eitaa logo
ذهن‌شناخت
239 دنبال‌کننده
408 عکس
38 ویدیو
39 فایل
نگاشته ها و مطالبی در حوزه فلسفه ذهن، فلسفه نفس و علوم شناختي ارتباط با مدیر: @Dargahifar_reza
مشاهده در ایتا
دانلود
👆👆👆 🌀تعامل علّی ذهن و بدن در نظریه دوئالیسم و راهکار حکمت متعالیه (۱) در فلسفه ذهن دوئالیسم یا دوگانه‌انگاری ذهن (نفس) و بدن، با رنه دکارت شناخته می‌شود، اگرچه سابقه‌ای به طول یونان باستان و «فیدون» افلاطون دارد. این نظریه بر آن است که ذهن غیر از بدن بوده و دو جوهرِ از بنیاد متفاوت (یکی فیزیکی و دیگر متافیزیکی) در جهان موجود است. (ادیانی، ۱۳۸۱: ۱۷۸) بنابر این نظریه اگرچه ذهن و بدن کاملاً مجزا هستند اما در عین حال با یکدیگر تعامل نیز دارند. هنگامی که با یک پدیده حسی مواجه می شویم، اندام حسی به واسطه عصب‌های مربوطه، داده های حسی را به مغز منتقل کرده و مغز آن را به جوهری دیگر (ذهن) که غیر فیزیکی است ارسال می‌کند. (ریونزکرافت، ۱۳۹۸: ۱۹) در مقابل ذهن هنگامی که فعلی مانند نوشیدن را اراده می کند، طی دستوری به مغز، اعصاب و اندام‌ مرتبط را به حرکت وا می دارد. ❎ [اشکال الیزابت] الیزابت (شاهزاده بوهمیا)، با زیر سوال بردن نحوه تعامل ذهن متافیزیکی و بدن فیزیکی، سعی در کنار گذاشتن دوگانه انگاری جوهری داشته است. او در یکی از نامه های خود به دکارت چنین می‌نویسد: «نفس آدمی چگونه می تواند... افعال ارادی را در بدن پدید بیاورد؟... به نظر می‌رسد هرگونه ایجاد حرکتی از طریق تحریک شیء متحرک رخ می‌دهد که این تحریک یا به این شیوه است که محرک، متحرک را هل میدهد یا به واسطه ویژگی‌ها و شکل خاص سطح بیرونی محرک است. در حالت نخست، برخورد فیزیکی لازم است و در حالت دوم امتداد ضرورت دارد. [حالت اول منتفی است چون ذهن متافیزیکی است و حالت دوم نیز ممکن نخواهد بود چون] شما امتداد را به کلی از مفهوم نفس کنار نهاده اید که در این صورت، تعامل (یعنی برخورد فیزیکی) [میان امر مادی یعنی بدن] با امر غیر مادی [یعنی ذهن] به نظر من ناسازگار است.» (shapiro,2007: 62) ✅ به این ترتیب رابطه نفس و بدن در نظریه دوئالیسم دچار یک اشکال آشکار است مبنی بر اینکه دوئالیست‌ها تصویر شفافی از این رابطه ارائه نمی‌دهند و از چگونگی ارتباط و تعامل علّی میان دو موجود کاملاً متفاوت و نامسانخ سخن به میان نیاورده‌اند. ✳️[نظریه حکمت متعالیه] ملاصدرا بر اساس دو اصل بنیادین حکمت متعالیه یعنی اصالت وجود و تشکیک در وجود، رابطه نفس و بدن را طوری تنظیم کرده است که هیچ خلأ یا مرزی میان آن دو وجود ندارد تا به واسطه آن امکان تاثیر و تاثر میان دو موجود فیزیکی و متافیزیکی از بین برود. ✅ وی نفس را موجودی ذومراتب معرفی می‌کند که از پایین‌ترین مراتب مادیت آغاز شده و تا بالاترین مرتبه تجرد عقلانی کشیده می شود. در نگاه صدرا اگرچه بدن و مرتبه تجرد تام (در انسان‌های نادر) یا تجرد مثالی (در اکثر انسان‌ها) دو نقطه ابتدا و انتهای حد وجودی انسان را ترسیم می‌کند، اما وی میان این دو نقطه مراتب کثیری را ترسیم کرده است که واسطه میان آنهاست. ✅ این مراتب تشکیکیِ متصل که واسطه بدن و بالاترین نقطه نفس قرار گرفته‌اند، نه مجرد تام‌اند و نه مادی محض، بلکه همواره مراتبی از تجرد و مادیت را برخوردارند. هر چه مرتبه‌ای به نفس نزدیک‌تر باشد تجردش بیشتر و مادیتش کمتر است و هر چه به بدن نزدیک تر باشد از تجرد کمتر و مادیت بیشتری برخوردار است. (عبودیت، ۱۳۹۵، ج۳: ۳۰۸) این حقیقت سبب می‌شود یک موجود تماما متافیزیکی از تاثیر مستقیم بر موجود تماما فیزیکی بی‌نیاز شود و حرکات و تاثیرات خود را بر مراتبی بگذارد که سنخیت بیشتری با او دارند و به راحتی امکان تاثیر پذیری را فراهم آورند. ✅ به این ترتیب حکمت متعالیه با کمک اصول بنیادین خود به راحتی قادر به حل رابطه و تعامل علّی میان نفس و بدن است در حالی‌که فیلسوفانی همچون دکارت در پاسخ به پرسش الیزابت دچار مشکل شده‌اند. (عبودیت، همان) 📕 ایان ریونزکرافت، ۱۳۹۸، فلسفه ذهن؛ یک راهنمای مقدماتی، ترجمه شیخ‌رضایی، انتشارات صراط. 