D1738853T15087714(Web)-mc.mp3
24.9M
🧿قسمت بیست و دوم از سری پنجم برنامه #زندگی_پس_از_زندگی؛ تجربه گر: آقای حمید جعفری از خمینیشهر اصفهان
#زندگی_پس_از_زندگی
🎯در این قسمت روایت تجربه ی نزدیک به مرگ آقای حمید جعفری را می شنویم:
🏮تلخی با پدرم و رفتن به منزل و بیاعتنایی به همسرم تصادف با موتور با پیکان
🏮 پیکان فرار کرده من به دنبالش رفتم وقتی برگشتم دیدم افراد زیادی دور موتور جمع شدند و جسم خودم را خونین کنار موتور دیدم
🏮 آمبولانس آمد و جسمم را به بیمارستان برد خانواده در حیاط بیمارستان منتظر بودند مرا از در پشتی بیمارستان به بیمارستان دیگری در اصفهان منتقل کردن
🏮 من به خانه پدریم رفتم و از آنجا با سه تا از دامادها به اصفهان بالاسر جسمم رفتم
🏮 هر روز خانمم به دیدنم میآمد روزی از پرستار حال مرا پرسید و به او گفتم که سطح هوشیاری من خیلی پایین آمده همان لحظه کنار جسمم آمده و ناگهان به سوی تونلی کشیده شدم
🏮داخل تونل دو طبقه بود و طبقه زیر آن مواد مذاب را میدیدم که در جریان است
🏮 به پدرم هم دیدم او از من ناراضی بود و مرا نبخشید انتهای تونل رفتم و قبرستان شهرمان رسیدم و درگذشتگان فامیل را دیدم
🏮 مادربزرگم رو دیدم کنارم آمد و گفت هنوز وقت تو نرسه باید برگردی اگر اینجا بمانی مادرت از شدت افسردگی خودش را خواهد کشت
🏮از قبرستان به بیمارستان برگشتم و به جسم خودم برگشتم و از کما خارج شدم.
🎧با حضور کارشناسان در خصوص عوالم پس از مرگ و تجربه های مشرف به مرگ
تالار مشارکت جمعی کاربران
https://eitaa.com/joinchat/3499425974C6b90c8c12b
ارتباط با ادمین
@valayat
لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/4042326142C04e6938c99
D1738855T14247864(Web) (1)-mc.mp3
19.95M
🧿قسمت بیست و سوم از سری پنجم برنامه #زندگی_پس_از_زندگی؛ تجربه گر: آقای رضا معظمی گودرزی از بروجرد
#زندگی_پس_از_زندگی
🎯در این قسمت روایت تجربه ی نزدیک به مرگ آقای رضا معظمی گودرزی را می شنویم:
🏮رابطه بدی با پدرم داشتم وصرفا بخاطر لجبازی با او همه چی را رها کرده و سربازی رفتم
🏮بعد سربازی و بعد ازدواج با خانم هم ناسازگاری میکردم تا اینکه بیکار و بی پول شدم و به ته خط رسیدم و خیلی جدی آرزوی مرگ میکردم
🏮یک شب که در اتاق خوابیده بودم ابتدا درد شدیدی در قفسه سینه حس کردم و بعد هم احساس سبکی دست داد و خودم را در هرجایی که فکرش را میکردم حاضر دیدم
🏮به سمت تاریکی بالا رفتم و به محیطی رسیدم که حس کردم تنها نیستم و یک راهنما در کنارم قرار دارد که هر چه میپرسیدم جواب میداد
🏮آن راهنما به من گفت که باید بالا برویم و مثل نوری در حرکت بودیم در میان نورهای دیگر و من نورهای اشخاص دیگر را میدیدم که خیلی پرنورتر و درخشان تر بودند و من عقب تر از آنها به دنبالشان میرفتم به سمت یک نور بزرگتر
🏮 صحنه ای از سربازی را نشانم دادند که روز تاسوعا برای اینکه صدای عزاداری مردم را نشنوم صدای آهنگ را زیاد کرده بودم و گرسنه هم بودم که غذای نذری برایم آوردند و همانجا هم تلنگری به من زده شده بود ولی توجهی نکرده بودم
🏮تا اینکه به من گفتند هنوز وقت تو نشده و ضربهای به سینهام خورد و روی تخت بیمارستان چشمانم را باز کردم.
