یاد مرگ.mp3
3.23M
🎧یاد مرگ
🎙️آیت الله #تقوایی
از مطالب برزخ و قیامت و آخرت و تجربه های پس از مرگ در کانال زندگی بعد از مرگ
https://eitaa.com/joinchat/4042326142C04e6938c99
استفاده می شود
آیدی ادمین
@valayat
ارسال لینک گروه:
https://eitaa.com/joinchat/3499425974C6b90c8c12b
🔶موضوع :
لحظه تشرف به محضر ائمه اطهار (ع)
🔶حضور ائمه (ع) بر بالین محتضر
🔹امام صادق (ع) فرمود :
شديدترين زمان سختی که بر مخالفان امامت است و البته بهترین زمان رسيدن شما شیعیان به آرزوی خود است زماني است كه ؛ جان به حلقوم ميرسد و به انسان گفته ميشود ؛ به مقابل خود نگاه كن و ببين جلو شما رسول الله و امام علي وفاطمه زهرا است ...
متن حدیث ؛
عَنْ عَبْدِ الْحَمِيدِ الطَّائِيِّ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع ):
إِنَّ أَشَدَّ مَا يَكُونُ عَدُوُّكُمْ كَرَاهَةً لِهَذَا الْأَمْرِ إِلَى أَنْ بَلَغَتْ نَفْسُهُ هَذِهِ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى حَلْقِهِ وَ أَشَدَّ مَا يَكُونُ أَحَدُكُمْ اغْتِبَاطاً بِهَذَا الْأَمْرِ إِذَا بَلَغَتْ نَفْسُهُ إِلَى هَذِهِ وَ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى حَلْقِهِ فَيَنْقَطِعُ عَنْهُ أَهْوَالُ الدُّنْيَا وَ مَا كَانَ يُحَاذِرُ فِيهَا وَ يُقَالُ أَمَامَكَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ ع ثُمَّ قَالَ أَمَّا فَاطِمَةُ فَلَا تَذْكُرْهَا . (المحاسن ج۱/۲۸۰)
✅قصه حضور امامان (علیهم السلام) بر بالین محتضر چیست ؟
🔹۱) این حضور بازگشتش به صفای باطن آن محتضر و ارتباط آن شخص در زمان حیاتش با ائمه (ع) است.
🔹۲) این حضور ، "حضور جسمی" نیست که مقید به زمان و مکان باشد بلکه "حضور نوری" است که از هر درب بسته ای و در هر کجای عالَم میتواند اتفاق بیافتد.
🔹۳) این حضور بر بالین محتضر ؛ از "باب تمثل" است . و تمثل یعنی آنچه یک فردی در خود ذخیره کرده در جلوی چشمان او به حضور و شهود و وجود می رسد.
🔹۴) برای حضور ائمه (ع) در وقت احتضار باید سالهای سال آنان را به جان خود دعوت کرد و با آن ذوات نورانی اُنس داشت تا در آن لحظه بتوان به خدمتشان تشرف یافت .
🔹۵) این "حضور" و یا این "تمثل" در صورتی اتفاق می افتد که آدمی از این نشأه و دنیا "انصراف" پیدا کند . یعنی ؛ همه توجهش به جهان دیگر مصروف شود .
اگر ما در زمان حیات و زندگی این مشاهدات و تمثلات را نداریم چون نفس ما در گیر این دنیاست و نمیتواند به آن سوی دیگر توجه نماید.
🔹۶) برای اهلش عرضه دارم که ؛ از "تمثل" که حضورِ مثالی ائمه (ع) است بالاترهم داریم ، و آن ؛ "ادراک عقلی" است .
ادراک عقلی دیدن ائمه اطهار (ع) با توجه و معرفت به مقامات آنان است .
و صدالبته به این فیض ، بسیار کمی از مومنان نیل پیدا کنند .
"هوالباقی و هو الکافی"
متن غزل جناب مولوی آنقدر زیباست که جای دارد با دقت بارها بخوانیم و بخوانید ..
به روز مرگ چو تابوت من روان باشد
گمان مبر که مرا درد اين جهان باشد
براي من مگري و مگو دريغ دريغ
به دوغ ديو درافتي دريغ آن باشد
جنازه ام چو ببيني مگو فراق فراق
مرا وصال و ملاقات آن زمان باشد
مرا به گور سپاري مگو وداع وداع
که گور پرده جمعيت جنان باشد
فروشدن چو بديدي برآمدن بنگر
غروب شمس و قمر را چرا زبان باشد
تو را غروب نمايد ولي شروق بود
لحد چو حبس نمايد خلاص جان باشد
کدام دانه فرورفت در زمين که نرست
چرا به دانه انسانت اين گمان باشد
کدام دلو فرورفت و پر برون نامد
ز چاه يوسف جان را چرا فغان باشد
دهان چوبستي ازاين سوي آنطرف بگشا
که هاي هوي تو در جو لامکان باشد
هوالودود
🔶موضوع : عمومیت و توسعه مرگ
🔹 یعقوب احمر گوید: خدمت امام صادق (ع) رسیدیم تا به ایشان درگذشت فرزندش اسماعیل تسلیت بگوییم. ایشان فرمود:
«خداوند عزّوجلّ، به پیامبرش (ص) خبر از مرگ او راداد و فرمود: "إِنَّکَ مَیِّتٌ وَ إِنَّهُم مَّیِّتُونَ" و نیز فرمود: هرکسی مرگ را میچشد. (آل عمران/۱۸۵).
سپس امام (ع)فرمود: «زمینیان همه میمیرند تا جایی که هیچکس به جا نمیماند؛ سپس آسمانیان همه میمیرند تا جایی که هیچکس بهجا نمیماند به جز فرشتهی مرگ و حاملان عرش و جبرئیل و میکائیل. آنگاه فرشتهی مرگ میآید و در برابر خداوند عزّوجلّ میایستد. خداوند به او میفرماید: «چه کسی زنده ماند»؟ - حال آنکه خود بهتر میداند - او عرض میکند: «پروردگارا! هیچکس بهجا نماند جز فرشتهی مرگ و حاملان عرش و جبرئیل و میکائیل». خداوند میفرماید: «به جبرئیل و میکائیل بگو: بمیرید». در آن هنگام فرشتگان عرض میکنند: «پروردگارا! آن دو، رسول و امین تو هستند»! خداوند میفرماید: «من بر هر نفسی که روح در آن است، حکم مرگ دادهام». سپس فرشتهی مرگ میآید و در برابر خداوند عزّوجلّ میایستد، خداوند به او میفرماید: «چه کسی زنده ماند»؟ - حال آنکه خود بهتر میداند - او عرض میکند: «پروردگارا! هیچکس به جا نماند جز فرشتهی مرگ و حاملان عرش». خداوند میفرماید: «به حاملان عرش بگو: بمیرید». سپس فرشتهی مرگ، افسرده و غمگین و سر به زیر میآید، خداوند به او میفرماید: «چه کسی زنده ماند»؟ او عرض میکند: «پرودگارا! هیچکس به جا نماند جز فرشتهی مرگ». خداوند میفرماید: «بمیر، ای فرشتهی مرگ»! پس او میمیرد... [کافی ۲۵۶/۳]
متن حدیث ؛
یَعْقُوبُ الْأَحْمَرُ قَالَ: دَخَلْنَا عَلَی أَبِیعَبْدِاللَّهِ (ع) نُعَزِّیهِ بِإِسْمَاعِیلَ فَتَرَحَّمَ عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ عزّوجلّ نَعَی إِلَی نَبِیِّهِ (ص) نَفْسَهُ فَقَالَ إِنَّکَ مَیِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَیِّتُونَ .. فَقَالَ إِنَّهُ یَمُوتُ أَهْلُ الْأَرْضِ حَتَّی لَا یَبْقَی أَحَدٌ ..
