27.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 امشب شبکه نسیم نسیمی شو را حتماً ببینید
🗓 دوشنبه سیزدهم فروردین
🕘 ساعت ۲۱
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
#خطر_کردم
#نجات
#زندگی
#خانه
#همسر
#سلامتی
#عشق
#بخشندگی
#اشک_شوق
#عباس_موزون
#زندگی_پس_از_زندگی
🆔 از مطالب برزخ و قیامت و آخرت و تجربه های پس از مرگ در کانال زندگی بعد از مرگ
https://eitaa.com/joinchat/4042326142C04e6938c99
استفاده می شود
آیدی ادمین
@valayat
ارسال لینک گروه:
https://eitaa.com/joinchat/3499425974C6b90c8c12b
🔴 آنچه مهم است، تلاش است
🔸در جریان سکته و تجربه نزدیک به #مرگ، به جایی رفتم و درب بزرگی برای من باز شد کمی جلو رفتم، در مقابل من کتاب قطوری قرار داشت در آنجا تمام اعمال ریز و درشت من با #دقت ثبت شده بود حتی کارهایی که فکر نمی کردم در پیشگاه خدا ارزشی داشته باشد ثبت شده بود. اما برخی کارها و #اعمال من که فکر میکردم با ارزش باشد اصلاً ثبت نشده بود حتی هیچ اشاره ای به آنها نبود.
🔸مثلاً در تمام #فامیل به خصوص خانواده همسرم میگویند که من بسیار خوش اخلاق هستم یا مثلاً من هیچ گاه لب به #مشروبات نزدم و فکر میکردم این هم در پیشگاه خدا خیلی ارزش داشته باشد. یا این که همه از صبور بودن و مهمان نواز بودن من #تعریف میکنند. اما هیچ کدام از این اعمال و کارها را در پرونده خود ندیدم.
🔸آنجا در کنار من #شخصی بود که از ابتدای عبور من از آن درب بزرگ کنارم حضور داشت. او اینگونه به من فهماند در اینجا #اعمالی را خواهی دید که به خاطر آن زحمت کشیدهای. صبور بودن و خلق خوش و دوری از نجاساتی مانند مشروبات از ابتدا در #وجود شما بوده و از طریق وراثت به تو منتقل شده بود.
🔸شما در خانواده #پدرت این ویژگیها را اکتساب کرده بودی و زحمتی برای این کارها نکشیدی. شما اعمالی را در اینجا خواهی دید که برای آنها #زحمت کشیدهای، کارهایی که خالصانه برای خدا انجام داده باشی برای تو محفوظ است و تو را #نجات خواهد داد.
📚 کتاب نسیمی از ملکوت
💎 صدقهای که مرا از مرگ حتمی با نیش عقرب سیاه نجات داد!!
🔸روزی در دوران #جوانی به اردوی آموزشی رفتیم. کلاسهای روزانه تمام شد و برنامه اردو به شب رسید نمیدانید که چقدر بچه های هم دوره را اذیت کردم. بیشتر نیروها #خسته بودند و داخل چادرها خوابیده بودند من و یکی از رفقا می رفتیم و با اذیت کردن آنها را از خواب بیدار میکردیم برای همین یک چادر کوچک به من و رفیقم دادند و ما را از بقیه جدا کردند. شب دوم #اردو بود که باز هم بقیه را اذیت کردیم و سریع برگشتیم چادر خودمان که بخوابیم.
🔸البته بگذریم از اینکه هرچه ثواب و اعمال خیر داشتم به خاطر این کارها از دست دادم. وقتی در اواخر شب به #چادر خودمان برگشتیم دیدم یک نفر سر جای من خوابیده. من یک بالش مخصوص برای خودم آورده بودم و با دو عدد پتو برای خودم یک #رختخواب قشنگ درست کرده بودم. چادر ما چراغ نداشت و متوجه نشدم چه کسی جای من خوابیده فکر کردم یکی از بچه ها میخواهد من را اذیت کند لذا همینطور که #پوتین پایم بود جلو آمدم و یک لگد به شخص خواب زدم.
