هدایت شده از بیداری ملت
خب جناب قالیباف! وزیر صمت را هم عزل کردید، حالا تکلیف طرح #مالیات_بر_عایدی_سرمایه را مشخص کنید... چرا این طرح در دستور قرار نمیگیرد؟!
#گرانی_مسکن
#گرانی_خودرو
👤 حمید رسایی
🔴 #بیداری_ملت 👇
@bidariymelat
هدایت شده از بیداری ملت
🔴کی گفت فتنه جنبش فواحش تمام شده؟
پس چرا هر روز داریم کف خیابان و کوچه و بازار شهید میدیم؟
به ما گفتند فتنه تمام شد بروید خانه هایتان اما آنها هر روز دارند آدم کشی میکنند و هر روز دارند کف کوچه و بازار مانور کشف حجاب و برهنگی میدهند...
دشمن همچنان کف میدان است ،ما را خواب نکنند....
✍ ویراست بیداری ملت
virasty.com/BidariyMelat
هدایت شده از صابرین نیــوز
🚨سکوتی که بوی خون میدهد!
محمد فخرا، فعال رسانهای:
🔹نمیدانم شنیدید یا نه ولی در هفتهای که گذشت یازده گلوله بر تن انسانی اصابت کرد و چاقو سینهای را شکافت و دو فرزند پانزده و شانزده ساله از نعمت پدر و مادر محروم شدند؛ خداروشکر اما ماست بر سر کسی ریخته نشد! احتمالا اینها به گوشتان نرسیده است چون بریده شدن گلوی یک طلبه آنقدر جذاب نیست که ترند فضای مجازی شود. یا مثلاً برای حمید علیمی و امثالش گلوله خوردن یک آیت الله کمتر از چپه شدن یک سطل ماست اهمیت دارد. حتی مسئله ماست هم نیست؛ مسئله کسی است که ماستی شده است. صد سیلی به زن مسلمان بخورد عدهای چشم از خلخال زن یهودی بر نمیدارند که مبادا خش بردارد.
🔺آیت الله سلیمانی عضو سابق خبرگان رهبری بر روی صندلی بانک مورد هدف یازده گلوله قرار گرفت. خب به ضارب هم حق بدهیم؛ با خود گفته دیگر کی فرصت میکنم یک چنین مقام سابقی را بدون خدم و حشم در یک مکان عمومی میان مردم پیدا کنم. شاید آمده پول شارژ بادیگاردها و ماشین ضد گلولهاش را تحویل بگیرد. در مجازی گفتند بحث روی عدد چهار میلیارد تومان بالا گرفته بود. تقصیر خود شهید بود که فکر میکرد آن مقدار پول در جیب عبا جای میگیرد و با خدمتکاران خود تعارف کرد بر سر تحویل پول از بانک. واقعیت این است که آیت الله سلیمانی میان مردم یازده گلوله خورد و آنها که در ذهن مشوش خود توانایی هضم بادیگارد و نوکر نداشتن عضو سابق خبرگان را هم ندارند، به او تهمتهای میلیاردی زدند تا شاید وجدانشان را اینچنین گول بزنند. وجدانی که هر چند سنگ شده باشد اما از سکوت تناقض آمیز برای خون یک انسان اندکی بدرد میاید.
🔹به طلبهی دیگری با ماشین حمله شد و سپس ضارب با چاقو به جان او افتاد و خون انسانی بر زمین جاری شد. خوشبختانه آن طلبه فوت نکرده است اما وجدان بعضی زودتر از اینها مرده است. هر چقدر مقایسه کنیم که سوز چاقو بیشتر است یا ماست کم گفتیم. شاید به آن ضارب هم گفتهاند این طلبهها خطرناکند. اگر با چاقو سینهشان را نشکافیم فردا روزی بر سر مردم ماست میریزند. امروز بزن بر قلبش تا فردا ماستی نشوی.