🔵نکته ها ؛
✅ ۱) مرگ ؛در برنامه هویت خلقت قرار گرفته و سنت لایتغیر خداست .
چون مرگ پشت سر گذاشتن مراحل تکامل است که خدا آن برتمام موجودات ضروری قرار داده.
✅ ۲)جناب فیض کاشانی گوید؛ از روایات استفاده میشود؛ نه تنها مرگ به حُکم ضرورت اُخروی است، بلکه جهاتی از ضرورت دنیوی را نیز بهمراه دارد.
درکافی به سند صحیح آمده ؛ امت پیامبری از پیامبران از او خواستند از خدا بخواهد "مرگ" از صفحه خلقت حذف شود و آن پیامبر از خدا خواست و چنین شد .. بعد از مدتی آنان دیدن با انبوهی از بیماری ها و مسئولیت در برابر والدین و پدربزرگ ها و بالاتر و بالاتر قرار گرفتند بگونه ای که توان رسیدگی به زندگی شخصی خود را از دست دادند.. باز امدند به حضور پیامبرشان و درخواست کردند شرایط به ما قبل برگردد.
✅ ۳) در اندیشه و شهود عارفان "قصه مرگ" بسیار شیرین و شنیدنی است . آنان با استفاده از منابع عرفانی دینی میگویند ؛ "مرگ" نه تنها نابودی نیست بلکه "کم" شدن هم نیست ، بلکه از نقص به کمال رفتن است وپیدایش نور بیشتر وبیشتر.
این نمونه درغزلیات عارف مولوی آمده:
تو را غروب نمايد ولي شروق بود
لحد چو حبس نمايد خلاص جان باشد
کدام دانه فرورفت در زمين که نرست
چرا به دانه انسانت اين گمان باشد
کدام دلو فرورفت و پر برون نامد
ز چاه يوسف جان را چرا فغان باشد
✅ ۴)جناب ملاصدرا گوید:
مرگ ضروری است چون نفس دردنیا در شرائط نقص است و باید تکمیل شود و این تکمیل در آن جهان خوشترو شریفتر است. دنیامانند رحم مادر برای فرزنداست که تا یک حدی؛کامل کننده جنین است اما نهایت کمال بدنی وقوای جنین در بیرون رحم مادر ، یعنی دنیا شکل میگیرد.پس وقتی آدمی به نهایت کمال دنیوی رسید سفرمرگ براساس یک اضطرارجبلّی آغاز میشود. مگر اینکه برای برخی ماندن شان در دنیا، اموری مانندتربیت نفوس رادرپی داشته باشد
✅ ۵) واقعا اگربنا باشد صورتی زیر خاک نرود کدام صورت و کدام بدن است ؟ آیا شما از پیامبر عزیز اسلام شخصیتی بالا و والاتر سراغ دارید ؟!
خوب درباره او خدا بصورت مستقیم و به خود او فرمود : " إِنَّکَ مَیِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَیِّتُونَ" شما هم میمری و بقیگان هم خواهد مُرد.
✅ ۶) در حدیث بالا خواندید که فرشتگان و حتا خود جناب ملک الموت هم طعم مرگ را خواهد چشید .. نکته قابل ذکر این است که فرشتگان چون فاقد جسم هستند و به اصطلاح از "مجردات" هستند ، مرگ درباره آنها معنای متفاوتی دارد و شاید به معنای "فنا" و یا بمعنای از مرحله ای در "صقع ربوبی" به مرحله ی دیگری رفتن باشد.
🔶موضوع : مرگ نابهنگام و مرگ جوان
✅۱) قسمی از مرگ ها "مفاجات" است که مرگ ناگهانی گویند .
و بخشی دیگر از مرگ ها که ناباورانه است مرگ هایی است که سراغ افراد جوان می آید.
این دو نوع مرگ ، ذهن آدمی را بیشتر در تنگنا قرار میدهد و برای خانواده هابسیار دردناک است.
✅۲) مرگ چه به هنگام و در فرطوتی وچه نابهنگام و درجوانی تحت تدبیر حضرت رب العالمین است ؛
اولا؛سرنوشتی حتمی است : « وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَن تَمُوتَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّـهِ كِتَابًا مُّؤَجَّلًا[آل عمران/۱۴۵] هیچکس، جز به فرمان خدا، نمیمیرد؛ سرنوشتی است تعیین شده».
وثانیا؛راه فراری از آن نیست ؛« قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِيكُمْ[جمعه/۸] بگو: «این مرگی که از آن فرار میکنید سرانجام با شما ملاقات خواهد کرد».
وثالثا؛وقت مرگ هر کسی مشخص است وتأخیر و تعجیل هم ندارد:« إِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ فَلَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ[یونس/۴۹] هنگامی که اجل آنها فرا رسد،نه ساعتی تأخیر میکنند، و نه پیشی میگیرند!»
✅۳)خدای سبحان ،خير محض و حكيم مطلق است؛ هيچ كاری از او زشت ویا بي هدف صادر نمیشود. مرگ و زندگی دوواقعیت خلقت است و در اختيار ما نيست، وفقط آنچه مربوط به ما است، "كيفيت زندگی" است.
✅۴)مرگ ناگهانی؛بخودی خود نمیتواند چیز خوبی باشد و در تعبیرپيامبرخدا (ص)آمده : مرگ ناگهانى، یک نوع جان گرفتن خشماگين است.مَوتُ الفُجأةِ أخذَةُ أسَفٍ.