🔸یکباره دیدم حاج آقا... که امام جماعت اردوگاه بود از جا پرید و قلبش را گرفته و داد میزد کی بود؟ چی شد؟ #وحشت کردم سریع از چادر آمدم بیرون بعدها فهمیدم که حاج آقا جای خواب نداشته و بچه ها برای اینکه من رو اذیت کنن به حاج آقا گفتن که این جای #حاضر و آماده برای شماست اما لگد خیلی بدی زده بودم. بنده خدا یک دستش به قلبش بود و یک دستش به پشتش. حاج آقا آمد از چادر بیرون و گفت الهی پات بشکنه مگه من چیکار کردم که اینجوری #لگد زدی؟ اومدم جلو و گفتم حاج آقا غلط کردم ببخشید من با کسی دیگه شما رو اشتباه گرفتم. اصلا حواسم نبود که پوتین پام کردم و ممکنه #ضربه شدید باشه!
🔸خلاصه اون شب خیلی معذرت خواهی کردم. بعد به حاج آقا گفتم شرمنده شما برید بخوابید من میرم تو #ماشین میخوابم فقط با اجازه بالش خودم رو بر میدارم. چراغ برداشتم و رفتم توی چادر همین که بالش رو برداشتم دیدم یک #عقرب به بزرگی کف دست! زیر بالش من قرار داره. حاج آقا هم اومد داخل و هر طوری بود عقرب رو کشتیم. حاجی نگاهی به من کرد و گفت: جون من رو #نجات دادی، اما بد لگدی زدی هنوز درد دارم. من هم رفتم توی ماشین خوابیدم.
🔸اردو که تمام شد و برگشتیم، روز بعد من در حین تمرین در #باشگاه ورزشهای رزمی پایم شکست. اما نکته جالب توجه این بود که ماجرای آن روز در نامه عمل من کامل و با شرح جزئیات نوشته شده بود. #جوان پشت میز به من گفت آن عقرب مأمور بود که تو را بکشد. اما صدقه ای که آن روز دادی مرگ تو را به عقب انداخت! همان لحظه فیلم مربوط به آن صدقه را دیدم عصر همان روز خانم من زنگ زد و گفت فلانی که #همسایه ماست خیلی مشکل مالی داره، هیچی برا خوردن ندارن اجازه میدی از پول هایی که کنار گذاشتی مبلغی بهشون بدم. گفتم آخه این پولها رو گذاشتم برا خرید #موتور اما عیب نداره هر چقدر میخوای بهشون بده. جوان گفت: صدقه مرگ تو را عقب انداخت. اما آن روحانی که لگد خورد؛ ایشان در آن روز کاری کرده بود که باید این ضربه را میخورد، ولی به #نفرین ایشان پای تو هم شکست!
📕 کتاب سه دقیقه در قیامت
🖌 #چهل_فایدهی صلوات فرستادن بر #پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) :
۱ - #فــرمانبرداری از دستور خداوند تبارک و تعالی
۲ - #تــوافق با خداوند در صلوات فرستادن بر پیامــبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ، هر چند که صلواتــ خداوند و ما با هم #فـــرق دارد.
۳ - #تــوافق با #مـلائکه در صلواتـــ
۴ - کــسی که #یک صلواتــ بفرستد خداوند ده صلوات برای او میفـــرستد.
۵ - انســـان با #هر صلوات ، در بهـــشت ده #درجه_رفعتـــ میابد.
۶ - با هر صـلوات #ده حسنه و نیـــکی برایش #نوشـــته میشود.
۷ - با هر صـــلوات ده #سیئه و #بدی از او پـــاک میشود.
۸ - صلواتـــ سبب #اجــابه دعاست.
۹ - صـــلوات باعث دست یافتن به #شـــفاعت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میشود.
۱۰ - صـــلوات مایه ی #بخشش گنـــاهان استـــ.
۱۱ - صلوات باعـــث #کافی بودن خداوند در برابر #مهـــمات انسان میشود.
۱۲ - صلوات باعث #نـــزدیک شدن انسان به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در #قیامتـــ میشود.
۱۳ - صلوات فرستادن بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) برای انسان #فقیر همـــچون #صـــدقه دادن استـــ.
۱۴ - صلوات باعث #رفع_حاجاتـــ و نیـــاز انسان میشـــود.
