eitaa logo
زنده باد یاد شهدا
239 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
3.7هزار ویدیو
130 فایل
امروز فضیلت زنده نگهداشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست *مقام معظم رهبری* yazeinab14 به یاد شهید مدافع حرم حامد جوانی 🌷⚘🌺 وشهید دفاع مقدس مرتضی طلایی 🌷🌺🌹 @Zendebadyadeh_shohadayeh_golgun
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 🌹 #شهیدانه 🕊🕊 ✨هان ای شهید خدایی! آنزمان که میان نیروهایت میآمدی چه سِرّی بود که نیروها به دورت حلقه میزدند و ترا میبوئیدن و میبوسیدن و همچنان بود که ترا تبرک میکردند. ✨از اینکه فرمانده بودی، نبود ! بلکه کارت ، ایمانت ،تقوایت شجاعتت، دلاوریت، مهربانیت، دلسوزیت، خاکی بودنت، خداجوئیت، ولایت‌مداریت و... ترا نزد ما بزرگ کرده بود ✨ای شهید خدایی .... #شهید_محمود_کاوه 🌹 روحش شاد،راهش پر رهرو باد اللهم‌ صلی علی محمد وآل محمد🌹 📝 #دلنوشته_جانباز #حاج_یدالله_نویدی_مقدم 💐
در بین راه یکی از خدمه‌هایم گفتند که اگر الان کمین خوردیم چه‌ کنیم؟ من هم گفتم خدا بزرگه تا اینکه به یک نقطه رسیدیم که جاده بعلت بارندگی کنده شده بود و از آن نقطه گذشتیم. همینکه مقداری از آن نقطه دور شدیم ناگهان صدای انفجار مهیبی بلند شد. در آن دقایق فکر کردیم کمین خوردیم دوشکا رو به طرفین چپ و راست چرخاندم اما دیدم خبری از تیراندازی نیست. 🏃 بلافاصله بر بالین آن شهید رسیدم و دیدم شهید از خودرو پرت شده بود بیرون و خیلی غریبانه روی زمین قرار داشتند.... سریع خودم رو به او رساندم دیدم شهید از ناحیه هر دو‌گوشش خونریزی دارد. سرش را به بغل گرفتم و دائم داد میزدم آمبولانس، آمبولانس دیگر بچه‌ها رسیدند و بی اختیار همه گریه میکردیم و یا حسین، یا حسین میگفتیم 😔 لحظات، لحظات بسیار غریبی بود؛ اول شهادتین رو بر زبان جاری کرد و بعد یک دو بار یا حسین رو گفتند. بعد جان به جان آفرین تسلیم کردند. تقریبا یک ربع ساعت گذشت که آمبولانس رسید و سردار فاتح کردستان و دیگر سرداران شهید قمی و محراب و رسیدند. همه ناراحت و گریان از اینکه یک فرمانده دلاور، شجاع، مدبر و خلاق و مهربان رو از دست داده بودیم. 🌹 کسی که لقب گرفتند، کسی که در سال ۵۸ روزهای بحران که حزب‌های ملحد دموکرات و کومله کردستان رو گرفته بودند و عوامل خائن داخلی مثل داریوش فروهر و صباغیان و قطب‌زاده و مدنی آنها رو حمایت میکردند. شهید بزرگوار سازمان پیشمرگه کورد مسلمان را تأسیس و مقابل آنها قرارداد و خیلی هم موفق بودند. 🌷 روحش شاد راهش پر رهرو باد...
دشمن باید بداند و این تجربه را کسب کرده باشد که هر توطئه‌ای را که علیه انقلاب طرح‌ریزی کند، امت بیدار و آگاه با پیروی از رهبر عزیز، آن را خنثی خواهد کرد. آینده جنگ هم کاملاً روشن است که پیروزی نصیب رزمندگان اسلام خواهد شد و هیچگاه ما نخواهیم گذاشت که خون شهیدانمان هدر رود. اگر امروز به‌ انقلاب‌ ما خدشه‌ وارد شود بدانید که‌ به‌ مسلمانهای‌ جهان‌خدشه‌ وارد شده‌ است‌ و اگر به‌ انقلاب‌ ما رونق‌ داده‌ شود آنها پیروز شده‌اند. 💐 معرفی شهید 🌏 زمینی شدن : ۴۰.۰۳.۰۱، مشهد مقدس 💫 آسمانی شدن : ۶۵.۰۶.۱۱، حاج عمران کردستان - کربلای ۲ 💠 ارائه : خانم خادم شهدا 📆 پنجشنبه ۹۸.۰۵.۰۳ ⏰ ساعت ۲۱ 🕊گروه به یاد شهدا http://eitaa.com/joinchat/2098397195C755e168b84
🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🍃🌷 سلام و عرض ادب خدمت امام زمان (عج) سلام خدمت شهدای حاضر و ناظر؛ و شهدای این روز 💐 سلام و عرض ادب خدمت مهمانان عزیز شهدا و خانواده ی معزز شهدا که در گروه حاضر هستند امشب در خدمت شهید هستیم. مطالب برداشته شده از وبسایت همشهری آنلاین، مشرق و تبیان
دو رفیق دو دلاور دو شهید... #شهید_محمد_بروجردی #شهید_محمود_کاوه
