وقتی پدرم درب را باز میکند پس از سلام و احوال پرسی عرض میکند که من یک سوال دارم.
پدرم میگوید بپرس.
✳️طلبه میپرسد آیا همسرشما باردار است؟
ایشان با تعجب میگوید بله،تو از کجا میدانی؟
🔘ناگهان آن طلبه شروع به گریه کردن میکند و میگوید: آسیدعلی اکبر من الان خواب بودم، در خواب وجود مبارک پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) را زیارت کردم.
🌷حضرت فرمودند: برو و به آسیدعلی اکبرخوئی بگو که بخاطر آن نذری که برای فرزندم حسین کردی و 2 ماه از سرتاپا سیاه پوشیدی
✨این بچه ای را که 7 ماه است همسرت در رحم دارد را ما حفظ میکنیم و او سالم میماند و ما او را بزرگ میکنیم و او را فقیه و عالم در دین میگردانیم و به او شهرت میدهیم.
🍀و او را به نام من "ابوالقاسم" نام بگذار...
✔️حالا فهمیدی که من هرچه دارم از سیاه پوشی سرتاپایی دارم؟.....
🌹صلی الله علیک یا اباعبدالله...
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴
نزدیک محرم که میشه داد دشمنان بلند میشه که خرجی که برای محرم میکنید بدید به فقرا
مجالس روضه مستحب نیست، واجب است
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
⚜ ⚜
⚫سفارش به عزرائیل در لحظه های مرگ!
🔰مسمع بن عبدالملک می گوید:
☀امام صادق (علیه السلام)
به من فرمودند:
🌹آیا از مظلومیت و شهادت #حسین (علیه السلام) یاد می کنی؟
🔅- بلی به خاطر می آورم.
🌹- آیا ناراحت و غمگین می شوی؟
🔅- بلی، به خدا سوگند از گرفتاری و مصیبت آن حضرت سخت منقلب شده گریه می کنم و اشک می ریزم، به طوری که اثر آن را اهل و عیالم در چهره ام مشاهده می کنند، و از خوردن و آشامیدن باز می مانم.
🌹خداوند اشکهای تو را رحمت کند، تو از کسانی هستی که از عزاداران ما به شمار می روند و از کسانی هستی که در شادی ما شاد و در غم و اندوه ما غمگینند.
💥ای مسمع!
تو در هنگام مرگ پدرانم را بر بالین خود خواهی دید
که تو را به عزرائیل سفارش می نمایند تا با تو مدارا کند.
و تو را بشارت به آینده نیک می دهند،
آنگاه عزرائیل را مهربانتر از مادر خود می بینی...
سپس امام صادق گریان شدند و من نیز گریستم...
📚بحار،ج 44, باب 33.
┄┄┅┅┅❅🌷❅┅┅┅┄┄
💠 گفتگویی خواندنی بين آقا حضرت سید الشهداء (صلوات الله علیه) و حضرت أم سلمه (رحمة الله علیها) پیش از خروج حضرت از مدینه:
زمانی که حضرت سید الشهداء (عليه السلام) تصمیم گرفتند تا از مدینه خارج شوند حضرت أم سلمه (رحمة الله علیها) خدمت حضرت رسید و به ایشان عرضه داشت:
ای فرزندم با سفر به عراق من را محزون نکن چرا که از جدت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم که فرمود:
فرزندم حسین در زمین عراق در سرزمینی که آن را کربلا می گویند کشته می شود.
امام حسین (علیه السلام) به حضرت أم سلمه (رحمة الله علیها) فرمودند:
◾️من هم میدانم [آنچه را که تو میدانی] و مرا از شهادت چاره ای نیست و من به خدا قسم میدانم در چه روزی کشته می شوم و میشناسم کسی را که مرا به قتل می رساند و میدانم در چه محلی دفن خواهم شد همانطور که میدانم چه کسانی از اهل بيت و شیعیان من همراهم به شهادت خواهند رسید.
اگر دوست داری که جایگاه آرمیدنم و مکان شهادت خود و یارانم را نشانت دهم چنین کنم.
أم سلمه (رحمة الله علیها) فرمود: [آری] میخواهم. سپس امام حسین (صلوات الله و سلامه علیه) اشاره ای کرد به سوی کربلا و زمین برایش فرو نشست (هموار شد) تا آنکه جایگاه آرمیدن و اردوگاه و مکان شهادت خود و یارانش را به أم سلمه نشان داد پس در این هنگام أم سلمه سخت گریست و أمر امام حسین (علیه السلام) را به خداوند واگذار کرد.
در این هنگام امام حسین (علیه السلام) فرمود:
◾️ ای مادر؛ همانا خداوند میخواهد مرا کشته و سر از بدن جدا شده و مظلوم ببیند همانطور که خداوند اراده کرده است خانواده و أهل بیت و اطفال مرا سر از بدن جدا، مظلوم، اسیر و بی یار و یاور ببیند.
