4_5791935884542609352.mp3
21.06M
●━━━━━━─────── ⇆ㅤ
ㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷ ㅤ
🎼#نواےکࢪامت💚✨|…
🎤#عـلی_فـانـی 😍🕊
꧁꧂ <َ... دعـای عـهـد...> ꧁꧂
#یاحضرتقائم 🦋✨
#السلام_علیک_یا_بـقیه_الله🖐🏻💛
💚⃢ 🌱
@Zendegi_beheshti
"❺…
انـدڪی راجع به دوران شگفتانگیز ظهور بخونیم😍✨
•
•
فرماندهان سپاه حضرت💫…
📚عصر ظهور// علامه علی کورانی عاملی، مترجم: مهدی حقی
@zendegi_beheshti
.
.
وَاسْمَعْدُعَائِیإِذَادَعَوْتُکَ
وَاسْمَعْنِدَائِیإِذَانَادَیْتُکَ
وچونتورابخوانمدعایمرااجابتفرما
وهرگاهتورانداکنمندایمرابشنو ...♥️
#خدایمن🌱
#دعای عهد♥️🌿^^
به عشق آقامون بخونیم..
أللّٰهُــمَّعَجِّــللِــوَلیِڪَ الفـَرَج ..🍂
بهمناسبت روز درختکاری، حضرت آیت الله خامنه ای پیش از ظهر امروز در محوطهی دفتر رهبری نهال کاشتند.
@zendegi_beheshti
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبتهای دختر شهید رضایی نژاد در برابر رافائل گروسی مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی
آرمیتا رضایی نژاد:
🔹تا یازده سال پیش زندگی عادی داشتهام اما شش گلوله زندگی ما را تغییر داد.
🔹زمانی که پدرم به شهادت رسید دانشمندی بود که هیچ کاری به خشونت نداشت و من تنها نیستم و این فقط بخشی از ماجرا است.
🔹بسیاری از بیماران به دلیل عدم دارو جان خود را از دست میدهند و برخی به دلیل شرایط بد اقتصادی حاصل از تحریم ها زندگی خود را ازدست میدهند، تحریمهایی که ایالات متحده آن را اعمال کرده است.
✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@zendegi_beheshti
نصب دیوارنگاره جدید میدان انقلاب😍
🔺در آستانه نیمهشعبان و همزمان با کمپین «جشن محلهها، به عشق مهدی» از جدیدترین طرح دیوارنگاره میدان انقلاب با تصویرسازی از برگزاری جشن نیمهشعبان در میدان انقلاب رونمایی شد.
#نیمه_شعبان
@zendegi_beheshti
بی تو هر لحظه مرا بیم فروریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست...💔
#شهیدآرمانعلیوردی
#آرمانعزیز
#آرمانایران
#رفیقشهیدم
═✼❥🍃🌹🍃❥✼═
@zendegi_beheshti
درد و دل قبل از خواب با یگانهـ خالق هستیـ به گفته ی رسول الله😍😴
شب بخیر گفتن ما محض ادای ادب است...!
گرنه چون شب برسد اول شب بیداری است (✪‿✪)
شبتون به زیبایی گنبد ولی نعمتمون😇💙
@Zendegi_beheshti
『🌥✨』
°
°
🌿| السلامعلیڪیارسولالله
🌿| السلامعلیڪیاامیـرالمؤمنین
🌿| السلامعلیڪیافاطمهالزهـرا
🌿| السلامعلیڪیاحسـنِبنعلے
🌿| السلامعلیڪیاحسـینِبنعلے
🌿| السلامعلیڪیاعلےبنالحسین
🌿| السلامعلیڪیامحمدبنعلے
🌿| السلامعلیڪیاجعـفربنمحمـد
🌿| السلامعلیڪیاموسےبنجعـفر
🌿| السلامعلیڪیاعلےبنموسیالرضاالمرتضے
🌿| السلامعلیڪیامحمدبنعلےِالجـواد
🌿| السلامعلیڪیاعلےبنمحمـدالهادی
🌿| السلامعلیڪیاحسنبنعلیِالعسـڪری
🌿| السلامعلیڪیابقیهالله،یاصـاحبالزمان
🌿| السلامعلیڪیازینبڪبری
🌿| السلامعلیڪیاابوالفضلالعبـاس
🌿| السلامعلیڪیافاطمهالمعصومه
''السلامعلیڪمورحمهاللهِوبرڪاته''
#روزتونبیگناه 🙂
#روزمونروباسلامبهائمهشروعڪنیم ✋🏻
°
°
🕊͜͡☁️¦⇠ #قرار_روزانمون
∞| ♡ʝσiŋ✿↷
『 @Zendegi_Beheshti
4_5791935884542609352.mp3
21.06M
●━━━━━━─────── ⇆ㅤ
ㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷ ㅤ
🎼#نواےکࢪامت💚✨|…
🎤#عـلی_فـانـی 😍🕊
꧁꧂ <َ... دعـای عـهـد...> ꧁꧂
#یاحضرتقائم 🦋✨
#السلام_علیک_یا_بـقیه_الله🖐🏻💛
💚⃢ 🌱
@Zendegi_beheshti