🎧با حضور کارشناسان
تالار مشارکت جمعی کاربران
https://eitaa.com/joinchat/3499425974C6b90c8c12b
ارتباط با ادمین
@valayat
لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/4042326142C04e6938c99
D1738856T15489946(Web)-mc.mp3
24.47M
قسمت بیست و چهارم از سری پنجم برنامه #زندگی_پس_از_زندگی؛ تجربه گر: آقای هادی عباسی از اسفراین
#زندگی_پس_از_زندگی
🎯در این قسمت روایت تجربه ی نزدیک به مرگ آقای هادی عباسی را می شنویم:
🏮تصادف در جاده حین اعزام به ماموریت کاری و خارج شدن موقت روح از بدن باید
🏮 تونل پرنوری را مشاهده کردم و وارد آن شدم از آنطرف تونل که بیرون آمدم خودم را در امامزاده شهرمان دیدم که پدر و پدربزرگم در صحن امامزاده به استقبالم آمدند و پرسیدند تو اینجا چکار میکنی؟
🏮از امامزاده به صحنه تصادف برگشتم و دیدم یکی از ماشینهای عبوری به کمک آمده و جسمم را کنار جاده کشیدهاند و از آنجا مرا منتقل کردند به بیمارستان
🏮جسم مرا با آمبولانس به بیمارستان دیگری اعزام کردند که همراه آن رفتم و در مسیر خاطرات کودکی خودم و حتی لحظه فوت پدرم را دیدم تا اینکه به بیمارستان رسیدیم
🏮در آی سی یو که بودم دعاهای دونفر را که قبلاً کمک کرده بودم تا اعتیادشان را ترک کنند و برایم دعا میکردند مثل یک نوری میدیدم که تخت مرا روشن میکرد
🏮بی تابی همسر و خواهرها و مادرم را که میدیدم به شدت اذیت میشدم
🏮برادرم را دیدم که چسبیده بود به ضریح مطهر امام رضا(ع) و شفای مرا از آقا میخواست و من از بالای ضریح تماشا میکردم و پای پنجره فولاد رفتم و خودم را دوباره در همان تونل پرنور دیدم که اینبار امام رضا(ع) دستی بر سرم کشیدند و همان موقع به جسمم برگشتم.
🎧با حضور کارشناسان
تالار مشارکت جمعی کاربران
https://eitaa.com/joinchat/3499425974C6b90c8c12b
ارتباط با ادمین
@valayat
لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/4042326142C04e6938c99
D1738857T17607956(Web) (1)-mc.mp3
16.34M
قسمت بیست و پنجم از سری پنجم برنامه #زندگی_پس_از_زندگی؛ تجربه گران: خانم نفیسه متعبد از تهران/ خانم منیره محمدی از تهران
#زندگی_پس_از_زندگی
در این قسمت روایت تجربه ی نزدیک به مرگ خانم نفیسه متعبد را می شنویم:
🏮بلافاصله بعد از بیهوشی در اتاق عمل خود را از جسم جدا دیدن و بوجود آمدن تعداد زیادی روح شبیه خودم که هر کدام در قسمتی از اتاق عمل حضور داشتند و همه چیز و همه جا را از طریق آنها مشاهده میکردم
🏮مشاهده کردم پرستار به دکترم گفت : خانم دکتر من هرچه ضربه میزنم فایده ای نداره و بچه از دست رفته که خانم دکتر که تلاش میکرد با ماساژ قلبی جسم مرا برگرداند به او گفت من که نمیتوانم بروم به خانواده اش بگویم هم مادر از دست رفت و هم بچه؛ اینقدر ادامه بده لاقل بچه اش بمونه
🏮آن موقع تازه یادم افتاد من برای وضع حمل در اتاق عمل هستم و آن نوزاد هم پسر من است و دقیقاً یادم افتاد دو نوزاد قبل از او را هم از دست داده بودم
🏮نوزاد یک دفعه شروع به گریه و جیغ زدن کرد و رنگش از کبودی به روشنی تغییر کرد و من یک دفعه خودم را روی تخت دیدم که چشمم به سمت بالاست و روح شفاف عظیمی سعی میکند به زور داخل جسمم بشود و از سمت قفسه سینه وارد جسم من شد.
🎧با حضور کارشناسان در خصوص عوالم پس از مرگ و تجربه های مشرف به مرگ با شما به گفتگو می نشیند.
