eitaa logo
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
2.8هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
2.4هزار ویدیو
230 فایل
☎️ تلفن تماس: ۳۴۶۴۲۰۷۲- ۰۲۶ 👥 ارتباط با مدیریت کانال: @admin_zeynabiyeh غنچه های زینبی: @ghonchehayezeynabi ریحانه الزینب: @reyhanatozeynab بنات الزینب: @banatozeynab فروشگاه: @zendegi_salem_zeynabiyehgolshahr کتابخانه: @ketabkhaneh_zeynabiyeh
مشاهده در ایتا
دانلود
⚜ بسم الله الرحمن الرحیم ⚜
🔖 🔰 حَسْبِيَ اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ ۖ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ 🔰 مرا کفایت می‌کند؛ هیچ جز او نیست؛ بر او کردم؛ و او صاحب عرش بزرگ است... توبه _۱۲۹ 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
🔖 : ضمن تبریک روز کتاب و کتابخوانی به اطلاع می رساند👇😍 🔶 کتابخانه زینبیه گلشهر منتظر شماست: ◇ دارای بیش از سه هزار جلد کتاب جذاب و موضوعات متنوع ◇محلی مناسب برای درسی و غیر درسی 🕰 همه روزه ساعت ۱۰ صبح الی ۱۷ عصر ⚜جهت هماهنگی و یا هرگونه سوال با آیدی زیر در تماس باشید: 🆔 @yamahdi1214 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
1_2029550115.pdf
6.47M
🔖 : جذاب ترین کتاب، در روز کتابخوانی تقدیم نگاهتان 😍🤓 🔺 مقــام معـظـم رهـبـرﮮ: اگــر انســان بخــواهـد در زمیـنـﮧ های معـنـوﮮ و فرهـنـگـﮯ تـر و تـازه بمـاند، جـز رابـطـﮧ  با کـتـاب چـاره ای نـدارد. 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖 : میگفت آدم‌ها سه دسته اند: ۱.خام ۲.پختہ ۳.سوختہ ۱-خام ها ڪہ هیچ.. ۲-پختہ ها هم عقل معیشت دارند و دنبال ڪار و زندگے حلال اند... ۳-سوختہ ها عاشق اند! چیزهای بالاتری می‌بینند و می‌سوزند، توی همان عشق.. (خودش هم سوخت..!) 🔰 برای شهید مجید پازوکی صلوات و فاتحه ای قرائت بفرمایید. 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۴..mp3
1.93M
🔖 🔸️ معنای صلوات خاص امام در حق شیعیان 📍کلاس صحیفه سجادیه 🎙استاد سرکارخانم نظری 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
زینبیه گلشهر کرج🇵🇸
🔖 #ویژه: سلام خدمت همه اعضای دوست داشتنی کانال زینبیه به ویژه #جوانها و #نوجوانها! از فردا شب، مو
🔖 : 📍قسمت آخر. این آخرین باری بود که تا امروز مهدی رو دیدم. بعدها شنیدم از همسرش جدا شده و .... مادرش به خاله ام گفته بود از اول هم زنش رو دوست نداشت .. ما بزور مجبورش کردیم. آخر سر هم جدا شد. وقتی شنیدم دلم برای اون دختر سوخت با هزار امید اومده بود تو این زندگی..‌‌ و جز سردی و بی مهری چیزی ندیده بود!😔 تو دوران مشاوره هایی که داشتم با موارد زیادی مواجه شدم که چون روابط قبل ازدواج داشتند متاسفانه در زندگی خانوادگی نتونستن اونها رو فراموش کنند و دچار شکست شدن. اصولاً این روابط باعث روحیه تنوع طلبی در افراد میشه دختر یا پسر هم فرق نمیکنه! نفس این عمل آسیبهایی داره که در جای خودش باید بحث بشه🤓 💠 چند روز مأموریت داشتم و سفر بودم ... تو برگشت کنار پنجره هواپیما به سفر زندگی خودم فکر میکردم چه اتفاقات عجیب و باور نکردنی ...