۱۵ - صلوات باعث میشود تا خداوند و #مـــلائکه نیز بر او صلوات بفرســـتند.
۱۶ - صـــلوات باعث #پـــاک شدن انسان از #گناهان و پاکی #قلـــب میشود.
۱۷ - صلوات باعث میشود که انســـان قبل از مُردنش به بهشتــ #بشارت داده شود.
۱۸ - صلـــوات باعث میشود که از #سختیهای روز قیامت #نجات پیدا بکنی بسبب #شفاعت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)
۱۹ - صلوات باعث میشود که انسان آنـــچه را که #فراموش کرده را به #یاد آورد.
۲۰ - صلوات باعث میشود تا #پیامـــبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نیز بر او صلوات بفرستند.
۲۱ - صلوات باعث خـــوشبو شدن #مجلس میشود و در #قیامت اهل این مجلس #حــسرتی نمیبینند.
۲۲ - صلوات باعث #دور شدن #فـــقر میشود.
۲۳ - صلوات باعث #دور شدن #بخل از انسان میشود.
۲۴ - صلوات باعث #قبول نشدن دعای #بد مردم از شخــص صلوات فرستنده میشود.
۲۵ - صلوات باعث #راهـــنمایی شدن به راه بهشت میشود ، چون او را بر سر #راه_بهشت قرار میدهد.
۲۶ - صلوات باعث دور شدن از بـــوی #گند مجلسی که در آن از خـــدا و رسولش #ذکـــر و #یـــاد نمیشود.
۲۷ - صلوات باعث #کامل شدن سخن در هنگام #خطـــبه دادن و... میشود.
۲۸ - صلوات باعث میشود تا #نور خدا بر #پـــل_صراط ، برای انسان زیاد شود.
۲۹ - صلوات باعث میشود تا انسان از #ظـــلم و #ســـتم خارج شود.
۳۰ - صلوات باعث میشود تا خداوند #ثـــنای نیک شخص صلوات فرستنده را در بین #اهـــل آسمان و زمین پخش کند.
۳۱ - صلوات باعث ایجاد #بــرکت در #زندگی شخص صلوات فرستنده میشود.
۳۲ - صلوات باعـــث رسیدن به #رحمت اللـــهی میشود.
۳۳ - صلوات باعث میشود که پیامـــبر اکرم (صلی الله علیه و آله) همیشه شخص صلوات فرستنده را #دوستـــ داشته باشد.
۳۴ - صلوات باعث #دوام محبتـــ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در دل شخص صلوات فرستنده میشود.
۳۵ - صلوات مـــایه ی #هدایت و #حیات_قلبـــ شخص میشود.
۳۶ - صلوات باعث میشود تا #اســم شخص صلوات فرستنده بر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) #عـــرضه شود.
۳۷ - صلوات باعث #ثـــابت_قدم شدن بر پل #صـــراط میشود.
۳۸ - صلوات باعث #ادای بعضی از #حقـوق پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) میشود.
۳۹ - صلوات در برگیرنده ذکـــر و #شکـــر الله متعال است.
۴۰ - صلوات #دعـــا است ، چون درخواست از خداستــ که ثنای #پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) را بکند ، یا اینکه درخواست #عبـــد از خداست برای #رفع مشـــکلات زندگیاش.
🖌 پــس تا میتوانید #صلــوات بفرستـید و این پست رو پخش کنید.
💚گروه صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
https://eitaa.com/joinchat/215154942C898b92ea1d
لینک مستقیم کانال صلوات
https://eitaa.com/joinchat/140116222C8ec319e877
@salavatss
https://eitaa.com/Salavatss
ارتباط با ادمین؛
@valayat
💎 صدقهای که مرا از مرگ حتمی با نیش عقرب سیاه نجات داد!!
🔸روزی در دوران #جوانی به اردوی آموزشی رفتیم. کلاسهای روزانه تمام شد و برنامه اردو به شب رسید نمیدانید که چقدر بچه های هم دوره را اذیت کردم. بیشتر نیروها #خسته بودند و داخل چادرها خوابیده بودند من و یکی از رفقا می رفتیم و با اذیت کردن آنها را از خواب بیدار میکردیم برای همین یک چادر کوچک به من و رفیقم دادند و ما را از بقیه جدا کردند. شب دوم #اردو بود که باز هم بقیه را اذیت کردیم و سریع برگشتیم چادر خودمان که بخوابیم.