📚 بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۳۳۱ و ۳۳۲
❌حسین علیه السلام در سقیفه به شهادت رسید
ابو بصير
☀ از امام صادق عليه السّلام
روايت كند در تفسير گفتار خداى عز و جل:
«مٰا يَكُونُ مِنْ نَجْوىٰ ثَلاٰثَةٍ إِلاّٰ هُوَ رٰابِعُهُمْ وَ لاٰ خَمْسَةٍ إِلاّٰ هُوَ سٰادِسُهُمْ وَ لاٰ أَدْنىٰ مِنْ ذٰلِكَ وَ لاٰ أَكْثَرَ إِلاّٰ هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ مٰا كٰانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِمٰا عَمِلُوا يَوْمَ اَلْقِيٰامَةِ إِنَّ اَللّٰهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ »
📖سوره مجادله : ایه
7
«رازگوئى سه نفرى نباشد جز آنكه خدا چهارمين آنهاست
و نه پنج نفرى جز آنكه خدا ششمين آنها است
و نه كمتر از اين و نه بيشترى هست جز آنكه هر كجا باشند خدا نزد آنها است،
آنگاه روز رستاخيز از كارهائى كه كردهاند آگاهشان سازد كه براستى خدا بهمه چيز دانا است»
☀فرمودند:
اين آيه در بارۀ فلان و فلان و ابو عبيدۀ جراح و عبد الرحمن بن عوف و سالم مولى ابو حذيفه و مغيرة بن شعبة نازل شد
آنگاه كه ميان خود نامۀ نوشتند
و هم عهد گشته
و توافق كردند كه :
اگر محمد (صلّى الله عليه و آله) از دنيا رفت هرگز نگذارند خلافت در بنى هاشم قرار گيرد،
پس خداى تعالى اين آيه را در شأن آنها نازل فرمود.
گويد:
عرض كردم:
گفتار خداى عز و جل (چيست كه فرمايد):
«أَمْ أَبْرَمُوا أَمْراً فَإِنّٰا مُبْرِمُونَ
أَمْ يَحْسَبُونَ أَنّٰا لاٰ نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَ نَجْوٰاهُمْ بَلىٰ وَ رُسُلُنٰا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ » 📖سورۀ زخرف آيۀ 79-80 «آيا مگر كارى را استوار كردهاند كه ما هم استواركنان هستيم، يا پندارند كه ما نهان گفتن و راز گفتنشان را نميشنويم، چرا و فرستادگان ما كه همراه آنانند مينويسند» ☀فرمودند: اين دو آيه نيز در بارۀ آنها در همان روز نازل گشت. ☀ امام صادق عليه السّلام فرمودند: شايد تو عقيده دارى كه بجز روز كشته شدن حسين عليه السّلام روزى (در شومى) مانند آن روزى كه اين نامه در ميان آنها نوشته شد هست؟ (نه چنين روز شومى نبود) و اين چنين در علم خداى عز و جل گذشته بود و خدا هم پيامبر خود را بدان آگاه كرده بود كه: اگر اين نامۀ (ننگين) نوشته شود حسين عليه السّلام كشته خواهد شد و زمامدارى و حكومت از دست بنى هاشم بيرون خواهد رفت و همۀ اينها هم شد. 📚الکافي ج۸ ص۱۷۹ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ ☀عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : فِي قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «مٰا يَكُونُ مِنْ نَجْوىٰ ثَلاٰثَةٍ إِلاّٰ هُوَ رٰابِعُهُمْ وَ لاٰ خَمْسَةٍ إِلاّٰ هُوَ سٰادِسُهُمْ وَ لاٰ أَدْنىٰ مِنْ ذٰلِكَ وَ لاٰ أَكْثَرَ إِلاّٰ هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ مٰا كٰانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِمٰا عَمِلُوا يَوْمَ اَلْقِيٰامَةِ إِنَّ اَللّٰهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ » ☀ قَالَ نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآيَةُ فِي فُلاَنٍ وَ فُلاَنٍ وَ أَبِي عُبَيْدَةَ اَلْجَرَّاحِ وَ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ عَوْفٍ وَ سَالِمٍ مَوْلَى أَبِي حُذَيْفَةَ وَ اَلْمُغِيرَةِ بْنِ شُعْبَةَ حَيْثُ كَتَبُوا اَلْكِتَابَ بَيْنَهُمْ وَ تَعَاهَدُوا وَ تَوَافَقُوا لَئِنْ مَضَى مُحَمَّدٌ لاَ تَكُونُ اَلْخِلاَفَةُ فِي بَنِي هَاشِمٍ وَ لاَ اَلنُّبُوَّةُ أَبَداً فَأَنْزَلَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهِمْ هَذِهِ اَلْآيَةَ قَال: َ قُلْت: ُ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «أَمْ أَبْرَمُوا أَمْراً فَإِنّٰا مُبْرِمُونَأَمْ يَحْسَبُونَ أَنّٰا لاٰ نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَ نَجْوٰاهُمْ بَلىٰ وَ رُسُلُنٰا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ » ☀قَال: َ وَ هَاتَانِ اَلْآيَتَانِ نَزَلَتَا فِيهِمْ ذَلِكَ اَلْيَوْمَ ☀قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: لَعَلَّكَ تَرَى أَنَّهُ كَانَ يَوْمٌ يُشْبِهُ يَوْمَ كَتْبِ اَلْكِتَابِ إِلاَّ يَوْمَ قَتْلِ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَم ُ وَ هَكَذَا كَانَ فِي سَابِقِ عِلْمِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اَلَّذِي أَعْلَمَهُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَنْ إِذَا كُتِبَ اَلْكِتَابُ قُتِلَ اَلْحُسَيْنُ وَ خَرَجَ اَلْمُلْكُ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ ☀🍀
☀عزاداری در قران
«وَ تَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ يَأَسَفَى عَلَى يُوسُفَ وَ ابْيَضَّتْ عَيْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ»
ترجمه:
حضرت یعقوب از برادران روى گرداند و گفت:
اى دریغا بر یوسف،
پس اندوه خود را فرو مىخورد تا آنكه دو چشمش از اندوه سفید و نابینا شد.
