eitaa logo
زندگی پویا
1.1هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
3.4هزار ویدیو
26 فایل
آزادهِ آزاد،اما دراُوج بندگی ...تاخدااا... لینک کانال استیکرمون @ESTIKER11o کپی آزاد ، خواستی یه صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 سخنرانی دکتر 💠 گناهی که با هم بخشیده نمی‌شود. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 🌹لینک کانالمون 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3235446962C49d9af2d93
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچه‌ها! شاه‌بیت جنگ ما این بود... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 🌹لینک کانالمون 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3235446962C49d9af2d93
📝 توصیه آیت الله مشکینی، برای روز ولادت یا هر کدام ‌از ائمه معصومین 💠 یکی از توصیه‌های ایشان که در درس اخلاقشان می‌فرمودند: 👈 مبادا روز شهادت یا ولادت امامی بگذرد، و شما آن امام را زیارت نکنید. 👈 سپس توضیح میدادند که در هر روزی که شهادت یا ولادت امامی است، به نیّت زیارت آن امام، یک زیارت امین الله (که زیارت کوتاهی هم هست) بخوانید تا جزء زائران آن امام محسوب شوید، و از برکات زیارت آن امام معصوم بهره‌مند گردید. ‎‎‌‌‎‎‎•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 🌹لینک کانالمون 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3235446962C49d9af2d93
⚘﷽⚘ 💠 ❤️ : اگر خداوند متاع وجود تو را خریدنی بیابد هر کجا که باشی و در هر زمان تو را با برمیگزیند... ‎‎‎‎‌‌‎‎‌‎‎‌‌‎‎‌‎‎‌‌‎‎‌‎‎‌‌‎‎‌‎‎‌‌‎‎‎‎‎‎‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‌‍‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‎‌ شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات 🌹 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 🌹لینک کانالمون 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3235446962C49d9af2d93
🌹کارگران حضرت زهرا (س)در شاهرود! 🔹تابستان ۱۳۶۳_شاهرود هنگام آموزش سربازان در صحرا، با مادری به همراه دو دخترش برخورد کردیم که در حال درو کردن گندم‌هایشان بودند. فرمانده‌ی گروهان، ستوان آسیایی به من گفت: مسلم بیا سربازان دو گروهان را جمع کنیم و برویم گندم‌های آن پیرزن را درو کنیم. گفتم: چه بهتر از این! پس از سلام و خسته نباشید گفتم: مادر شما به همراه دخترانتان از مزرعه بیرون بروید تا گندم‌هایتان را درو کنیم؛ فقط محدوده زمین خودتان را به ما نشان دهید و دیگر کاری نداشته باشید. پیرزن پس از تشکر گفت: پس من می‌روم برای کارگران حضرت فاطمه‌ مقداری هندوانه بیاورم! از ۹ صبح تا ظهر، با پانصد سرباز تمام گندم‌ها را درو کردیم؛ بعد از اتمام کار، سربازان مشغول خوردن هندوانه شدند؛ من هم از این فرصت استفاده کردم و گفتم: مادر چرا صبح گفتید می‌روم تا برای کارگران حضرت فاطمه هندوانه بیاورم؟ گفت: دیشب حضرت فاطمه به خوابم آمد و گفت: چرا کارگر نمی‌گیری تا گندمهایت را درو کند؟ این کارها، دیگر از تو گذشته! عرض کردم: خانم شما که می‌دانی تنها پسر و مرد خانواده ما به شهادت رسیده است و درآمدمان نیز کفاف هزینه کارگر را نمی‌دهد؛ مجبوریم خودمان کار کنیم. بانو فرمودند: نگران نباش! فردا کارگران از راه خواهند رسید. ... از خواب پریدم. امروز هم که شما این پیشنهاد را دادید، فهمیدم این سربازان، همان کارگران حضرت زهرا می‌باشند. با شنیدن این حرفها، ناخودآگاه اشک از چشمانم جاری شد و گفتم: سلام بر تو ای حضرت زهرا؛ فدایت شوم که ما را به کارگری خود قابل دانستی.