تالار مشارکت جمعی کاربران
https://eitaa.com/joinchat/3499425974C6b90c8c12b
ارتباط با ادمین
@valayat
لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/4042326142C04e6938c99
D1738857T17616660(Web)-mc.mp3
11.33M
ادامهی قسمت بیست و پنجم از سری پنجم برنامه #زندگی_پس_از_زندگی؛
قسمت بیست و ششم
تجربهگر: خانم منیره محمدی از تهران
#زندگی_پس_از_زندگی
🎯در ادامهی این قسمت روایت تجربه ی نزدیک به مرگ خانم منیره محمدی را میشنویم:
🏮در لحظه بیهوش شدن در اتاق عمل به صورت افقی بالا رفتم و هم درون اتاق عمل را میدیدم و هم بیرون آنجا خانواده خودم را میدیدم و هم در قسمتهای دیگر سایر بیماران را میتوانستم ببینم
🏮حس کردم دونفر پشت سر من قرار گرفتهاند که با من صحبت میکردند و مرا به جایی هدایت کردند که با سرعت زیادی از یک مسیر تاریک عبور کردیم و به فضای سرسبز و پردرخت زیبایی رسیدیم که به من میگفتند از نعمتهای اینجا استفاده کن اما من به آنها می گفتم میخواهم بچهام را ببینم
🏮مجدد آن دو نفر مرا به همان بالای اتاق عمل برگرداندند و منتظر بودند که دوباره مرا ببرند و من مراحل عمل را از بالا میدیدم و صحنه ای که خیلی مرا آزرده کرد این بود که پزشک برای به هوش آوردن من مرتب به صورت من میزد و من خیلی از اینکار ناراحت میشدم که چرا مرا میزند تا اینکه کم کم از بالا به سمت پایین آمدم و به هوش آمدم و چشم باز کردم
🏮وقتی به هوش آمدم از آمدنم پشیمان بودم و دوست داشتم که دوباره برگردم ولی دیگر بیفایده بود.
🎧با حضور کارشناسان در خصوص عوالم پس از مرگ و تجربه های مشرف به مرگ با شما به گفتگو می نشیند.
تالار مشارکت جمعی کاربران
https://eitaa.com/joinchat/3499425974C6b90c8c12b
ارتباط با ادمین
@valayat
لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/4042326142C04e6938c99
D1738858T18054974(Web)-mc.mp3
20.39M
قسمت بیست و هفتم از سری پنجم برنامه#زندگی_پس_از_زندگی؛ تجربه گر: آقای سید امید متقی
#زندگی_پس_از_زندگی
🎯در این قسمت روایت تجربه ی نزدیک به مرگ آقای سید امید متقی را می شنویم:
🏮واژگون شدن خودرو در جاده و پرت شدن از پنجره به کنار جاده و ضربه مغزی
🏮انتقال به بیمارستان و مشاهده خارج شدن روح از بدن و به سمت بالا رفتم
🏮از آنجا در روستای خودمان حاضر شدم و دیدم مردم روستا در حال خاکسپاری شخصی هستند که روح او از تابوت بالا آمد و با من صحبت کرد و گفت من برای خوب شدن تو دعا می کنم
🏮شخصی نورانی با شال سبز کنار تختم آمد و دست به ستون فقرات و دنده های من روی تخت میکشید و پرسیدم شما چه کسی هستید که پاسخ داد من جد تو هستم و باز شخص نورانی دیگری هم بودند که به ایشان خطاب کرد پسرم و من از آنها پرسیدم یعنی شما امام موسی کاظم و امام رضا هستید؟ اما پاسخم را ندادند و آقازاده ده دوازده ساله اشان هم آمدند و جدم به من سفارش کردند از همه حلالیت بگیر و حق الناس به گردنت نباشد
🏮زندگیام از دو سالگی تا قبل از تصادف برایم مرور شد
🏮مادربزرگ مادرم را دیدم که جلو آمد و ضربهای به سرم زد و گفت پسر خوبی باش و مادرت را نیز اذیت نکن به او گفتم بی بی کمک کن مریضم چرا میزنی و من نمیخواهم برگردم که او دوباره ضربهای به پشت سرم زد که بعد این ضربه در بیمارستان به هوش آمدم.
🎧با حضور کارشناسان در خصوص عوالم پس از مرگ و تجربه های مشرف به مرگ با شما به گفتگو می نشیند.
تالار مشارکت جمعی
https://eitaa.com/joinchat/3499425974C6b90c8c12b
ارتباط با ادمین
@valayat
لینک کانال
https://eitaa.com/joinchat/4042326142C04e6938c99