🔸عدهای ناشناس زنی را در سراوان به شهادت رساندند. مولوی عبدالحمید بخاطر این زن بالای منبر میرود؟ حمید علیمی برای بچههای پانزده و شانزده سالهاش توئیت میزند؟ عزاداران خلخال زن یهودی و سطل ماست لبنیاتی آیا برای آنها عزاداری میکنند و هشتگ زن زندگی آزادی میزنند؟ یا وقتی بفهمند شوهر این خانم فرمانده نیروی انتظامی سراوان بوده و در ماشین همراه همسرش به شهادت رسیده است، روضه سکوت میگیرند؟ اینها یک طرف و شهید امر به معروف که برای دو دختر کم حجاب غیرت داشت یک طرف. باز هم هست و نیازی به گفتنش نیست. آخر کلام اینکه مواضعتان خونی شده است. توئیتهای شما بوی خون میدهد. از ماست گفتنهایتان خون میچکد. سکوت شما همه جا را خونی کرده است.
✍محلل
ـــــــــــــــــــــــ
پایگاه خبری صابرین نیوز↙️
🆘@sabreenS1_official
هدایت شده از کانال خبری فتح
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥چیزی که میخواستن برای
خواهرم
خواهرت...
📡 @News_Fath
6.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فارسی حرفزدنِ نظامیان آمریکایی در خلیج فارس
🔹اقتدار ایران باعث شده تا نظامیان آمریکا و سایر کشورها مجبور شوند هنگام عبور از خلیج فارس به زبان فارسی صحبت کنند.
🎴به کانال #اخبار2020 بپیوندید 👇
@bisto20_irib @bisto20_irib
@bisto20_irib @bisto20_irib
هدایت شده از بیداری ملت
🔷ایران یا غرب وحشی؟
▪️طی ۴ روز اخیر ۴ نفر ( شهید سلیمانی ، شهید الداغی ، شهید شهرکی و همسرش) در نقاط مختلف کشور توسط اشرار ، اراذل و اوباش و ضدانقلاب به شهادت رسیده و چند روحانی هم هدف حملات مرگبار قرار گرفته و به شدت مجروح شده اند!
▪️هر چند اینجا «غرب وحشی» نیست اما مدتهاست که قاتلین و مجرمین در آن احساس راحتی و امنیت می کنند چون می دانند تیغ عدالت دیگر برنده نیست و قانون حرمتی ندارد و حق با قانون شکنان است!!
▪️حدود ۶ ماه از شهادت آرمان و روح الله عجمیان می گذرد و قاتلان آنها هنوز نفس می کشند و بعضی ها هم دنبال گرفتن عفو و نجات این جنایت کاران از مجازاتند !
▪️همین چند روز پیش بود که حکم اعدام تعدادی از مجرمان به حبس تبدیل شد!
▪️مدتهاست که نقض آشکار و علنی قوانین و اهانت به احکام شرع به سادگی آب خوردن شده و مجرمان با افتخار جرمشان را در فضای مجازی ولنگار به نمایش گذاشته و قانون و حاکمیت و ارزشهای آن را به ریشخند و تمسخر می گیرند ( از بی حجابی و روابط نامشروع و عرق خوری گرفته تا اهانت و ضرب و جرح طلاب و توهین به مقدسات و ...) چون یقین دارند کسی گریبان آنها را نمی گیرد و مجازاتی در کار نیست و اگر هم بگیر و ببندی باشد بیشتر به شوخی شبیه است تا مجازات و ...( صحنه های خروج دختران آشوبگر از زندان بدون حجاب و گستاخی و جسارت آنها در همان لحظات اول آزادی و اصرار آنها به ادامه قانون شکنی در چند ماه اخیر یا جسارت اهالی منکر در ماجرای باغ شازده کرمان یا گستاخی گله موتور سواران بی حجاب در خیابانهای تهران ،نمونه هایی کوچک از این موردند .)
❇️ بی حرمت شدن قانون و به دنبال آن، گستاخی بیش از حد جنایت کاران نتیجه اهمال و کوتاهی مجریان قانون در دولت و قوه قضائیه است!