شهادت تزریق خون است بر پیکر اجتماع مزار پاک و مطهر #شهید_محمود_کاوه در مشهد مقدس
شادی روح شهدای گلگون کفن؛ به خصوص در سی و سومین سالگرد شهادت ایشان فاتحه و صلواتی ختم کنیم🌹🍃
دشمن باید بداند و این تجربه را کسب کرده باشد که هر توطئه‌ای را که علیه انقلاب طرح‌ریزی کند، امت بیدار و آگاه با پیروی از رهبر عزیز، آن را خنثی خواهد کرد. آینده جنگ هم کاملاً روشن است که پیروزی نصیب رزمندگان اسلام خواهد شد و هیچگاه ما نخواهیم گذاشت که خون شهیدانمان هدر رود. اگر امروز به‌ انقلاب‌ ما خدشه‌ وارد شود بدانید که‌ به‌ مسلمانهای‌ جهان‌خدشه‌ وارد شده‌ است‌ و اگر به‌ انقلاب‌ ما رونق‌ داده‌ شود آنها پیروز شده‌اند. #کلام_شهید 💐 معرفی شهید #دفاع_مقدس #شهید_محمود_کاوه 🌏 زمینی شدن : ۴۰.۰۳.۰۱، مشهد مقدس 💫 آسمانی شدن : ۶۵.۰۶.۱۱، حاج عمران کردستان - کربلای ۲ 💠 ارائه : خانم خادم شهدا 📆 دوشنبه ۹۸.۰۶.۱۱ ⏰ ساعت ۲۲ 🏴همزمان با ایام #ماه_محرم و سالروز شهادت شهید معزز ❤️گروه مدافعان حرم✌️ http://eitaa.com/joinchat/410386450C8b9bf08181
🌹 🌹فرازهایی از وصیت نامه
🔸مادر شهید کاوه: شبی از شبهای تحصیل، نشسته بود در اتاقش به انجام تکالیف. رفتم برای شام صدایش کنم. گفت: «گیر کرده‌ام در حل 2 تا مسئله ریاضی. معلم، توپ چهل‌تکه جایزه گذاشته برایش. اگر اجازه بدهی، تا این 2 مسئله را حل نکنم شام بی‌شام!» بی‌خیالش شدم تا به درسش برسد. یک ساعت بعد، دوباره رفتم اتاقش. دیدم هنوز مشغول است. صدایش کردم؛ متوجه نشد! گرم کاری میشد، چنان دل می‌داد که تا تکانش نمی‌دادی، ملتفت سر و صدای اطرافیان نمیشد. دوباره یک ساعت بعد صدایش کردم. افاقه نکرد. نیم ساعت بعد به حاج آقا گفتم: «شما برو صدایش کن بلکه آمد شامش را خورد!» حاجی نرفته برگشت، و دیدم با یک پتو دارد می‌رود اتاق محمود! صبح برای نماز از خواب بلندش کردم؛ «شام که نخوردی! لااقل بگو بدانم مسئله‌ها را حل کردی یا نه؟» خندید و گفت: «حل کردم آنهم چه‌جور! برای هر 2 مسئله، از 3 طریق به جواب رسیدم!» محمود عاشق فوتبال بود. توپ چهل‌تکه هم خیلی دوست داشت! ظهر از مدرسه برگشت خانه. گفتم: «پس جایزه‌ات کو؟» از جواب طفره رفت! تا اینجا را حالا شما داشته باشید. 🔹40 روز، فوق فوقش 50 روز از شهادت محمود گذشته بود که زنگ خانه به صدا درآمد. حاجی رفت در را باز کرد. عاقله‌مردی پشت در بود؛ «من دبیر ریاضی محمود بودم. کلی هم گشتم تا خانه شما را پیدا کنم». حاجی دعوتش کرد بیاید تو، «نه» آورد؛ «قصد مزاحمت ندارم!» و بعد ادامه داد؛ «من سه سال دبیر ریاضی محمودتان بودم. این را سال آخر فهمیدم که محمود، مسائل ریاضی را خودش حل می‌کرد اما صبح، زودتر می‌آمد کلاس، حل مسئله را هر بار به یکی از دانش‌آموزان که عمدتا هم از قشر پایین بودند یاد می‌داد و جایزه هم اغلب به همان دانش‌آموز می‌رسید، چون محمود از چند راه به جواب می‌رسید. من به طریقی سال سومی که دبیر ریاضی محمود بودم متوجه ماجرا شدم. از قبل هم البته برایم بسیار عجیب بود؛ «چرا محمود که همیشه ریاضی را 20 می‌گیرد، هیچ وقت برنده این جوایز نمی‌شود؟!» کشیدمش کنار؛ «امروز از فلانی شنیدم این مسئله را تو حل کرده‌ای!» اول بنا کرد طفره رفتن، بعد قبول کرد! «چرا؟» جواب داد: «همین فلانی، اولا یک مسئله ریاضی را یاد گرفته از چند راه حل کند. این کار بدی است آقا معلم؟ ثانیا جایزه کتانی بود و من خودم کتانی دارم. آیا بهتر نبود این کتانی برسد دست این دوستمان که کتانی‌اش از چند جا پاره شده؟» من آنجا فهمیدم چه روح بلندی دارد این محمود شما. خواستم موضوع را با مدیر مدرسه درمیان بگذارم تا از کاوه، سر صف صبحگاه، تقدیر شود. قسمم داد؛ «اگر برای کس دیگری این موضوع را لو بدهید، دیگر این مدرسه نمی‌آیم!»