📖(سوره یوسف، آیه ۸۴)
✍️ حتی از ظاهر آیه نیز پیداست که یعقوب نبی در فراق و اندوه حضرت یوسف آنقدر گریه کرد و غصه خورد تا دو چشمش را از دست داد.
1️⃣ تفسیر شیعی:
🔸.....قَالَ يَعْقُوبُ:
بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَمِيلٌ عَسَى اللّٰهُ أَنْ يَأْتِيَنِي بِهِمْ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ثُمَّ تَوَلّٰى عَنْهُمْ وَ قٰالَ يٰا أَسَفىٰ عَلىٰ يُوسُفَ وَ ابْيَضَّتْ عَيْنٰاهُ مِنَ الْحُزْن
ِ يَعْنِي عَمِيَتَا مِنَ الْبُكَاءِ
فَهُوَ كَظِيمٌ
أَيْ مَحْزُونٌ وَ الْأَسَفُ أَشَدُّ الْحُزْنِ.
یعنی چشمان یعقوب نبی از فرط اشک و حزن و اندوه از دست رفت.
📚 البرهان، ۳/۱۹۱
🔸عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ،عَنْ أَبِيهِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَر (عَلَيْهِ السَّلاَمُ):
أَخْبِرْنِي عَنْ يَعْقُوبَ حِينَ قَالَ:
اِذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَ أَخِيهِ أَ كَانَ عَلِمَ أَنَّهُ حَيٌّ وَ قَدْ فَارَقَهُ مُنْذُ عِشْرِينَ سَنَةً وَ ذَهَبَتْ عَيْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ؟
☀قَالَ:
«نَعَمْ، عَلِمَ أَنَّهُ حَيٌّ»
👈 امام صادق علیه السلام
فرمودند:
یعقوب نبی با اینکه میدانست حضرت یوسف زنده است،
بیست سال بر او گریه کرد و از فرط اشک و حزن نابینا شد.
📚 البرهان، ۳/۱۹۵
2️⃣ تفسیر مخالفین شیعه:
🔹 «و تَوَلَّى عَنْهُمْ و قالَ يا أَسَفى عَلى يُوسُفَ و ابْيَضَّتْ عَيْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ» وَ تَوَلَّى عَنْهُمْ وأعرض عنهم كراهة لما جاءوا به يا أَسَفى أضاف الأسف و هو أشدّ الحزن و الحسرة إلى نفسه...
👈 زمخشری درباره اندوه و حزن یعقوب نبی مینویسد:
منظور از «أسف» در آیه، یعنی نهایت حزن و اندوه و حسرت.
📚کشاف، ۲/۴۹۶
🔹أَن جِبْرِيل عَلَيْهِ السَّلَام دخل على يُوسُف عَلَيْهِ السَّلَام فِي السجْن فَعرفهُ فَقَالَ لَهُ:
أَيهَا الْملك الْكَرِيم على ربه هَل لَك علم بِيَعْقُوب
قَالَ :نعم
قَالَ:
مَا فعل
قَالَ:
ابْيَضَّتْ عَيناهُ من الْحزن عَلَيْك
قَالَ:
فَمَاذَا بلغ من حزنه
قَالَ:
حزن سبعين مثكلة
قَالَ:
هَل لَهُ على ذَلِك من أجر
قَالَ: نعم أجر مائَة شَهِيد.
👈 حاصل آنکه سیوطی روایت کرده که:
جبرئیل بر یوسف نبی در زندان نازل شد
و یوسف نبی از او پرسید:
آیا از پدرم یعقوب باخبری؟
گفت :
آری، از فرط اشک و حزن بر تو نابینا شده است.
سپس پرسید: آیا بخاطر اشک و حزن اجری هم میبرد؟
جبرئیل گفت:
آری، اجر صد شهید.
📚 الدرالمنثور، ۴/۵۶۹