وقتی مسئولان برای پاک کردن سوابق هنرمندان مجرم و دادن عفو به آشوبگران با هم مسابقه می دهند و قانون شکنان هر چه گستاخ تر باشند نزد مسئولان محترم تر و عزیزتر می شوند ( رفتار مدیران مملکت با فوتبالیستهای اهل فساد و فحشا و آشوبگر یا تحویل گرفتن دختران ورزشکار که مرتکب کشف حجاب شده بودند و...) نتیجه چه می تواند باشد جز ریخته شدن خون جوانان بی گناه و غیرتمند؟
❇️ در این میان نقش فضای مجازی بی قانون در تشویق مجرمان و تبدیل نوجوانان و جوانان مملکت به مجرمان گستاخ و جسور را نباید نادیده گرفت! چرا که صهیونیستها ، منافقین ، تجزیه طلبها ، اشرار و اوباش بوسیله این عرصه بی در و پیکر تا توانسته اند نوجوانان و جوانان را به ارتکاب جرم و نقض قانون تشویق و قانون شکنی را به ارزش و افتخار تبدیل کرده اند تا جایی که فریب خوردگان این عرصه برای قانون شکنی با هم رقابت می کنند!
▪️و البته سهم مذهبی نماهای حامی منکر که برای دفاع از مجرمان و اهالی فسق و فجور ، گریبان چاک کرده و حنجره پاره می کنند را هم نباید نادیده گرفت! جماعتی احمق یا نفوذی که کارشان ماله کشی خباثت اهل معصیت است و تهاجم به دینداران اهل غیرت و مدتهاست که سوزن شان روی کار فرهنگی گیر کرده و در دفاع از قانون شکنان وقیح، دست هرشیطانی را از پشت بسته اند!
❇️ آقایان اژه ای و رئیسی!
چند جوان دیگر باید مظلومانه پرپر شوند ، چند خانواده دیگر باید داغ جوان ببینند ، چند فرزند دیگر باید طعم یتیمی بچشند تا شما و قوای تحت امرتان مقابله با قانون شکنی و دفاع از امنیت جامعه را جدی بگیرید، تساهل و تسامح در برخورد با جانیان و مجرمان را کنار بگذارید و منافع اکثریت غالب جامعه را بر هوا و هوس مشتی قانون شکن ترجیح دهید؟
👤 دکتر کوشکی
🔴 #بیداری_ملت 👇
@bidariymelat
هدایت شده از بیداری ملت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀تصاویری جدید از نمایی نزدیک از غیرت حیدری مدافع حریم عفت و حیا ، جوان خوش غیرت سبزوار شهید #حمیدرضا_الداغی❤️
#حجاب
#غیرت_دینی
#ایران_اسلامی
🔴 #بیداری_ملت 👇
@bidariymelat
هدایت شده از کانال حسین دارابی
یکی از قاتلین #حمیدرضا_الداغی قبلا مرتکب قتل عمد شده و با وساطت بزرگان شهر و پرداخت دیه از قصاص فرار میکنه. و الان مجددا مرتکب قتل میشه
یکی از فلسفههای قصاص همینه، بازدارندگی از قتل مجدد. حالا هی سلبریتیهایی که الان لال هستن دو روز دیگه میان هشتگ نه به اعدام میزنن. این هشتکهای نه به اعدام خودش عامل قتلهای دیگه میشه، قاتل همیشه دلش به همین حمایتها خوش خواهد بود و تو کارش مصمم تر میشه.
اگر در همین صحنه سبزوار به جای حمیدرضا_الداغی یکی از اون دو نفر کشته شده بود، امروز اینترنشنال و بیبیسی خودشون رو تیکه پاره میکردن، سلبریتیها میگفتن ماهم یک الداغی هستیم، تجمعات دانشجویی داشتیم، بزرگان حوزوی جریان اصلاحات بیانیه می دادند، اتحاديه اروپا بیانیه حقوق بشری می داد. بایدن کنار ملت! میایستاد، حکومت مسؤل مستقیم قتل بود و...