اما همین نوع مرگ "بدمطلق" نیست و بلکه بد یا خوب بودن آن نسبی است ؛برای مومنان و فاسدان متفاوت است.
برای مومن همراه با کمال وثواب است چراکه یکباره نعمتِ بودن از اوگرفته میشودگرچه رنج بیماری و سکرات را شاید نداشته باشد.
امابرای کافران از آن رهگذر که فرصت توبه را آنان میگیرد خود نوعی عذاب است .
دربیان پیامبر(ص) این نسبی بودن تصریح شده:
"مرگ ناگهانى، تخفيفى است براى مؤمن و جان ستاندنى خشماگين از كافراست. - إنّ مَوتَ الفُجأةِ تَخفيفٌ عنِ المؤمنِ ، و أخذَةُ أسَفٍ عنِ الكافِرِ".
در روایات مرگ داودپیامبر و موسی (ع) ناگهانی شمرده شده، پیامبر(ص) فرمود؛ "داوودپیامبر در روز شنبه به مرگ ناگهانى درگذشت. پس، پرندگان با بال هاى خود بر او سايه افكندند. موسى نيز دربيابان مرد. -ماتَ داوودُ النّبيُّ يومَ السَّبتِ مَفجوءا فأظَلَّتهُ الطَّيرُ بأجنِحَتِها ، و ماتَ موسى كَليمُ اللّه في التِّيهِ.."
✅۵) مرگ در سن جوانی گرچه کمتر است و غیر متعارف . اما از آنجا که دستورش از سوی خدای حکیم و خبیر صادرمیشود قطعا دارای راز و رمزی است.
گاه در طول عمر یک شخص ده و یا صدها عیب و مشکل و خطر نهفته است ویا چه بسا درصورت طولانی شدن عمر آن شخص ایمانش تباه شود و خدا دوست نمیدارد بنده خوب اش تباه شود ، و یا گاه مرگ یک جوان کلید گشایش برای یک خانواده و یا جامعه ای به حساب می آید و یا گاه مرگ در جوانی باعث اعطاء و الطاف خاصی میشود که آن الطاف چه بسا در ظاهر یک نوع خفاء را همراه داشته باشد که از آن به الطاف خفیه ی الهیه نام برده میشود .
یادمان نمیرود که امام خمینی درمواجه با مرگ نابهنگام جوان مجتهدش -حاج آقامصطفی- آن راازالطاف خفیه الهیه نام برد، که همان مرگ ومجالس ترحیم تش منجر به سقوط نظام ظلم شد.
پس در چنین مرگ هایی باید بادقت نظاره کرد ودست خدای سبحان را دید.
چه زیبادرقرآن فرمود:
"مَا نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا ؛ - هر حكمى را نسخ كنيم، يا آن را به دست فراموشى بسپاريم، بهتر از آن، يا مانندش را مىآوريم".(بقره/۱۰۶)
✅۶)مهم این است که باید آماده بود که از آن به استعدادموت نام برده میشود و آمادگی این که آدمی برای لحظه ورود مرگ هیچ حساب مانده ای با خالق و مخلوق نداشته باشد.
امام سجاد (ع) هم در سجده ها درخواست آمادگى نسبت به مرگ را دارد؛
«اللهم ارزقنی التجافی عن دار الغرور و الانابة الی دار الخلود والاستعداد للموت قبل حلول الفوت »
تجافى: كنده شدن و جدا شدن است.
امام على (ع): به خدا سوگند، پيكى از مرگ ناگهان بر من نيايد كه آن را خوش نداشته باشم و نه سرزننده اى كه آن را نشناسم. بلكه من نسبت به مرگ چون تشنه كامى هستم كه به چشمه آبى رسد و جوينده اى كه گمشده اش رابيابد و آنچه نزد خداست براى نيكوكاران بهتر است ؛ - و اللّه ِ ما فَجَأني مِن المَوتِ وارِدٌ كَرِهتُهُ ، و لا طالِعٌ أنكَرتُهُ ، و ما كنتُ إلاّ كقارِبٍ وَرَدَ ، و طالِبٍ وَجَدَ ، و ما عندَ اللّه ِ خَيرٌ للأبرارِ .[نهج البلاغة نامه۲۳]
ادامه دارد..
🔶موضوع : شکل های متفاوت فرشته مرگ در قبض نمودن ارواح
🔶از امام صادق (ع) سوال شد آيا مؤمن از جان كندن خود ناراحت میشودفرمود :
نه، به خدا، زمانى كه ملك الموت براى ستاندن جانش مى آيد، او بى تابى مى كند. امّا ملك الموت به او مى گويد : اى دوست خدا بى تابى مكن؛ زيرا سوگند به آنكه محمّد(ص) را برانگيخت، من از پدر مهربانى كه به بالينت بيايد، با تو خوش رفتارتر و مهربانترم ... در اين هنگام، چيزى براى او خوشتر از اين نيست كه جانش ستانده شود و به منادى بپيوندد.
متن حدیث :
سئل عن الإمامُ الصّادق(ع) : هل يُكرَهُ المؤمنُ على قَبضِ رُوحِهِ ؟ ـ : لا و اللّه ِ ، إنّهُ إذا أتاهُ ملَكُ المَوتِ لقَبضِ رُوحهِ جَزِعَ عِندَ ذلكَ ، فيَقولُ لَهُ ملَكُ المَوتِ : يا وَليَّ اللّه ِ لا تَجزَعْ ، فوالّذي بَعَثَ محمّدا صلى الله عليه و آله لَأنا أبَرُّ بِكَ و أشفَقُ علَيكَ من والِدٍ رَحيمٍ لو حَضَرَكَ ، افتَحْ عَينَكَ فانظُرْ ··· فما شيءٌ أحَبَّ إلَيهِ مِنِ استِلالِ رُوحِهِ و اللُّحوقِ بالمُنادي.(کافی۱۲۷/۲)
✅۱) فرشتگان ؛ هر کدام مسئولیت تدبیر عالَم را به اذن خدا دارند . همانطوریکه مسئولیت زنده شدن ها ؛ از یک گیاه گرفته تا تولد یک فرزند ، به عُهده جناب اسرافیل است . و مسئولیت رزق با میکائیل است . و مسئولیت میراندن و اماته با جناب عزرائیل است.
✅ ۲) فرشته مرگ "عزرائیل" است ، و این بدین معناست که سلطانِ همه ی فرشتگان مربوط به مرگ است چرا که او را در این وظیفه مهم تنها نیست. در نتیجه در زیر مجموعه ی مدیریتیِ نوری او ، انبوهی از فرشتگان در کارند .
