eitaa logo
زنده باد یاد شهدا
222 دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
4هزار ویدیو
164 فایل
امروز فضیلت زنده نگهداشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست *مقام معظم رهبری* yazeinab14 به یاد شهید مدافع حرم حامد جوانی 🌷⚘🌺 وشهید دفاع مقدس مرتضی طلایی 🌷🌺🌹 @Zendebadyadeh_shohadayeh_golgun
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️بسم رب الشهدا و الصدیقین❤️ سلام وقت بخیر ضمن تبریک سال نو؛ و تسلیت شهادت بی بی جان حضرت زینب (س)، به نیت سه ساله حضرت حسین (ع)؛ از سه تن از شهدای مدافع حرم که از اولین شهدای مدافع هستند، به مناسبت ایام شهادت بی بی جان یاد می کنیم. استان لرستان شهادت سال ۹۰ استان اصفهان شهادت سال ۹۲ تبریز شهادت سال ۹۲ التماس دعا 🌹
🌺 متولد ۱ دی سال ۱۳۵۷ در شهرستان ازنا استان لرستان بود؛ جوانی بامحبت، صادق و قدردان. از بچگی در بسیج محل فعالیت و در ایام فتنه ۸۸ برای مقابله با فتنه‌گران حضور فعالی داشت. بزرگ‌ترین آرزوی محرم پوشیدن رخت سبز پاسداری بود. 🔹 در یگان آموزش تخریب نیروی قدس سپاه مشغول به خدمت شد و در همین راه هم عاشقانه به هدف والایش رسید. از فرماندهان توانمند بود که از اوایل جنگ سوریه مسئولیت آموزش رزمندگان مدافع سوری را بر عهده داشت و در ۲۹ دی ماه ۱۳۹۰ به شهادت رسید. ☺️ جزو اولین کسانی قرار می‌گیرد که برای دفاع از حرم بانوی کربلا جانفشانی می‌کند تا به خیل شهدای کربلا بپیوندد. 💠 شرایط زندگی سخت بود و با تنگ‌دستی فرزندانم را بزرگ کردم. شغل پدر بچه‌ها آزاد بود و من هم سواد نداشتم. محرم هرچه که از مدرسه فرا می‌گرفت، به ما آموزش می‌داد، خمس، نماز، روزه و... دایم به پدر یادآوری می‌کرد که خمس مال خود را بپردازد. 🌹 محرم هنوز نمی‌توانست به طور کامل راه برود، اما تا صدای مارش اخبار را می‌شنید، دستان خود را بالا می‌برد و با لحن بچگانه خود می‌گفت: «الله اکبر، الله اکبر.» همه می‌گفتند محرم انسان با ایمانی می‌شود. هنوز هم با شنیدن مارش اخبار یاد محرم می‌افتیم. ❤️ پدر بچه‌ها برای کسب روزی حلال و من برای تربیت‌شان بسیار مراقبت می‌کردیم. همیشه می‌گفتم : اگر در راه بازگشت از مدرسه پنج دقیقه دیر کنید، به مدرسه تان می‌آیم. 🌹 محرم فرزند ارشد من و بسیار مهربان بود. وی همیشه به پدر و مادر خود احترام می‌گذاشت، حتی پس از ازدواج نیز حامی خانواده بود. #شهید_محرم_ترک harimeharam.ir
دست نوشته ، اولین شهید مدافع حرم: 🔺امروز از ساعت چهار عصر به یکباره دلم گرفت، به یاد دخترم فاطمه و همسرم که امروز تقریبا هشتاد روز است که آنها را ندیده ام افتادم. 🔺عکسها و فیلمهایی که از فاطمه داشتم را نگاه میکردم و در دلم به یاد حضرت رقیه(س) افتادم و این که چه کشید این خانم سه ساله ... 🔺در همین حال بودم که یکباره تلفن به صدا درآمد، با صدای تلفن حدس زدم حتما همسرم هست که تماس گرفته! 🔺حدسم درست بود ولی بدون این که صحبتی کند گوشی را به دخترم داد دیدم که گریه امانش نمیدهدگفتم چی شده خانم طلا، باباجانی؟ دختر بابا چی شده چرا گریه میکنی؟! 🔺گفت: بابایی دلم برات سوخته کی میایی، من دوسِت دارم، بیا بابایی دیدم حال فاطمه خیلی بد بود شروع کردم به نوازشِ فاطمه خواستم حواسش را پرت کنم، گفتم: برای بابایی شعر می خونی؟ 🔺در حالی که فاطمه متوجه نشود آرام می ریختم، اشکم برای سه ساله امام حسین بود برای وقتی که بهانه بابا را گرفت و سر پدر را برایش آوردند... 🌷 هدیه روح مطهر شان صلوات وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