eitaa logo
زازران زیبا ( در نگاه قدیم ) (حسین سلیمانی )
1.4هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
1 فایل
زازران در نگاه قدیم
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 🔻پنبه دزد به ریشش دست می زند ✍ تاجری بود کارش خرید و فروش پنبه بود و کار و بارش سکه بازرگانان دیگر به او میکردند یک روز یکی از بازرگانها نقشه ای کشید و شبانه به انبار پنبه ی تاجر دستبرد زد شب تا صبح پنبه ها را از انبار بیرون کشید و در زیرزمین خانه ی خودش انبار کرد صبح که شد تاجر پنبه خبردار شد که ای دل غافل تمام پنبه هایش به غارت رفته است به نزد قاضی شهر رفت و گفت : خانه خراب شدم قاضی دستور داد که مامورانش به بازار بروند و پرس و جو کنند و دزد را پیدا کنند. اما نه دزد را پیدا کردند و نه پنبه ها را قاضی گفت : به کسی مشکوک نشدید؟ ماموران گفتند : چرا بعضی ها درست جواب ما را نمی دادند ما به آنها مشکوک شدیم قاضی گفت : بروید آنها را بیاورید. ماموران رفتند و تعدادی از افراد را آوردند قاضی تاجر پنبه را صدا کرد و گفت به کدام یک از این ها شک داری؟ تاجر پنبه گفت به هیچ کدام. قاضی فکری کرد و گفت: ولی من دزد را شناختم دزد بیچاره آن قدر دست پاچه بوده و عجله داشته که وقت نکرده جلو آیینه برود و پنبه ها را از سر و ریش خودش پاک کند ناگهان یکی از همان تاجرهای محترم دستگیر شده دستش را به صورتش برد تا پنبه را پاک کند قاضی گفت : دزد همین است تاجر گفت : همین حالا مامورانم را می فرستم تا خانه ات را بازرسی کنند. یک ساعت بعد ماموران خبر دادند که پنبه ها در زیر زمین تاجر انبار شده است و او هم به جرم خود اعتراف کرد از آن به بعد می خواهند بگویند که آدم خطا کار خودش را لو می دهد می گویند : « پنبه دزد ، دست به ریشش میکشد » eitaa.com/Zazeran_ziba