✅ ۳) فرشتگان ؛ وجود نوری دارند و نه جسمی ، و از اینجاست که میتوانند صورتهای متفاوت از خود نشان دهند و در یک لحظه در جاهای مختلفی حضور یابند همانطوریکه نور میتواند در لحظه ای مکانهای مختلفی را روشن سازد.
✅ ۴) از آنجا که مواجه شدن فرشته مرگ با انسان ها یک نواخت نیست ، قبض روح هم یک نواخت نیست .
فرشته مرگ؛با يكى از روى ملاطفت و رأفت و با صورتى زيبا وارد میشود ، و احیانا با ديگرى ،از روى غضب و شدّت و با چهره اى زشت و كريه میباشد .
✅ ۵) شكل ظهور فرشته ى مرگ در هنگام قبض روح آدمیان، بستگی به اعتقادات و باورهای فکری و رفتاری آدمی دارد.
به تعبیر برخی بزرگان مانند امام خمینی ؛ فرشته مرگ آینه ای است که انسان محتضر خود را در آن میبیند.
در نتیجه اگر شخص محتضر؛ دارای اعمال و نيّات و عقايد پاك باشد، فرشته ای را كه میبیند زيبا و ملاطف است ، اما اگر اعمال و افکار انسان ، زشت و پليد باشد، فرشته اى را كه مى بيند خشن و وحشتناك است.
✅ ۶) عالی ترین و بهترین برخورد فرشته مرگ از آنِ کسی است که آن شخص "ولی الله" شده باشد.
درحدیث بالا ملاحظه نمودید ،واژه "ولی الله" به کار رفته ، عزراییل در قبض روح "دوستان خدا" بسیار با محبت است بگونه ای که در حدیث خواندیم مانند یک "پدر نسبت به فرزند" متمثل میشود .
دوستان خدا که تعبیر شده به "ولی الله" ؛ آدمیانی هستند که از تحت سرپرستی هر چیزی غیر از خدا ، مانند شهوت ، ثروت ، قدرت خارج شود و فقط در تحت مدیریت و خواسته های خدا هستند. این چنین آدمی راحت ترین و دلچسب ترین مواجه با حضرت عزرائیل را دارد.
✅ ۷ ) از آیات قرآن استفاده میشود ؛ تمام مراحل برزخ در قبضه جناب ملک الموت است .
این آیه را ملاحظه کنید ؛ که میفرماید ملک الموت قبض روح میفرماید و اوست که سیطره بر شما دارد تا زمانی که محضر رب العالمین مراجعت میکنید؛
"یتوفاکم ملک الموت الذی وُکل بکم ثم الی ربکم ترجعون ." (سجده /۱۱)
🔶موضوع : اسرار نهفته مرگ و قبر
✅ ۱) در دفن میت احکامی را شریعت محمدیه (ص) دستور فرموده که بسیار از آنها وجه اش برای ما روشن نیست که نمونه ای از آنها را تقدیم میدارم .
✅ ۲) از احکام رایج مربوط به اموات "تلقین" است و در تلقین ما اولی ترین معارف مانند اینکه خدا تو کیست و نام پیامبر تو چنین است و امامان تو اینان هستند ، گفته میشود .
و سوال اینجاست که واقعا چرا ؟
حضرت استاد ما آیت الله جوادی آملی میفرمودند ؛ مرگ چنان سخت است که اولیات دینی را انسان فراموش میکند و باید به او یادآور شویم تا برایش تداعی شود .
سوال اینجاست ؛ آیا این تلقین مخصوص آدم های معمولی است تا شاید در شرایط سخت قبض روح شدن ، نام خدا وپیامبر و قران و کعبه و.. یادشان رفته باشد؟
آیا همین تلقین برای بزرگترین انسانهای عالِم و با تقوا ، مستحب نیست و گفته نمیشود؟
آیا مرگ بر آنان هم کاری میکند که نام خدا و پیامبر و قرآن را فراموش کنند؟!
از اینجاست که برخی گفته اند این تلقین برای "تذکّر" نسبت به زنده هاست .
که البته این تحلیل هم ، درست و تمام نیست.
واقعیت این است که اسرار این اموری که در شریعت آمده را نمیدانیم .
✅ ۳) در فقه فرموده اند ؛ زیر شانه راست و چپ میت دو شاخه بریده شده از درخت که تازه باشد قرار دهید .
نام این دو شاخه چوب "جریده" است . در روایات برای این دو قطعه چوب چنان تاثیر مثبتی ذکر شده که حدیث داریم از حضرت صادق (ع) رسیده که فرمود : "جریده" حتا به حال کافر هم میتواند موثر باشد ؛ "الجریده تنفع المومن و الکافر" (کافی ۱۵۱/۳)
در حدیث امام باقر(ع) آمده تا این دو چوب خشک نشده باشد و تر باشد عذاب به آن میت نمیرسد ؛ " یتجافی عنه العداب ک الحساب مادام رطبا" . (کافی ۱۵۲/۳)
مرحوم فیض کاشانی در وافی میگوید؛ شاید وجه قرار دادن جریده در قبر و دوری عذاب این باشد که این دو چوب تا وقتی تَر هستند حیات نباتی دارند و خود این "حیات" در یک قبر میتواند باعث شود قبر مومن به حالت زنده باشد و عذابی که مربوط به مردگان است در ان قبر نازل نشود.
✅ ۴ ) پاسخی که در مورد تلقین خواندید و پاسخی که درباره "جریده" ملاحظه نمودید ، پاسخ کاملی نیست .
واقعیت این است ؛ همانطوریکه متذکر شدم ، این امور از اسرار شریعت است و ما علم به آن نداریم .
فقط میتوانیم بگوییم ؛
چیزهایی مثل "تلقین" و یا "جریده" و امور دیگری که در دفن اموات مستحب است ، همگی از آن دسته اموری بشمار میرود تا "رحمت الهیه" بجوشش در آید و آن میت مورد عنایت خدا قرار گیرد .
✅ ۵ ) از همین قبیل است ؛ زمان وقوع مرگ ، که مثلا مرگ در شب جمعه و یا روز جمعه و یا در مناسک حج دارای فضیلت شمرده شده تا جاییکه امام صادق (ع) فرمود ؛ کسی که در شب جمعه و یا روز جمعه وفات کند عداب قبر از او برداشته میشود ؛ - من مات یوم الجمعه او لیله الجمعه رفع الله عنه عذاب القبر . (فقیه ۱۳۸/۱)
این تعبیرات هم نشان از جوشش رحمت الهیه دارد.
ادامه دارد..
