مبيــــن✨ | ختم یاسین
#صوت #یاسین #صیافزاده
"بیست و هفتم"
تقدیم به
مادر سادات حضرت زهرا سلام الله علیها 💚
به نیابت از
شهید حاج قاسم میر حسینی🌷
یه خوشآمد می گم خدمت
دوستان عزیز و جدیدمون😊
کانال ما، برنامهش حفظ
و پشتیبانی از علاقهمندان
به حفظ قرآنه.💁
به علاوه اینکه روزمره های
تثبیت و مرور قرآنمو اینجا
به اشتراک می ذارم😅
البته چون یه مدتی منظم نبودم🤦♀
توسل کردم به حضرت زهرا😇
با سوره #یاسین که خودش
مراحلی داره... 🙄
می تونید #روزمرهقرآنیمن
و #روزمرهقرآنیما رو ببینید👌
May 11
"بیست و هشتم"
تقدیم به حضرت زهرا سلام الله علیها 💚
به نیابت از
شهید نصرالله شیخ بهایی🌷
🔻اعجوبه جنگ؛
🔹یک روز دیدم جلوی بهداری لشکر خیلی شلوغ شده است. رفتم جلو. دیدم در یک دست محمّد سِرُم است و می خواهد به زور از بهداری خارج شود.
موضوع را پرسیدم.
گفتند: «نصراللهی به خاطر ضعف و بی خوابی از حال رفت.
آوردیمش به او سِرُم وصل کردیم.
اما او تا به هوش آمد بلند شد و راه افتاد.»
نگاهی به نصراللهی انداختم.
گفت: «باید بروم به قایق ها سرکشی کنم.»
سر تکان دادم و در حالی که با زور جلوی خنده ام را گرفته بودم گفتم: «برگرد روی تخت دراز بکش و کمی استراحت کن.»
با ناراحتی برگشت روی تختش.
پلک هایش را بست و در پیشانی اش چین افتاد.
بچّه ها می گفتند: «بالاخره این اُعجوبه بعد از چند روز متقاعد شد که بخوابد.»
📷 شهید محمدنصرالهی
,فرد ایستاده از سمت چپ
🆔 @golzarkerman
مبيــــن✨ | ختم یاسین
🔻اعجوبه جنگ؛ 🔹یک روز دیدم جلوی بهداری لشکر خیلی شلوغ شده است. رفتم جلو. دیدم در یک دست محمّد سِرُ
"بیست و نهم"
تقدیم به
حضرت زهرا سلام الله علیها 💚
به نیابت از
شهید محمد نصراللهی🌷
مبيــــن✨ | ختم یاسین
🔻اعجوبه جنگ؛ 🔹یک روز دیدم جلوی بهداری لشکر خیلی شلوغ شده است. رفتم جلو. دیدم در یک دست محمّد سِرُ
بی حوصله،
خوابیده بودم.
با خوندنش،
-شرمنده-
از جا پریدم...
.
معمولا خوبه هممون یه کاری داشته باشیم وقتی که بی حوصله ایم، شارژمون کنه...
برای من👇👇👇
و اما از متن:
سوره آل عمران
بعد از این آیه..
و اگه ازم بپرسن زندگیت
با چه آیه هایی از
باریکهها رد میشه،
قطعا این یکیشه.
#نَوَد_روز_نکته هم آخرین
و تنها نکته نگارِ تثبیتی منه.
بیش باد🙏
ان شاء الله 🌱