حسیندارابی 👈 عضوشوید
@hosein_darabi
هدایت شده از بیداری ملت
🔴قیام دیار سربداران؛استشهادی برای غیرت
🔹شهر سبزوار- دیار سربداران- مجموعا ۲۴۳ هزار نفر جمعیت دارد.
♦️اما مردم شریف و غیور این شهر، امروز در تشییع شهید "غیرت"، شهید الداغی، قیام کردند و حماسه ای به یاد ماندنی در تراز شهر های میلیونی بر جای گذاشتند.
🔹اگر کسی در میان "اپوزیسیون ضد دین و ضد غیرت" و منافقین داخلی دنباله رو آنها، سر سوزنی وجدان داشته باشد، می فهمد که این جماعت نگون بخت در پس همه این سال ها در ترویج بی غیرتی، سر به سنگ کوبیده اند.
♦️اگر آزاده ای در میان آنها باشد، باید با صدای بلند بگوید که ما در ترویج اباحیگری و بی عفتی و بی غیرتی، شکست خوردیم و خطا کردیم که در صف دشمنان امنیت اخلاقی بشریت ایستادیم و انگشت نمای ملت ایران شدیم؛ البته اگر آزاده ای در میان شان باشد!
🔹دقیقا رصد کنید ببینید کدام رسانه ها، از این اتمام حجت و این استشهاد بزرگ را سانسور می کنند.
♦️استشهاد: شهادت طلبیدن، شاهد خواستن، شاهد آوردن.
🔴 #بیداری_ملت 👇
@bidariymelat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
یادتون گفتن «کلاغ سفید در تهران نماد یک انقلاب خواهد بود»
دیگه اگه این را ببینن چی میگن 😂😂😂
🔖اخبار فوری/ مهم🔻
http://eitaa.com/joinchat/3955294221C08b3a28b6f
🔸سفارش تبعیض آمیز!🔸
📝#خاطرۀ_شیرین دکتر علی حائری شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی) از پدر
🔹بالأخره بعد از کش و قوس های فراوان، در آبان ماه 88، من هم سرباز شدم. پادگان آیت الله خاتمی یزد. بماند که چه ها کشیدم! هر چه بود گذشت.
هر روز، نزدیکی های اذان صبح مجالی دست می داد تا چند دقیقه ای تلفنی صحبت کنم. دفتردار پدر که بازنشسته سپاه بود را هر روز خواب آلود به پای تلفن می کشیدم: که مرد حسابی پدرم درآمد، چاره ای کن، ناسلامتی تو سرهنگ سپاهی، من زن و زندگی دارم، مادر بیمار دارم، راهی، رایزنی ای، چیزی. چند روز مرخصی جور کن و ....
این درددل های دردمندانه تقریباً هر روز ادامه داشت تا اینکه یک روز صبح، جناب دفتردار خودش گوشی تلفن را برداشت و گفت: علی مژده بده.
بی صبرانه گفتم: برایم مرخصی گرفتی؟
گفت: بالاتر!
خواب به کلی از سرم پرید، ضربان قلبم بالا رفت، گفتم: بگو ببینم چه کردی؟
گفت: «حاج آقا از مشهد به سمت شیراز می آیند و این بار از راه یزد. در شهر یزد چند سخنرانی دارند؛ از جمله در پادگان شما! وقتی آمد پادگان شما، می توانی همراهشون بیایی شیراز! »
یکه خوردم. هم خوشحال شدم و هم متعجب. چه خواهد شد؟
🔹 آن روز را با لحظه شماری گذراندم. تا ظهر منتظر بودم؛ خبری نشد. هنگام نماز ظهر، در مسجد پادگان اعلام کردند که ساعت پنج سخنرانی ویژه داریم و کلاس ها زودتر تمام می شود؛ حضور همه الزامیست. فرمانده گروهان ها همه را بسیج کنند.
چشمانم برق زد، قلبم به تپش افتاد که پدر می آید و من شب را پس از قریب یکی دو ماه، در شیراز خواهم گذراند. ساعت پنج شد. فرمانده گروهان، ما را به خط کرد و به مسجد بزرگ پادگان برد. قریب دو هزار سرباز، مسجد را پر کرده بودند.