🔶موضوع : عالَم قبر و برزخ
🔶رسول الله (ص) فرمود :
" قبر (عالم برزخ) یا گلستانی از بهشت است و یا حفره ای از جهنم ؛ - القبر إما روضة من رياض الجنة ، أو حفرة من حفر النار" (امالی مفید)
✅ ۱)پس از مرگ ،براساس فرمایش معصومین(ع)؛ جسم که از شئون دنیاست در دنیا در حفره ای میماند و روح وارد عالَم نور میشود ؛ ... انه يفرق بين الارواح و الجسد فردت الروح و النور الي القدرة الاولي وترك الجسدلانه من شأن الدنيا. (علل / ۱۰۷)
حجاب چهره ی جان میشود غبار تنم
خوشا دمی که از این چهره پرده برفکنم
(حافظ)
✅ ۲) موطن روح ، عالَم برزخ است و آن غیر از این قبری است که در قبرستان حفر میکنند.
برزخ ؛ یک جهان پهناور است که دارای موجوداتی خاص و دارای احکام خاص میباشد.
امام جواد (ع) میفرماید:
عالم برزخ مانند عالَم خواب است ... برخی در خواب امور شادناکی را میبینند و بهرمندند، و عده ای امور خطرناکی میبینند و در هراس ... ؛
اَلْمَوْتُ .. هُوَ اَلنَّوْمُ اَلَّذِي يَأْتِيكُمْ كُلَّ لَيْلَةٍ ... فَمَنْ رَأَى فِي نَوْمِهِ مِنْ أَصْنَافِ اَلْفَرَحِ مَا لاَ يُقَادِرُ قَدْرَهُ،وَ مِنْ أَصْنَافِ اَلْأَهْوَالِ مَا لاَ يُقَادِرُ قَدْرَهُ ...(معانی الاخبار/ ۲۸۹)
✅ ۳) بعد ورود انسان به قبر و برزخ ، روح در یک قالب مربوط و مناسب با آن جهان که معروف به "قالب مثالی" است که در واقع بدنی متناسب با آن جهان است قرار میگیرد که گاهی هم به "صورت مثالی" از آن نام میبرند.
وقتی از امام صادق(ع) پرسیدند، آیا درست است روح بعد از مرگ به جسم پرنده ای - که بیشتر مورد نظر اهل سنت است- تعلق میگیرد ؟
فرمود ؛ روح شامخ تر از آن است که بشکل پرنده ای درآید بلکه با قالب و صورتی مانند بدن دنیایی اش ارتباط پیدا میکند بطوریکه هرکسی او را در برزخ ببیند کاملا میشناسد:«فَاذا قبَضتهُ الله عزّوجلّ صَیَّر تلکَ الرّوحَ فی قالب کقالب فی الدُّنیا».(کافی)
✅ ۴ ) نکته مهم این است که ساختار این "بدن مثالی" و "قالب برزخی" چیست؟
عارفان با دریافت معارف رمزگونه ای که در روایات وجود دارد ، بر این مبنا هستند که این ابدان برزخی که روح بعد از مرگ با آنها اجین میشود ؛ اجسادی مثالی هستند یعنی مادی نیستند واین ابدان مثالی راانسانها بوسیله اعمالشان ، از این دنیا فراهم آورده اند و با آن محشور خواهند بود تا قیامت . ( ر.ک ؛فتوحات مکیه ۲۵۰/۲)
ادامه دارد..
🔶موضوع : "بدن برزخی "
🔶 از پیچیدگی های عالَم برزخ ؛ چگونگی بدن است . آیا همین بدن مادی در احوالات برزخ و قبر نقش دارد و یا بدنی دیگر از سنخ آن عالَم است ؟
اجمالا میدانیم که این بدن پس از مرگ تبدیل به مردار میشود و بعد چند ده ها سال از او چیزی باقی نمیماند .
که البته در مورد نقش این بدن مادی بعدا سخنی خواهیم داشت .
خوب ، انسان با چه بدنی در برزخ حضور و اقامت موقت تا قیامت خواهد داشت ؟
امام صادق (ع) در پاسخ به سوال فوق فرمودند :
"روح مؤمن از بدنش به بدني همشکل آن منتقل میشود و در بهشتی از بهشتهای الهی قرار ميگيرد و تا روز قيامت متنعّم ميشود و روح کافر هم از بدنش به بدني کاملاً شبيه آن منتقل ميشود و در آتش قرار ميگيرد و تا روز قيامت با آن آتش عذاب ميشود.. - نُقِلَتْ رُوحُهُ مِنْ هَيْكَلِهِ إِلَى مِثْلِهِ فِي الصُّورَةِ وَ جُوزِي بِأَعْمَالِهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ ... وَ الْكَافِرُ يَنْتَقِلُ رُوحُهُ مِنْ جَسَدِهِ إِلَى مِثْلِهِ بِعَيْنِهِ وَ يُجْعَلُ فِي النَّارِ فَيُعَذَّبُ بِهَا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ" (مفید در تصحیح الاعتقادات و مجلسی در بحار).
✅ ۱ ) ما از چگونگی بدن مثالی و شرائط حاکم بر عالم برزخ بی اطلاع ایم و خدا هم در قرآن براین بی اطلاعی مهرتایید زده است ؛ "وَنُنْشِئَكُمْ فِي مَا لَا تَعْلَمُونَ".(واقعه /۶۱) این آیه یعنی؛ انسان پس از مرگ در جایگاهی و شکلی قرار میگیرد که دست آدمیان ازعلم و آگاهی به آن بسیار دور است .
✅ ۲ ) گرچه از هویت چنین بدنی در برزخ بی اطلاعیم اما اصل وجود چنین بدنِ برزخی به تایید قرآن رسیده است ؛
"إِِذَا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلاَئِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ؛ هنگامي که فرشتگان جان آنان (کافران) را ميگيرند، بر صورت و پشت آنها ضربه ميزنند."
ظاهر اين آيه به روشنی دلالت دارد که این ضرب ملائکه ، مربوط به عالم برزخ است، نه قيامت.
✅ ۳) عالمان ربانی در حکمت متعالیه و عرفان براین باورند :
"اين بدن مثالی ؛ جزييات و حسيات را درک ميكند و اين جسم، جزئيات را ادراک ميكند و از اين رو، با گوش آن ميشنود و با چشم آن ميبيند و با بيني آن استشمام ميكند و با زبان آن ميچشد و با پوست آن لمس ميكند و با دستش كارها را انجام ميدهد و با پايش راه ميرود و البته تمام اينها، اعضايي روحانياند نه اين اعضاي طبيعي".
✅ ۴) ملاصدرا گوید:
"شرائط روحی که از بدن مفارقت نموده، تغییر میکند و در قالب اختصاصی خود قرار میگیرد. و این مهم بعد از سوال نکیر ومنکر صورت میگیرد.اگر بر اساس شاکله و حشر خود ، صورت بهشتی داشته باشد ، وارد بهشت میشود وحتی برای بعض نفوس بهشتی امکان تغییر صورت هم وجود دارد ."