🔸البته بگذریم از اینکه هرچه ثواب و اعمال خیر داشتم به خاطر این کارها از دست دادم. وقتی در اواخر شب به #چادر خودمان برگشتیم دیدم یک نفر سر جای من خوابیده. من یک بالش مخصوص برای خودم آورده بودم و با دو عدد پتو برای خودم یک #رختخواب قشنگ درست کرده بودم. چادر ما چراغ نداشت و متوجه نشدم چه کسی جای من خوابیده فکر کردم یکی از بچه ها میخواهد من را اذیت کند لذا همینطور که #پوتین پایم بود جلو آمدم و یک لگد به شخص خواب زدم.
🔸یکباره دیدم حاج آقا... که امام جماعت اردوگاه بود از جا پرید و قلبش را گرفته و داد میزد کی بود؟ چی شد؟ #وحشت کردم سریع از چادر آمدم بیرون بعدها فهمیدم که حاج آقا جای خواب نداشته و بچه ها برای اینکه من رو اذیت کنن به حاج آقا گفتن که این جای #حاضر و آماده برای شماست اما لگد خیلی بدی زده بودم. بنده خدا یک دستش به قلبش بود و یک دستش به پشتش. حاج آقا آمد از چادر بیرون و گفت الهی پات بشکنه مگه من چیکار کردم که اینجوری #لگد زدی؟ اومدم جلو و گفتم حاج آقا غلط کردم ببخشید من با کسی دیگه شما رو اشتباه گرفتم. اصلا حواسم نبود که پوتین پام کردم و ممکنه #ضربه شدید باشه!
🔸خلاصه اون شب خیلی معذرت خواهی کردم. بعد به حاج آقا گفتم شرمنده شما برید بخوابید من میرم تو #ماشین میخوابم فقط با اجازه بالش خودم رو بر میدارم. چراغ برداشتم و رفتم توی چادر همین که بالش رو برداشتم دیدم یک #عقرب به بزرگی کف دست! زیر بالش من قرار داره. حاج آقا هم اومد داخل و هر طوری بود عقرب رو کشتیم. حاجی نگاهی به من کرد و گفت: جون من رو #نجات دادی، اما بد لگدی زدی هنوز درد دارم. من هم رفتم توی ماشین خوابیدم.
🔸اردو که تمام شد و برگشتیم، روز بعد من در حین تمرین در #باشگاه ورزشهای رزمی پایم شکست. اما نکته جالب توجه این بود که ماجرای آن روز در نامه عمل من کامل و با شرح جزئیات نوشته شده بود. #جوان پشت میز به من گفت آن عقرب مأمور بود که تو را بکشد. اما صدقه ای که آن روز دادی مرگ تو را به عقب انداخت! همان لحظه فیلم مربوط به آن صدقه را دیدم عصر همان روز خانم من زنگ زد و گفت فلانی که #همسایه ماست خیلی مشکل مالی داره، هیچی برا خوردن ندارن اجازه میدی از پول هایی که کنار گذاشتی مبلغی بهشون بدم. گفتم آخه این پولها رو گذاشتم برا خرید #موتور اما عیب نداره هر چقدر میخوای بهشون بده. جوان گفت: صدقه مرگ تو را عقب انداخت. اما آن روحانی که لگد خورد؛ ایشان در آن روز کاری کرده بود که باید این ضربه را میخورد، ولی به #نفرین ایشان پای تو هم شکست!
📕 کتاب سه دقیقه در قیامت
از مطالب برزخ و قیامت و آخرت و تجربه های پس از مرگ در کانال زندگی بعد از مرگ
https://eitaa.com/joinchat/4042326142C04e6938c99
استفاده می شود
آیدی ادمین
@valayat
ارسال لینک گروه:
https://eitaa.com/joinchat/3499425974C6b90c8c12b
💎 صدقهای که مرا از مرگ حتمی با نیش عقرب سیاه نجات داد!!