📗 یونس ادیانی، ۱۳۸۱، فلسفه ذهن و معنی، انتشارات نقش جهان. 📙 عبدالرسول عبودیت، ۱۳۹۵، درآمدی به نظام حکمت صدرایی، سمت. 📘 The correspondence between Princess Elisabeth of Bohemia and Rene Descartes, Edited and translated by Lisa Shapiro, The University of Chicago press. 🖋 محمدمهدی رفیعی 🖥@ZehnShenakht
👆👆👆 ✳️اگر در صدد دفاع از راهکار حکمت متعالیه باشیم؛ می‌توان گفت: قوای (مراتب)[۲] نیمه مادی ـ مجرد نفس داده‌ای مادی را دریافت و آن را به داده‌ای مجرد بدل می سازند و اصلاً کار قوای نفس همین بازسازی اطلاعات و مجرد ساختن آن است. (و یا به عکس داده‌ای مجرد را به فرمانی مادی تبدیل می کند) ✳️به دیگر بیان قوه مربوطه نفس، داده‌های مادی مغز را دریافت کرده و این داده‌ها که در قالب کد ها و رمزهایی مادی‌اند، به صورتی مجرد بدل کرده و به نفس می رساند. (برای درک بهتر می توان کامپیوتری را فرض کرد که اعداد صفر و یک را دریافت کرده و تصویر منظره‌ای مشخص را به نمایش می‌گذارد.) ✳️بدیهی است که این تقریر بر اساس تشکیک در وجود و پذیرش امکان موجودی مادی ـ مجرد قابل ارائه است. ✳️اکنون اگر تقریر فوق را ارتقا داده و بسط دهیم خواهیم یافت که حقیقت نفس در حکمت صدرایی در عین ذومراتب بودن، واحد است. از این رو نفس در مرتبه‌ای مجرد و در مرتبه‌ای مادی است و همه مراتب نیمه مجرد ـ مادی که همان قوای نفس باشند، عین نفس‌اند. [۳] ✳️با این حساب می توان گفت نفس در مرتبه بدن؛ داده‌های حسی را توسط اندام بدن جمع آوری کرده و به مغز و سپس به قوه‌ای نیمه مادی ـ مجرد ارسال می‌کند. در این هنگام نفس در مرتبه همان قوه داده‌های مادی را به صورت‌هایی مجرد بدل می‌سازد و سپس به مرتبه ذات خود منتقل می‌کند. (همان مرتبه‌ای که دکارت از آن به نفس تعبیر می‌کند) پس نفس طی چند مرحله انفعال مادی خود را به ادراک مجرد بدل ساخته است. ✳️حال آنکه بنابر تقریر دکارت، نفس چون مجرد محض بوده و بدن نیز موجودی مادی محض است و هیچ واسطه ای میان آنها وجود ندارد، بدن بعد از دریافت اطلاعات حسی امکان انتقال آن را به نفس نخواهد داشت، چرا که از طرفی نفس مرتبه‌ای مادی برای دریافت اطلاعات ندارد، و از طرف دیگر بدن چون خود مادی است و مرتبه مجردی ندارد، امکان مجرد سازی داده‌ها را نخواهد داشت. ✳️در صورتی که بنا بر تقریر فوق نفس دارای قوه‌ای مادی ـ مجرد است، لذا از آن جهت که مادی است اطلاعات مغز را دریافت کرده، سپس به صورت مجرد بدل می سازد (بازسازی می‌کند) و بعد از آن جهت که مجرد است به مرتبه بالاتر ارسال می‌کند. 🕯در پایان تذکر این نکات لازم است که: 1️⃣ نگارنده هیچ یک از مطالب فوق را به صدرالمتالهین و یا دیگر فیلسوفان حکمت متعالیه نسبت نداده است، بلکه صرفاً بر اساس مبانی این مکتب سعی در ارائه راهکاری برای حل اشکال الیزابت داشته است. 2️⃣ ارزیابی راهکار ارائه شده و نیز راهکارهای ممکن دیگر؛ می‌توانند موضوع پژوهش‌های بعدی قرارگیرند. [۱] در طول این نوشتار مراد از نیمه مادی ـ مجرد، موجودی است دارای مراتبی از تجرد و مادیت، به عبارتی از جهت یا جهاتی مجرد و از جهت یا جهاتی دیگر مادی است. [۲] در حکمت صدرایی مراد از مراتب نفس همان قوای نفس است. (عبودیت، ۱۳۹۵، ج۳: ۲۱۳) [۳] النفس فی وحدتها کل القوی. (صدرالمتالهین، ۱۴۴۰، ج۸: ۱۹۳) 📗صدرالمتالهین، ۱۴۴۰، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، طلیعه نور. 📕عبودیت، ۱۳۹۵، درآمدی به نظام حکمت صدرایی، سمت. 🖋 محمدمهدی رفیعی ☪️@ZehnShenakht