#ریحانہ💐
🌷 بانـو ...
چادرے که شدے مرامت هم چادرے باشد👌
#چادر که گذاشتے وظایفت هم بیشتر مےشود 😉
گرچه می گوییم #عشق و خبرے از وظیفه هم نیست
#چشم هایت بانو...حواست باشد👌
#صدایت بانو... حواست باشد😉
#قدم هایت ...
مبادا رفتارت چادرے نباشد❗️
آخر همیشه مےگویم ...
چادر که سر کردی یک چادر ظاهرے بر سرت هست و یک چادر باطنے بر دلـ❤️ـت
حواست باشد بانـــو ...
چادرے که در دستـان توست #امانت
زهــــ🌸ــــرا (س) است
مبادا چادر را از ما بگیرند و بگویند :
لیاقتش را نداشتے
بانو حواست باشد🖐
💐چادر #حرمت دارد💐
#ما_با_چادرمون_خوشتیپ_تریم😉
#حسین_جان❤️
گداے #عشق تو از
هرڪسے ڪه پا بخورد🍃
تورا ڪه داشتہ باشد
غمِ چہ را بخورد
تمام دغدغہاش
حسرٺ همین جملہسٺ
خداڪند ڪه مسیرم
بہ #ڪربلا بخـورد💔
#آهـ_ڪربلا
@zfzfzf
🍃
| صَباحاً أَتنفس
بِحُبِّ الْمَهدی |
هر صبح بہ #عشقِ
مهدی نفس میکشم :)
وَ مـا هَــرچِـھ داریـم
اَزْ تُـو داریـم...😍
#أینصاحبنا..؟!
😍🌿♥️🍃
{@zfzfzf
13.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زی.محمدرضاسمتتخم میشودوسعیمیکنددستشرابهصورتت برساند...همیشهناراحتیاتراباوجودش لمسمیکرد!ابدهانمراقورتمیدهم و نزدیکترمیایم
_علی..!
توازاولش قرار نبوده مدافع حرمباشی...
خدا برات خواسته...برات خواسته،که جوردیگه خدمتکنی....!حتمن صلاح بوده !اصلن...اصلن...به چشمانتخیره میشوم.درعمق تاریکی و محبتش...
_اصلن...توقراربودهازاولم دافع#عشقمونباشی...مدافعزندگیمون...!
ِمدافع...اهستهمیگویم:# _من !
خممیشویوتاپیشانیامراببوسیکه محمدرضاخودشراولومیکنددراغوشت!!
میخندی
_ای حسود....!!!
معنادار نگاهتمیکنم
_مثل باباشه!!
_کهدیوونهمامانشه؟
خجالتمیکشموسرمراپایینمیندازم...
یکدفعهبلندمیگویم
_وااای علی کلاست!!
میخندی..
میخندی و قلبم را میدزدی..مثل همیشه!!
_عجباستادیاممن! خداحفظم کنه...
خداحافظی کهمیکنی به حیاط میروی و نگاهم پشتتمیماند...چقدردر لباسجدیدبینظیر شده ای..
#سیدخواستنی_من!
سوار ماشین کهمیشوی.سرترااز پنجره بیرون می اوری و با لبخندت دوباره خداحافظی میکنی.برو عزیزدل!یادیک چیزمیافتم ...بلندمیگویم
_نهار چی درستکنم؟؟؟...
ازداخل ماشین صدایتبم بگوشمیرسد
# _عشق...!!!!
بوقمیزنی و میروی...
به خانهبرمیگردمودررا پشتسرممیبندم.
همانطورکهمحمدرضارادراغوشمفشار میدهمسمتاشپزخانهمیرومدردلم میگذردحتمن دفاع از#زندگی..
و بیشتر خودمرا تحویل میگیرم
نهنه!دفاع از#من...سختهدیگه...!!
.محمدرضارارویصندلیمخصوصاش پشت میزش میشونمبینی کوچیکش را بین دو انگشتمارامفشار میدهم
_مگهنه جوجه؟...
استینهایمرابالامیدهم...بسم اللهمیگویم
خیلیزودظهرمیشودمیخواهمبراینهار #عشق بزارم....
#پایان
#محیاسادات_هاشمی