این سخن این حکیم بی مثال،در مورد بقاء روح در یک شکل متناسب با شخصیت آن میت ، مطابق با احادیث ماست و قطعا از سخنان شیخ الرئیس ابن سینا در موضوع برزخ بالاتر است. چرا ابن سینا این صورت و بدن مثالی را فقط برای اولیاء و کاملین دانسته و نه هر روحی که از بدن مفارقت کرده باشد.
تفاوت دیدگاه این دو حکیم الهی ، به این است که ملاصدرا قائل به تجرد "خیال" است ولی ابن سینا قائل به مادیت آن است که بحث مفصلی در فلسفه اسلامی دارد.
✅ ۵ ) بزرگانی مانند صاحب فتوحات براین نظرند که دنیا و برزخ مانند رحم مادر و دنیاست که طفل در رحم مادر اصلا نمیتواند ذره ای از دنیای وسیع بیرون رحم مادر را تصور کند و بفهمد.
پس تصور عالم برزخ و چگونگی ان برای ما که با تار وپود این دنیا زندگی میکنیم ، غیر قابل دریافت و فهم است.
حکیم فردوسی گوید:
به بگذشتن از گورمان چاره نیست
که جان را جز از گور گهواره نیست
ملاصدرا در این موضوع نکات شیرینی دارد ( ر.ک ؛ تعلیقات برحکمت اشراق/۴۲۹)
✅ ۶ ) نکته قابل ذکر انتخاب مکان قبر است.
"قبرمومن" باید در مکانی باشد که مورد احترام باشد و برداشت اهانت از آن نشود ، این مهم ؛ در "فقه" تبیث شده است.
دفن در کنار قبور اولیاء و صالحین وشهداء خود دارای مزیت مقبولی کا در روایات بدان اشارت رفته است.
اما اینکه برای "قبر در مکانی معروف" با پول هایی آنچنانی دادن و یا از واسطه ها استفاده کردن،صدالبته که مورد امضاء "دیانت و عقلانیت" نیست.
جای دارد اشاره به نامه ای کنم که یکی از علماء از امام خمینی خواسته بود تا سفارشی کند و یک قطعه قبر در مکان مناسبی در قم به او بدهند . امام (ره) در پاسخ به نامه او،قریب به این مضمون مرقوم فرموده بودند:ازمن وشما انتظار نیست که فکر کنیم کجا دفن مان کنند ، زیر سقفی یا زیر آسمان!
پس؛ مهم اعمال است.
ادامه دارد..
🔰به نام رب ودود
تسلیت به معزا
🔺هر تسلیت و اظهار محبت به صاحب عزا یا صاحبان عزا ، دارای یک ارزش معنوی است که در حدیث گرانسنگ ذیل آمده ؛
پیامبر رحمتِ خدا (ص) فرمود :
« كسى كه مصيبت زده اى را تسليت بگويد به اندازه پاداش آن مصيبت زده ثواب دارد بى آن كه چيزى از اجر شخصى كه گرفتار مصيبت است كم شود - مَنْ عَزَّى مُصَاباً كَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِهِ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَنْتَقِصَ مِنْ أَجْرِ الْمُصَابِ شَيْئاً؛» (کافی ج ۳ صص۲۰۵)
⚫مصیبت ؛ حرارت در درون دل است و هر تسلیت و تسلای مکرر شما ، نسیمی آرامش بخش است.
🔶موضوع:سرنوشت "بدن" دینوی پس از مرگ
🔶 امام علی (ع) فرمود:
"بدن آدمی پس از مرگ مرداری میشود که همراهانش از فاصله میگیرند.. - صار جیفه بین اهلها". (نهج ؛ خ ۱۰۹)
✅ ۱ ) فساد و پوسیدگی بدن پس از مرگ از امور مشهود ماست که نیاز به اقامه هیچ دلیلی ندارد.
این مشاهدات باعث شده تا برخی از متفکران الهی و حتی برخی ملحدان برای بدن هیچ گونه ارزشی قائل نبوده
و آیا همه ارزش و یا ضدارزش را به روح دانسته و یا انسان را پس مرگ ،موجودی نابودشده بپندارند.
✅ ۲ ) قطع علاقه روح از بدن ، بدن را به فساد میکشاند.
علامه طباطبائی براساس تفکر "جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء" بودن نفس ، قائل است ؛ روح اول عین بدن است، بعد از بدن انشاء میشود و بعد از آن از بدن مستقل میشود و به بقاء خود در نشئه دیگر ادامه میدهد.(ر.ک:المیزان، ج۱صص۳۵۲)
✅ ۳) روح وقتی به کمال لایق رسید از بدن بی نیاز شده و بدن رو به ضعف میرود تا اینکه توان ارتباط با روح را از دست میدهد و از آن جدا میشود.
این سخن حکیمان بزرگی چون ملاصدرا و پیروان او مانند امام خمینی و علامه طباطبائی است.
برخلاف دیگر اندیشمندان فلسفی و دینی که میگویند ؛ چون بدن فرطوت و ضعیف میشود و سنی بر او میگذرد دیگر نمیتوان ارتباط با روح داشته باشد و مرگ پیش می آید.
جان قصد رحیل کرد گفتم مرو
گفتا چکنم خانه فرود آید
✅ ۴ ) در عین اینکه به دلیل وجدانی بدن آدمی پس از مرگ میپوسد و متلاشی میشود ؛ اما در شریعت برای همین بدن احکامی در نظر گرفته شده که بجهت احترام به صاحب آن بدن است از قبیل غسل و کفن و دفن و .. تا جاییکه تا علم اطمینان بخش حاصل نشود اجازه نبش قبر داده نمیشود.
✅ ۵ ) فارق از این احترامی که برای روح از دیدگاه "فقه" قائلیم ، در "عرفان" هم عارفان برای همین بدن دفن شده احترام قائل اند.
چرا که ؛
اولا ؛ روح با این بدن به کمال رسیده و قهراً از توجه به آن ، خود را رها نمیکند.
ثانیاً ؛ در روایات داریم ذراتی از همین بدن در خاک میماند و در قیامت همان ذرات مسیر تکمیل شدن به بدن کامل را طی میکنند.
✅ ۶ ) ممکن است نفس به بدن خود اشرافی داشته باشد ولی اینکه روح به بدن در قبر برگردد از نظر عقلی و براهین فلسفی محال است.