‌ 💠 اون سال بعد قبولی تو دانشگاه از اول مهر رفتم سر کلاس و رسماً دانشجو شدم. شاید یک ماه نگذشته بود که مسئولیت تاسیس بسیج دانشجویی به عهده من گذاشته شد و چهار سال تحصیل درگیر راه اندازی و اداره و ... بودم. همزمان که وارد دانشگاه شدم یک روز که با خواهرم از سفر برگشته بودم (چقدر اون سفر کنار دریا با خدا راز و نیاز کرده بودم و شبها کنار آتیش می‌نشستم و به صدای آب گوش میکردم ... با دریا حالم خوبه ..‌. ☺️) همین که به خانه رسیدم مامانم گفت یه آقایی اومده بود جلو در خونه ... گفت از اداره شما اومده ... تعجب کردم اداره !!!!😳 روز جمعه !!!! گفت این شماره رو داده و گفته شنبه باهاش تماس بگیری به شماره نگاه کردم درست بود مال اداره بود! فردا صبح بعد اینکه تماس گرفتم از من خواست که برم دفترش تو اداره. با ترس و لرز رفتم آخه هنوز رسمی نشده بودم🙈 گفتم نکنه می‌خوان جوابم کنن. وارد اتاق که شدم دیدم آقای دیگری هم کنار میز نشسته ...😏 سلام کردم و هر دو به احترام من بلند شدن و سلام علیک کردن پرسیدم چه امری دارید ؟ گفت دیروز منزل تشریف نداشتید ؟ تعجبم بیشتر شد. تو دلم گفتم به شما چه مربوط! ادامه داد مجرد هستید ؟ گفتم بله. گفت در حال حاضر .‌. پریدم تو حرفش و گفتم دانشجو هستم ... گفت چه خوب چه رشته ای ؟ گفتم الهیات .. گفت چه جالب. کدام دانشگاه گفتم آزاد کرج گفت عجب چه حسن تصادفی! و من معنی این همه سوال رو نمی‌فهمیدم ... گفتم امرتون رو بفرمایید جایی کار دارم😐 گفت راستش این رفیق ما ..‌ اشاره کرد به آقایی که کنارش نشسته بود. زیر چشمی نگاه کردم. و بی تفاوت گفتم خوب...😏 گفت دنبال یه دختر خوب برای ازدواج میگرده که ظاهراً تو دفتر آقای .... به طور تصادف شما رو دیده و از من خواسته واسطه بشم. گفتم متاسفم خانواده من موافقت نمی‌کنند. بهتر بود از آقای .... سوال می‌کردید و دیگه من رو تا اینجا نمی‌کشیدید! بلند شدم که از اتاق خارج بشم بلند شد اومد دنبالم و گفت صبر کنید حالا صحبت کنیم و بزور دوباره من رو نشاند ... و نشستن همان و کمتر از یکماه بعد سر سفره عقد نشستم ....💏 و فصل جدیدی از زندگی من شروع شد ... فصل جدیدی که نه تنها عشق پایدار قلبم رو تغییر نداد بلکه پر رنگ تر هم شد .... و وارد ماجراهای عجیبی شدم که شاید در فرصتی دیگر به این فصل بپردازم. تمام. 🔺 مژده: سری جدید داستان به زودی نوشته خواهد شد. 🔺 برای ثبت بازخوردهای خود میتوانید با آیدی زیر در ارتباط باشید: 🆔 @Yamahdi_salam 🆔 https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f
⚜ بسم الله الرحمن الرحیم ⚜
🔖 🔹️اِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصّالحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدّاً 🔹️به یقین کسانى که ایمان آورده، و کارهاى شایسته انجام داده اند، به زودى خداوند رحمان براى آنان (در دل ها) قرار مى دهد. مریم_۹۶ 🆔https://eitaa.com/joinchat/589168647Cd580981c2f