بین ما یکی بود که چهره ی سیاهی داشت!اسمش عزیز بود. توی یه عملیات عزیز ترکش به پایش خورد و فرستادنش عقب. بعد از عملیات یهو یاد عزیز افتادیم. قصد کردیم به عیادتش برویم. با هزار مصیبت آدرسش را در بیمارستانی پیدا کردیم و چند کمپوت گرفتیم و رفتیم سراغش. پرستار گفت که توی اتاق ١١٠ است. اما در اتاق ١١٠ سه مجروح بستری بودند که دو تایشان غریبه بودند و سومی سر تا پایش پانسمان شده بود و فقط چشمانش پیدا بود. دوستم گفت: «اینجا که نیست ، برویم شاید اتاق بغلی باشد!» یک هو مجروح باند پیچی شده شروع کرد به وول وول خوردن و سر و صدا کردن. گفتم: «بچهها این چرا این طوری میکند. نکنه موجیه؟» یکی از بچهها با دلسوزی گفت: «بندۀ خدا حتماً زیر تانک مانده که این قدر درب و داغان شده!» پرستار از راه رسید و گفت: «عزیز را دیدید؟» همگی گفتیم: «نه کجاست؟» پرستار به مجروح باند پیچی شده اشاره کرد و گفت: «مگر دنبال ایشان نمیگردید؟» همگی با هم گفتیم: «چی؟ این عزیزه!؟» رفتیم سر تخت. عزیز بدبخت به پایش وزنه آویزان بود و دو دست و سر و کله و بدنش زیر باندهای سفید گم شده بود. با صدای گرفته و غصهدار گفت: «خاک تو سرتان. حالا مرا نمیشناسید؟» یهو همه زدیم زیر خنده. گفتم: «تو چرا این طوری شدی؟ یک ترکش به پا خوردن که این قدر دستک و دمبک نمیخواد!» عزیز سر تکان داد و گفت: «ترکش خوردن پیشکش. بعدش چنان بلایی سرم آمد که ترکش خوردن پیش آن ناز کشیدن است!» بچهها خندیدند. آنقدر به عزیز اصرار کردیم تا ماجرای بعد از مجروحیتش را تعریف کرد:
- وقتی ترکش به پام خورد مرا بردند عقب و تو یک سنگر کمی پانسمانم کردند و رفتند بیرون تا آمبولانس خبر کنند. تو همین هیس و بیس یک سرباز موجی را آوردند انداختند تو سنگر. سرباز چند دقیقهای با چشمان خونگرفته بر و بر نگاهم کرد. راستش من هم حسابی ترسیده بودم و ماستهایم را کیسه کرده بودم. سرباز یهو بلند شد و نعره زد: «عراقی پست فطرت میکشمت!» چشمتان روز بد نبیند، حمله کرد بهم و تا جان داشتم کتکم زد. به خدا جوری کتکم زد که تا عمر دارم فراموش نمیکنم. حالا من هر چه نعره میزدم و کمک میخواستم کسی نمیآمد. سربازه آن قدر زد تا خودش خسته شد و افتاد گوشهای و از حال رفت. من فقط گریه میکردم و از خدا میخواستم که به من رحم کند و او را هر چه زودتر شفا بدهد. بس که خندیده بودیم داشتیم از حال میرفتیم. دو مجروح دیگر هم روی تختهایشان دست و پا میزدند و کِرکِر میکردند. عزیز نالهکنان گفت: «کوفت و زهر مار هرهر کنان؟ خنده دار ِ؟ تازه بعدش را بگویم. یک ساعت بعد به جای آمبولانس یک وانت آوردند و من و سرباز موجی را انداختند عقبش. تا رسیدن به اهواز؛ یک گله گوسفند نذر کردم که او دوباره قاطی نکند. تا رسیدیم به بیمارستان اهواز دوباره حال سرباز خراب شد. مردم گوش تا گوش بیمارستان بودند و شعار میدادند و صلوات میفرستادند. سرباز موجی نعره زد: «مردم این مزدور عراقیه. دوستان مرا کشته!» و باز افتاد به جانم. این دفعه چند تا قلچماق دیگر هم آمدند کمکش و دیگر جای سالم در بدنم نماند. یک لحظه گریه کنان فریاد زدم: «بابا من ایرانی ام، رحم کنید.» یک پیرمرد با لهجۀ عربی گفت: «آی بیپدر، ایرانی هم بلدی، جوانها این منافق را بیشتر بزنید!» دیگر لَشَم را نجات دادند و اینجا آوردند. حالا هم که حال و روز مرا میبینید.» پرستار آمد تو و با اخم و تَخم گفت: «چه خبره؟ آمدهاید عیادت یا هِرهِر کردن. ملاقات تمامه. برید بیرون!» خواستیم با عزیز خداحافظی کنیم که ناگهان یک نفر با لباس بیمارستان پرید تو و نعره زد: «عراقی مزدور، میکشمت!» عزیز ضجه زد: «یا امام حسین. بچهها خودشه. جان مادرتان مرا از اینجا نجات بدهید!»
#طنز جبهه😂🌸
@Zendegi_beheshti
🌷 روزی که سلام فرمانده رو میخوند، فکرشم نمیکرد اسمش تو سلام فرمانده۲ بیاد....
#رفیق_شهیدم
#شهید_ارمان_علی_وردی
@zendegi_beheshti
🔸مرحوم آیت الله کشمیری می فرمود: شب نیمه شعبان سه بار سوره یاسین
یکی به نیّت طول عمر
و یکی به نیّت وسعت رزق
و یک بار به نیّت صحت جسمانی
خوانده شود
@Zendegi_beheshti