پس اگر در روایتی آمده که ؛ میت در قبر زنده شده و بلند میشود و سر او به لحد میخورد وتازه میفهمد که مرده است ، اگر سند آن صحیح باشد حتما باید توجیه شود کما اینکه بزرگان حدیث ؛ آن را حمل به "تمثیل" کرده اند.
توجیه ای که امام خمینی در درسهای اسفار دارند چنین است :
"تعلّق روح به بدن بعد از مرگ، همان
«توجّه نفس به حال خود» است، .. و تعلّق مذکور به این معنی نیست که نفس دوباره داخل چیزی که آن را دور انداخته بود و حالا دیگر چیزی بیش از یک لاشه نیست بشود. نسبت نفس با این جسدی که خاک شده و می پوسد، مثل نسبتش با اجسام دیگر است."
علامه طباطبایی در حاشیه بحث معاد کتاب بحار راجع به حلول روح به بدن بعد از دفن در قبر ، میفرمایند:
" اگر در برخی روایات آمده پس از دفن روح به بدن بازمیگردد ، این بمعنای زنده شدن میت در قبر نیست ، بلکه شاید بدین معناست که انسان پس از مرگ معدوم نمیشود و نوعی از حیات را در برزخ دارد ، - لعل المراد ان الانسان لایبطل بعد الموت و لاینعدم بالكلیة بل له نوع من الحیاة غیر الحیاة الحسیة التی یفقدها بالموت."
به باور این قلم ؛ "اشراف" روح به بدن در قبر اصح از دیگر فرمایشات آقایان در این باب نظیر "تعلق" ، "توجه" ، "حیات" میباشد .
✅ ۷ ) به باور نویسنده این مقالات ؛ این "اشراف" زمینه ساز توجیه عقلانی "زیارت اهل قبور" است .
آیت الله عارف شاه آبادی بر این باور است که بین روح و بدن مادی علاقه ای باقی میماند.
امام خمینی در آثار عرفانی خود این نظر استادشان را، همان نظرمرحوم میرداماد میداند که پایه و اساس جواز عقلی "زیارت اهل قبور" است .
میراماد در کتاب قبسات مینویسد ؛ "روح به بدن خود؛ دو سنخ علاقه و ارتباط دارد ؛ یک ارتباط صوری و یک ارتباط مادی . با مرگ، ارتباط صوری قطع میشود ولی ارتباط مادی باقی میماند و از اینجاست که ما به زیارت اهل قبور میرویم و ارواح آنان متوجه آمدن ما میشوند. ؛ - للنّفس علاقتین بالبدن علاقة صوریّة و علاقة مادیّة، و الموت یوجب سلب العلاقة الصوریّة لا المادیّة، و لهذا شرّع زیارة الاموات"
ادامه دارد...
🔶موضوع : ورود به برزخ
🔹 ورود به برزخ برای آدمی بسیار امری مهم و برای برخی بسیار سنگین است ، خروج جان از تن و جدا شدن از احبه و دوستان و عزیزان و ورود به جهانی که هیچ شناختی از او برای ورود کننده نبوده ، چیز راحتی نیست .
امام رضا (ع) می فرمایند:
«وحشتناك ترين زمان براى اين انسان سه جاست:
روزى كه زاده مى شود و از شكم مادرش بيرون مى آيد و دنيا را مى بيند،
و روزى كه مى ميرد و آخرت و اهل آن را مشاهده مى كند،
و روزى كه برانگيخته مى شود و احكامى را مى بيند كه در سراى دنيا نديده است. ؛
- إنّ أوحَشَ ما یکونُ هذا الخَلقُ فی ثلاثةِ مَواطِنَ: .. ، و یَومَ یَموتُ فیُعایِنُ الآخِرَةَ و أهلَها ، ...» (عیون)
🔵 نکات مهم این موضوع :
✅ ۱ ) سه نوع ورود برای برزخ در قرآن آمده ؛
ورود مجرمانه ، ورود رجوعانه ، ورود منقلبانه .
✅ ۲) در ورود مجرمانه ؛ شخص ظالم و تبهکار را با حکم جلب میگیرند ومیبرند؛
🔺 ملائکه به رو و پشت آنان میزنند و میبرند .. ؛ - وَلَوْ تَرَىٰ إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا ۙ الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ.(انفال/۵۰)
🔺به فرشتگان دستور میرسد؛ اینان را بگیرید و یا غل و زنجیر بسته،و به جهنم تحویل دهید ؛ - خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ، ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ (حاقه /۳۰)
این سرنوشت کسانی است که در دنیا با خَلق روزگار با ضرب و شتم و بگیر وببند و بازداشت های ظالمانه معامله میکنند !
✅ ۳ ) در "ورود رجوعانه" ، آیه "إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ" (بقره /۱۳۹) مطرح است .
شخص برای ورود به عالم برزخ توسط فرشتگان رحمت که مسئولیت قبض روح را دارند، دعوت میشود و با سلام آنان از دنیا خارج میشود؛
"الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلامٌ عَلَيْكُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ"(نحل/۳۹)
✅ ۴) "ورود منقلبانه" ؛ این ورود بهترین و با شرافت ترین ورود به عالم برزخ است که شخص با انقلاب ژرف درونی بسوی معبود با یک عظمتی از دنیا به برزخ منتقل میشود.
نمونه ی این ورود را قرآن در سوره اعراف و شعراء درباره ساحران فرعون طرح نموده که در حساس ترین لحظه ، ایمان آوردند و در برابر فرعون ایستادند ؛
"قالُوا لا ضَيْرَ إِنَّا إِلى رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ ، إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لَنا رَبُّنا خَطايانا أَنْ كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ" (شعراء/۵۰)
چند مطلب مهم :
الف ) استاد بزرگوارم آیت الله جوادی آملی در درس تفسیر میفرمودند:
این آیه ؛ "إِنَّا إِلى رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ" ، از آیه ؛ "إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ" مهمتر و لطیف تر است.
ب) اینجا "انقلاب و منقلب شدن" مطرح است که نشان از دگرگونی شخص با همه ی هویتش بسمت و سوی خداست ، میباشد .
به تعبیر دیگر ؛ یک رجوعِ محترمانه و توام با دعوت و اکرام است که آدمی در حالی به ملاقات حضرت رب العالمین میرود که همه شئون ظاهری و باطنی اش ، با دست قدرت و رحمت الهی تغییر کرده و عرشی شده.
ج) به تعبیر برخی از اساتید ؛ اینجا ورود به برزخ ، برخاسته از ربوبیت و تربیت خداوند است و در واقع برگردانده شدن به سوی رب توسط خود رب است، که مقامی برتر از "رجوع" است ، چرا که "منقلب نمودن" بدست حضرت رب تعالی است.
