eitaa logo
زندگی بعد از مرگ
3.6هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
4.4هزار ویدیو
68 فایل
با حضور کارشناسان در خصوص عوالم پس از مرگ و تجربه های مشرف به مرگ با شما به گفتگو می نشیند. تالار مشارکت جمعی کاربران https://eitaa.com/joinchat/3499425974C6b90c8c12b ارتباط با ادمین @valayat لینک کانال https://eitaa.com/joinchat/4042326142C04e6938c99
مشاهده در ایتا
دانلود
🌏 قسمت هفتم 🔻هادی گفت: من سفر تو را کم میبینم در شب جمعه برو به نزد اهل بیت خود شاید به طلب مغفرت یادی از تو بنمایند. هادی رفت و من به نشستم تا شب جمعه رسید و خبری نشد. پس به صورت پرنده‌ای در منزلم به روی درختی نشستم و به رفتار خویشان و آشنایان که جمع شده بودند و به قول خودشان برای من خیرات میکردند و روضه خوانی داشتند و می‌خواندند نظر داشتم. 🔻دیدم کارهایشان برایم فایده ای ندارد چون نیت اصلی‌شان خودشان است و از این جهت حتی یک فقیر گرسنه را با طعام خود دعوت نکرده بودند، اگر خویشان هم ای داشتند فقط برای خودشان بود که چرا بی‌سرپرست مانده‌اند و چنان به دنیای خود غرق‌اند که نه یادی از من و نه یادی از مردن و خود میکنند. با حال نا امیدی به قبرستان برگشتم و از سوراخ قبر داخل شدم دیدم هادی آمده است و دیدم یک ظرف پر از در وسط حجره است پرسیدم این از کجاست؟ هادی گفت: کسی از اینجا عبور می‌کرد و برایت فاتحه‌ای خواند خدا کند او را که به موقع توشه برایت آورد. 🔻هادی گفت باید سفرت را شروع کنی و از سه اول که برای سه سال اول تکلیف است عبور کنی، این سه منزل خطری ندارد چون از سن پانزده تا هیجده که زمان رشد است در مخالفت واجبات و محرمات عقوبت زیادی ندارد بخاطر ضعف عقل و وجود قوه و هوس‌های او. 🔻پس احتیاج به همراهی من نداری و من را در منزل چهارم خواهی کرد، فردا کوله پشتی خود را به پشت ببند و به این شاهراه که رو به طرف است حرکت کن تا به من برسی... ♨️ ادامه دارد... 📚 کتاب سیاحت غرب
🌏 قسمت بیستم 🔻داخل اراضی دیگری از اراضی شدیم که اهالی آن، شکم پرستان و تن پروران بودند و آنهایی که در دست بودند به صورت خر و گاو و گوسفند بودند که شکم پرستی‌شان از مال خودشان بود و چندان عذابی نداشتند و آنهایی که در دست چپ بودند به صورت خوک و خرس بودند که در شکم پرستی و تن خود بی‌باک بوده فرقی میان حلال و حرام و مال خود و مال غیر نمی‌گذاشتند و شکمهاشان بسیار و سایر اعضا لاغر و باریک بود و طایفه دست چپ علاوه بر تغییر شکل در اذیت و آزار نیز بودند. 🔻رسیدیم به مسافرینی که در بیابان خشک و بی آبی بود و چیزی در این منزل پیدا نمی‌شد، و فقط همان زاد و ای که در میان کوله پشتی بود را داشتیم و چون اعضای من به واسطه زمین خوردن از اسب می‌کرد، هادی از میان قوطی که در کوله پشتی بود دوایی بیرون آورد و به بدن من مالید، دردها رفع شد و شدم. 🔻از هادی پرسیدم که این چه دوایی بود گفت باطن بود که در دنیا در مقابل نعمتهای الهی بجا آورده بودی و چنانکه قرائت حمد در دنیا دوای هر دردی بود الا ، در آخرت نیز باطن حمد که دانستن نعمتها از جانب خداوند است، دوای هر درد نیز می‌باشد. ♨️ ادامه دارد... 📚 کتاب سیاحت غرب
توضیح عکس: هر فردی مرگ را خواهد چشیدو ما شما را براى امتحان دچار خیر و شر مى کنیم و شما به سوى ما بازگشت خواهید کرد». 🌏 (قسمت بیست و هفتم) 🔻برگشتیم به منزلمان و گفت: ما ده روز در اینجا مهلت داریم برای تهیه توشه بیش از پیش زیرا که در وادی‌السلام ادامه راه خیلی قوی هستند و وحشت بعد از این زیاد است و توشه تو کم است. باید در این نیز به منزل دنیوی بروی، امید است که از تو یادی بنمایند که اسباب ادامه راهت فراهم گردد. 🔻گفتم: «مگر تو نگفتی که در اراضی هستیم و ایمن از همه چیزیم اما وادی السلام هم دارد، این هم حرف شد؟ فقط غرض تو معطلی من است که دیر تر راه بیافتیم و به و محبوبم برسم. رفیق باوفا بی‌وفا شده‌ای؟» گرفت... وادی السلام یعنی اول بدبختی من. 🔻هادی گفت: « من؛ وفای من مقتضی دوراندیشی تو است و تو نمی دانی که راه تو چگونه است؛ راه باریکی است از کنار وادی السلام که وصل به اراضی برهوت پر از آتش و عذاب است و سیاه تو در این چند منزل پرتلاش در صدد تو است و با اندک لغزشی در اراضی برهوت خواهی افتاد و من هم نمی‌توانم به آن اراضی داخل شوم، میترسم عوض این که ده روز که نمی‌خواهی باشی در آن اراضی پر عذاب، ده ماه محبوس بمانی.» 🔻گفتم: «میخواهی بگویی که پل روز قیامت به استقبال ما آمده و چنین چیزی نمی‌شود.» گفت: «بله راه این چند منزل همان پل صراط است و جز این که بمانی و توشه برداری چاره ای نیست و قبل از اینکه گرفتار شوی باید چاره ای کرد.» ♨️ ادامه دارد.. 📚سیاحت غرب ➥@ZendegiPasAzZendegiii