eitaa logo
بصیرت
755 دنبال‌کننده
730 عکس
470 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷 امروز شنبه ۱۱ مردادماه هست. سالروز شهادت مبارز و آگاه در زمان ، حاج شیخ فضل اله نوری در سال ۱۲۸۸ هجری شمسی است. از حوادث بسیار تلخ و عبرت آموز هست. خصوصا برای قشر و جامعه ، بسیار تلخه . ان شااله در این مورد بیشتر مطلب خواهم گذاشت. ✅ امروز یکم اوت میلادی است و بنام *روز جهانی شیر مادر* نامگذاری شده است. درباره اهمیت خیلی جای صحبت و مطلب هست. متأسفانه امروز در ما توجه به شیر مادر بسیار کم شده و برخی حاضر نمیشن به نوزاد خودشون شیر بدهند ، به بهانه های واهی و ، مثلا میگن انداممون بهم میخوره و میشم و میکشم و..... در حالیکه شیر خشک هیچگاه جای شیر مادر را نمیگیره و نباید نوزاد را از بهترین و گواراترین طبیعی که هست محروم کرد. از طرفی افزایش سینه ، یکی از دلایلش همین شیرندادن مادران به هست. وقتی شیر در پستان مادر بماند ، تبدیل به غده هایی خواهد شد که در آینده خطر را بدنبال دارد. لذا توجه نسل امروز را به اهمیت برای سلامتی خودشون و جلب میکنم. 🔷کانال با https://eitaa.com/joinchat/3657039929Cbe896bd592
◼ *شهادت مظلومانه شیخ فضل اله نوری* نادعلی، پیشکار مخصوص شیخ، می گوید: در میان شیون و زاری و ناله اهل خانه، یوسف خان ارمنی دست شیخ را گرفته، کشان کشان بیرون آورد و درون درشکه انداخت و فرمان حرکت داد. سواران مجاهد دور درشکه را گرفته و یکسره شیخ را به اداره نظمیه در میدان توپخانه بردند و در ضلع شرقی عمارت نظمیه زندانی کردند. بعد ازظهر سیزده رجب، شیخ را برای محاکمه به عمارت گلستان بردند و در تالار آن، شیخ ابراهیم زنجانی شروع به محاکمه کرد. جالب اینجاست که وقتی محاکمه صورت می گرفت، در بیرون مشغول آماده سازی جایگاه اعدام وی بودند. هنگامی که می خواستند او را برای اعدام ببرند، اجازه ی خواندن نماز عصر را به وی ندادند و ایشان را به سوی جایگاه اعدام راهنمایی کردند. وقتی به در نظیمه رسید رو به آسمان کرد و گفت: افوّض امری الی الله ان الله بصیر بالعبادو حدود یک ساعت و نیم به غروب روز سیزده رجب ۱۳۲۷ قمری بود. وقتی به پایه ی دار نزدیک شد، برگشت و مستخدم خود را صدا زد و مهرهای خود را به او داد تا خرد کند، مبادا بعد از او به دست دشمنانش بیفتد و برای او پرونده سازی کنند. پس از آن عصا و عبایش را به میان جمعیت انداخت و روی چهارپایه رفت و قریب ده دقیقه برای مردم صحبت کرد و فرمود: *خدایا، تو خودت شاهد باش که من آنچه را که باید بگویم به این مردم گفتم خدایا تو خودت شاهد باش که من برای این مردم به قرآن تو قسم یاد کردم، گفتند قوطی سیگارش بود.*😔😔 *خدایا تو خودت شاهد باش که در این دم آخر باز هم به این مردم می گویم که مؤسس این اساس لامذهبین هستند که مردم را فریب داده اند این اساس مخالف اسلام است. محاکمه ی من و شما مردم بماند پیش پیغمبر محمد بن عبدالله(ص). آن گاه عمامه  را از سر برداشته و فرمود: از سر من این عمامه را برداشتند، از سر همه بر خواهند داشت.* 😔😔 در آستانه ی اعدام یکی از رجال وقت با عجله برای او پیغام آورد که شما این مشروطه را امضا کنید و خود را از کشتن برهانید و او در جواب فرمود: دیشب رسول خدا را در خواب دیدم، فرمودند:  فردا شب مهمان منی. من چنین امضایی نخواهم کرد. طناب دار به گردن وی انداخته شد و لحظاتی بعد پیکر بی جان وی برفراز دار باقی مانده بود. دسته موزیک شروع به نواختن کرد و مردم از جمله پسر شیخ کف می زدند و شادی می کردند و چه بی احترامی هایی که به جنازه ی شیخ نکردند. پس از این که آقا، جان تسلیم کرد، دسته موزیک نظمیه پای دار آمد و همان جا وسط حلقه شروع کرد به زدن. مجاهدین با تفنگهایشان همین طور می رقصیدند. شنیدم که بعضی ها می گفتند: “شیخ فضله به درک رفت!” از بالای ایوان نظمیه یک کسی فریاد کشید و به مردم گفت: “همچنین دست بزنید که صدایش توی سفارت به گوشش برسه!” یعنی به گوش محمدعلی شاه. در اثر تلاطم و طوفان که دائماً جسد را بالای دار تکان می داد، یک مرتبه طناب از گردن آقا پاره شد و نعش گُرپی به زمین افتاد! جنازه را آوردند توی حیاط نظمیه-همه می خواستند خود را به جنازه برسانند؛ دور نعش را گرفتند؛ آن قدر با قنداقه تفنگ و لگد به نعش آقا زدند که خونابه از سر و صورت و دماغ و دهنش روی گونه ها و محاسنش سرازیر شد. هر که هرچه در دست داشت می زد؛ آنهایی که دستشان به نعش نمی رسید، تف می انداختند.😔😔 ؟ ؟ ؟ 🔷کانال با https://eitaa.com/joinchat/3657039929Cbe896bd592