د) در "إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ" ؛ رجوع تدریجی است و افاضات الهیه تدریجی است ، اما در "إِنَّا إِلى رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ" ؛ رجوع الی الله ، بشکل انقلاب در تمام حقیقت انسانی است که بصورت دفعی و لحظه ای رخ مینماید.
شاید بتوان گفت : تفاوت بین این دو نوع ورود به برزخ یعنی ورود رجوعانه و ورود منقلبانه ، مانند تفاوت "سیر" و "جذبه" است ، که در سیر و سلوک یک مسیر در صدسال طی میشود ولی در "جذبه" یک لحظه طی میشود . و چقدر این مقام ،شریف است.
و )طبق آیه سوره شعراء آنانکه بشکل "منقلبانه" وباجذبه الهیه که تغییر در تمام هستی شان است به زیارت خدا ولقاء الله میروند،تمام سیئات آنان بخشیده میشود؛ "أَنْ يَغْفِرَ لَنَا رَبُّنَا خَطَايَانَا".
ومهمتر؛ به برترین عباد خدا که از آنان به اولین وبرترین مومنان وسابقین نام برده شده ملحق میشوند؛ "أَنْ كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ".
ی ) راه درک و رسیدن به چنین مقامی ،و چنین ورودِشامخی به عالم برزخ در گروِ تحقق عبودیت و ربوبیت است که قرآن فرمود: "إِنَّا إِلى رَبِّنا " ؛ یعنی "رب بودن خدا" را ، در تمام شئون و شرائط مختلف زندگی و عمر خود با جان و دل بپذیریم.
ادامه دارد..
🔰نگاهی متفاوت به عالَم برزخ ( ۱۰ )
🔶موضوع : اقامت در برزخ
🔵 "حماد" میگوید:از امام صادق (ع) پرسیدم: برزخ انسان چیست؟ فرمودند:
"برزخ همان قبر از زمان مرگ تا قیامت است ؛ - اَلْقَبْرُ مُنْذُ حِینِ مَوْتِهِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَام"(الکافی، ج ۳، صص۲۴۲)
✅ ۱) از آنجا که برزخ نمونه ای از "قیامت" است ، احکام و آثار قیامت را هم داراست.وبه تعبیری آنچه در قیامت کبرا هست ،دربرزخ هم که قیامت صغرا است خواهدبود.
✅ ۲) حکیم فیض کاشانی روایتی را نقل میکند که مفادش این است ؛ اقامت کنندگان در برزخ و قبر ، در شروع برزخ همه چبز آینده برای شان ، به نحو اجمالی روشن میشود .(محجه ۲۹۷/۶)
✅ ۳ ) برخی در برزخ ،مستقیم وارد جهنم دائمی میشوندمانند؛قوم نوح بخاطر گناهان زیادی که داشتند،غرق شدند ودرحین غرق شدن داخل آتش شدند؛ «اُغرقوا فَادخُلوا ناراً»(نوح/۲۵)
علامه طباطبائی میگوید:
"مراد از داخل آتش شدن، همان آتشی است که در برزخ است".
مهم این نکته قرآنی است که در آیه مسأله غرق در آب و آتش،در کنار هم آمده است،و این بدین معناست که اگر بدن های آنان غرق در آب شد، اما روح آنان در قالب دیگری وارد آتش شد.
از قرآن استفاده میشود؛کسانیکه "خدای متعال" را میبینند و درک میکنند و آگاهانه با آن مقابله میکنند،ورودبه برزخ شان مساوی با ورودبه آتش است !
✅ ۴ ) در برزخ ، برخی درهرصبح وشام، با عذاب از آنان پذیرایی میشود؛
«النّارُ یُعرَضونَ عَلیها غُدُوّا و عَشیّاً». (غافر/۴۶)
برخی مفسرین مانند زمخشری و به تبع آن علامه طباطبائی گویند:
منظور از صبح وشام ، تداوم نعمت وعذاب در برزخ است.
به ذهن بنده میرسد ؛ شاید پذیرائی آتشین صبح و شام از این جنایت کاران ، بخاطر نوع گناه روز و شبانه آنان است. بسیاری از ستم بیشگان در روز ظلم میکنند و شب را به عیش ونوش و گناه سپری میکنند. این دونوبتِ عذاب ؛ تجسم عمل خود آنان است.
✅ ۵ ) برخی دیگر در برزخ؛ در حالت انتظار میمانند تا به امورشان رسیدگی شود ، درنتیجه یا در بهشت برزخی و یا درجهنم برزخی شان اقامت می یابند.
که در یک شماره بصورت مستقل وارد خواهیمشد.
✅ ۶ ) برخی دیگردر برزخ، یک حالت مثبتی مانند حالت خواب دارند ، در روایتی آمده به مانند خواب آرامِ عروسی که تازه به یک زندگی اختصاصی رسیده است ، میباشند .
واینان تا قیامت در یک حال خوشی باقی هستند ؛ این معنا در روایت از رسول الله (ص) چنین است: "فَيُقَالُ لَهُ: نَمْ نَوْمَةَ عَرُوسٍ، فَيَكُونُ فِي أَحْلَى نَوْمَةٍ نَامَهَا أَحَدٌ حَتَّى يُبْعَثَ".(جامع ترمذی)
✅ ۷ ) برخی دیگر از آدمیان سفر کرده که از همه بالاترند ؛ مستقیم و با خیر مقدم و سلام فرشتگان وارد بهشت میشوند ؛
"الذین تتوافهم الملائکة طیبین یقولون سلام علیکم ادخلوا الجنة بما کنتم تعملون ". (نحل/۳۲)
نمونه اش حبیب نجار مومن آل فرعون است که به او خطاب شد : وارد بهشت شو ، او گفت ای کاش خانواده ام از این کرامت با اطلاع بودند - " قیل ادخل الجنة قال یا لیت قومی یعلمون "(یس/۲۶)
✅ ۸ ) ممکن است در برزخ دسترسی به نیکانی مانند انبیاء و اولیاء برای دستیابی به شفاعت کمی با مشکل مواجه شود.
و این معنا ، در روایتی از امام صادق(ع) منقول است که فرمود : در قیامت ما شفاعت میکنیم ولی نسبت به برزخ شما خوفناک هستم ! - «واللهُ ما اَخافُ عَلیکُم الا البَرزخ » (کافی ۶۰۶/۲)
اصوب این است که گفته شود ؛ با توجه به روایات دیگر نمیتوان منکر "شفاعت اولیاء" در برزخ شد ، اما ممکن است دسترسی به شفاعت مشکل باشد .
در این موضوع هم بصورت مستقل با شما عزیزان سخنی خواهم داشت . انشالله
ادامه دارد..