🔹 بالأخره پدر آمد. تا او را دیدم، بعض امانم را برید. حدود چهل دقیقه ای صحبت کردند. یادم نیست چه گفتند، فقط آخرین جمله شان این بود که پسر من هم ما بین شماست، چند دقیقه ای او را ببینم و بروم!
همه به هم نگاه کردند. فرماندهان و سربازان، همه یکه خورده بودند. دل تو دلم نبود، احساس می کردم کل وجودم همراه ضربان قلبم بالا و پایین می شود.
همه ما را به خط کرده به صرف شام بردند. شام یک تخم مرغ آب پز به همراه یک خیار شور لپری قاش نشده و یه کف دست نان بود. شام را گرفتم و نخورده به آسایشگاه آمدم. همچنان منتظر بودم. هیچکدام از هم خدمتی ها و فرمانده ها مرا نمی شناختند. بالأخره فرمانده ی دسته آمد: «14/103 بیا بیرون». آمدم بیرون. گفت: «بازیگوش! فامیلت چیه؟»
گفتم: حائری.
لبخندی زد و گفت سر و وضعت را مرتب کن و برو دفتر فرمانده پادگان. کارت دارند.
🔹وقتی وارد سالن شدم، میز کنفرانس بزرگی آنجا بود که همه فرماندهان دور میز نشسته بودند. پدر هم همراه سردار میرحسینی فرمانده پادگان نشسته بود.
من که لاغر، کچل و سیاه تر شده بودم، با لبخند پدر اشکم درآمد.
پدر گفت: علی بابا! چهره ات مردانه شده، بیا پیش من.
شام آنها، چلو جوجه بود که به غایت زیبا، سفره آرایی شده بود.
پدر به مزاح گفت: خوب بهت می رسندها! از این چیزها که تو خانه هم گیرت نمیاد.
با خنده گفتم: شام ما از شام شما چند دوره قبلتر بود!
گفتند: یعنی چه؟
گفتم: ما تخمش را خوردیم، شما جوجه اش را می خورید.
همه خندیدند الا فرمانده گردان.
گوشی موبایل پدر را گرفتم و رفتم که به اهل منزل و مادر زنگی بزنم. همچنان فرمانده گردان مرا با چشمانش با نگاهی خشک و سرد دنبال می کرد تا اینکه شام تمام شد.
🔹 پدر، میکروفن جلوی خود را روشن کرد. زیر چشمی نگاهی به من کرد و بعد چشمانش را بست. گویی می خواهد چیزی بگوید که باب میل من نبود.
گفت: من از عزیزان و فرماندهان تشکر می کنم که این فرصت را فراهم کردند که من چند ساعتی را در این پادگان بگذرانم. بعد دستی به سرش کشید و گفت: «اینکه پسرم در اختیار شماست، فرصتیست برای ما که به همگان اثبات کنیم در جمهوری اسلامی تبعیض ور افتاده! هر کاری که سخت تر از بقیه امور است را به او بسپارید، هرکاری که دون شأن است را از او مطالبه کنید؛ مثلا وظیفه نظافت تمام دستشویی ها پادگان را به عهده او بگذارید، به او کمتر از سایرین مرخصی بدهید و .... »
همه خندیدند و فرمانده گردان هم بلندتر از بقیه! من خشکم زده بود! تمام سلول های بدنم مور مور می شد. متعجب نگاه پدر کردم و در دل گفتم میدانی داری با من چه میکنی ؟!!
🔹 پدر روی موکت نشسته بود و داشت عمامه اش را روی زانویش دوباره می بست. گفت: «علی جان! از من دلگیر نشی ها»
هنوز من گیج و منگ بودم.
عمامه اش را بر سر گذاشت و آغوشش را گشود و ...
دستش را بوسیدم. سرم را که به سینه اش فشرده بود بوسید و رفت.
🔹من ماندم و پست نیمه شب برجک 11 (برجک تنبیهی سربازان) و نظافت دستشویی ها در هر سحرگاه ... !!