🔸روزی در دوران #جوانی به اردوی آموزشی رفتیم. کلاسهای روزانه تمام شد و برنامه اردو به شب رسید نمیدانید که چقدر بچه های هم دوره را اذیت کردم. بیشتر نیروها #خسته بودند و داخل چادرها خوابیده بودند من و یکی از رفقا می رفتیم و با اذیت کردن آنها را از خواب بیدار میکردیم برای همین یک چادر کوچک به من و رفیقم دادند و ما را از بقیه جدا کردند. شب دوم #اردو بود که باز هم بقیه را اذیت کردیم و سریع برگشتیم چادر خودمان که بخوابیم.
🔸البته بگذریم از اینکه هرچه ثواب و اعمال خیر داشتم به خاطر این کارها از دست دادم. وقتی در اواخر شب به #چادر خودمان برگشتیم دیدم یک نفر سر جای من خوابیده. من یک بالش مخصوص برای خودم آورده بودم و با دو عدد پتو برای خودم یک #رختخواب قشنگ درست کرده بودم. چادر ما چراغ نداشت و متوجه نشدم چه کسی جای من خوابیده فکر کردم یکی از بچه ها میخواهد من را اذیت کند لذا همینطور که #پوتین پایم بود جلو آمدم و یک لگد به شخص خواب زدم.
🔸یکباره دیدم حاج آقا... که امام جماعت اردوگاه بود از جا پرید و قلبش را گرفته و داد میزد کی بود؟ چی شد؟ #وحشت کردم سریع از چادر آمدم بیرون بعدها فهمیدم که حاج آقا جای خواب نداشته و بچه ها برای اینکه من رو اذیت کنن به حاج آقا گفتن که این جای #حاضر و آماده برای شماست اما لگد خیلی بدی زده بودم. بنده خدا یک دستش به قلبش بود و یک دستش به پشتش. حاج آقا آمد از چادر بیرون و گفت الهی پات بشکنه مگه من چیکار کردم که اینجوری #لگد زدی؟ اومدم جلو و گفتم حاج آقا غلط کردم ببخشید من با کسی دیگه شما رو اشتباه گرفتم. اصلا حواسم نبود که پوتین پام کردم و ممکنه #ضربه شدید باشه!
🔸خلاصه اون شب خیلی معذرت خواهی کردم. بعد به حاج آقا گفتم شرمنده شما برید بخوابید من میرم تو #ماشین میخوابم فقط با اجازه بالش خودم رو بر میدارم. چراغ برداشتم و رفتم توی چادر همین که بالش رو برداشتم دیدم یک #عقرب به بزرگی کف دست! زیر بالش من قرار داره. حاج آقا هم اومد داخل و هر طوری بود عقرب رو کشتیم. حاجی نگاهی به من کرد و گفت: جون من رو #نجات دادی، اما بد لگدی زدی هنوز درد دارم. من هم رفتم توی ماشین خوابیدم.
🔸اردو که تمام شد و برگشتیم، روز بعد من در حین تمرین در #باشگاه ورزشهای رزمی پایم شکست. اما نکته جالب توجه این بود که ماجرای آن روز در نامه عمل من کامل و با شرح جزئیات نوشته شده بود. #جوان پشت میز به من گفت آن عقرب مأمور بود که تو را بکشد. اما صدقه ای که آن روز دادی مرگ تو را به عقب انداخت! همان لحظه فیلم مربوط به آن صدقه را دیدم عصر همان روز خانم من زنگ زد و گفت فلانی که #همسایه ماست خیلی مشکل مالی داره، هیچی برا خوردن ندارن اجازه میدی از پول هایی که کنار گذاشتی مبلغی بهشون بدم. گفتم آخه این پولها رو گذاشتم برا خرید #موتور اما عیب نداره هر چقدر میخوای بهشون بده. جوان گفت: صدقه مرگ تو را عقب انداخت. اما آن روحانی که لگد خورد؛ ایشان در آن روز کاری کرده بود که باید این ضربه را میخورد، ولی به #نفرین ایشان پای تو هم شکست!
📕 کتاب سه دقیقه در قیامت
💚کانال زندگی بعد از مرگ
https://eitaa.com/ZendegiPasAzZendegiii
💎 صدقهای که مرا از مرگ حتمی با نیش عقرب سیاه نجات داد!!
🔸روزی در دوران #جوانی به اردوی آموزشی رفتیم. کلاسهای روزانه تمام شد و برنامه اردو به شب رسید نمیدانید که چقدر بچه های هم دوره را اذیت کردم. بیشتر نیروها #خسته بودند و داخل چادرها خوابیده بودند من و یکی از رفقا می رفتیم و با اذیت کردن آنها را از خواب بیدار میکردیم برای همین یک چادر کوچک به من و رفیقم دادند و ما را از بقیه جدا کردند. شب دوم #اردو بود که باز هم بقیه را اذیت کردیم و سریع برگشتیم چادر خودمان که بخوابیم.
🔸البته بگذریم از اینکه هرچه ثواب و اعمال خیر داشتم به خاطر این کارها از دست دادم. وقتی در اواخر شب به #چادر خودمان برگشتیم دیدم یک نفر سر جای من خوابیده. من یک بالش مخصوص برای خودم آورده بودم و با دو عدد پتو برای خودم یک #رختخواب قشنگ درست کرده بودم. چادر ما چراغ نداشت و متوجه نشدم چه کسی جای من خوابیده فکر کردم یکی از بچه ها میخواهد من را اذیت کند لذا همینطور که #پوتین پایم بود جلو آمدم و یک لگد به شخص خواب زدم.
🔸یکباره دیدم حاج آقا... که امام جماعت اردوگاه بود از جا پرید و قلبش را گرفته و داد میزد کی بود؟ چی شد؟ #وحشت کردم سریع از چادر آمدم بیرون بعدها فهمیدم که حاج آقا جای خواب نداشته و بچه ها برای اینکه من رو اذیت کنن به حاج آقا گفتن که این جای #حاضر و آماده برای شماست اما لگد خیلی بدی زده بودم. بنده خدا یک دستش به قلبش بود و یک دستش به پشتش. حاج آقا آمد از چادر بیرون و گفت الهی پات بشکنه مگه من چیکار کردم که اینجوری #لگد زدی؟ اومدم جلو و گفتم حاج آقا غلط کردم ببخشید من با کسی دیگه شما رو اشتباه گرفتم. اصلا حواسم نبود که پوتین پام کردم و ممکنه #ضربه شدید باشه!
🔸خلاصه اون شب خیلی معذرت خواهی کردم. بعد به حاج آقا گفتم شرمنده شما برید بخوابید من میرم تو #ماشین میخوابم فقط با اجازه بالش خودم رو بر میدارم. چراغ برداشتم و رفتم توی چادر همین که بالش رو برداشتم دیدم یک #عقرب به بزرگی کف دست! زیر بالش من قرار داره. حاج آقا هم اومد داخل و هر طوری بود عقرب رو کشتیم. حاجی نگاهی به من کرد و گفت: جون من رو #نجات دادی، اما بد لگدی زدی هنوز درد دارم. من هم رفتم توی ماشین خوابیدم.
🔸اردو که تمام شد و برگشتیم، روز بعد من در حین تمرین در #باشگاه ورزشهای رزمی پایم شکست. اما نکته جالب توجه این بود که ماجرای آن روز در نامه عمل من کامل و با شرح جزئیات نوشته شده بود. #جوان پشت میز به من گفت آن عقرب مأمور بود که تو را بکشد. اما صدقه ای که آن روز دادی مرگ تو را به عقب انداخت! همان لحظه فیلم مربوط به آن صدقه را دیدم عصر همان روز خانم من زنگ زد و گفت فلانی که #همسایه ماست خیلی مشکل مالی داره، هیچی برا خوردن ندارن اجازه میدی از پول هایی که کنار گذاشتی مبلغی بهشون بدم. گفتم آخه این پولها رو گذاشتم برا خرید #موتور اما عیب نداره هر چقدر میخوای بهشون بده. جوان گفت: صدقه مرگ تو را عقب انداخت. اما آن روحانی که لگد خورد؛ ایشان در آن روز کاری کرده بود که باید این ضربه را میخورد، ولی به #نفرین ایشان پای تو هم شکست!
🔻کانال زندگی بعد از مرگ 🔻
https://eitaa.com/ZendegiPasAzZendegiii