#شهداوامامزمان ۶
🌷شهید صمد اسودی
🔸چند روز بعد از ازدواج، شهید صمد اسودی قصد جبهه کرد.
گفتم: تازه ازدواج کرده ای،چرا جبهه می روی؟
گفت:با امام زمان عجل الله عهد کرده ام تا آخرین قطره ی خون،سرباز ایشان باشم.
🔸مادرش گفت:همسر و خواهرانت را به چه کسی می سپاری؟
گفت:"هروقت مشکل داشتید،امام زمان عجل الله را صدا بزنید و او را بخوانید...."
بعد،ماجرای عهد خود با امام زمان عجل الله را برایشان تعریف کرد:
"در عملیاتی،تمام بچه ها شهید شدند و من و یک پیرمرد زنده ماندیم، نزدیک بود اسیر شویم. متوسل به امام زمان عجل شدیم و از ایشان خواستیم تا نجاتمان دهد.
من هم گفتم:اگر نجات پیدا کردم،تا آخرین نفس و آخرین قطره ی خون،سرباز ایشان باشم و در جبهه بمانم".
هدیه به روح این شهید بزرگوار صلوات🌷
#شهداوامامزمان ۱۳
🌷سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
🔸بچه ها با دیدن شهید حاج قاسم سلیمانی، با شعار"صل علی محمد،سرباز مهدی آمد" از او استقبال کردند.
برخلاف تصور،از شنیدن این شعار ناراحت شد و با چهره ای برافروخته اما مهربان و عاشق،گفت:
"سرباز مهدی عجل الله شما بسیجیان هستید که همه جوانی و جان خود را وقف رضایت #امام_زمان عجل الله کرده اید.
من لیاقت این شعار مقدس را ندارم."
هدیه به روح این شهید بزرگوار صلوات🌷
#شهداوامامزمان ۱۶
🌷شهید محمدرضا تورجی زاده
🔸روزی به شهید تورجی زاده گفتم: محمـــد باید معاون گردان شوی.
قبول نمی کرد، با اصرارِ من گفت :
به شرطی که سه شنبه تا عصر چهارشنبه با من کاری نداشته باشی!
با تعجب گفتم : چطــور؟
با خنده گفت : جان آقای مسجدی نپرس!
قبول کردم و محمد معاون گردان شد. مدیریت محمد خیلی خوب بود. مدتی بعد دوباره محمد را صدا کردم و گفتم : باید مسئول گردان شوی.
رفت و یکی از دوستان را واسطه کرد که من این کار را نکنم.
گفتم : اگه مسئولیت نگیری باید از گردان بری!
کمی فکر کرد و گفت : قبول می کنم ، اما با همان شرط قبلی!
گفتم : صبــر کن ببینم! یعنی چی که تو باید شرط بذاری؟! اصلا بگو ببینم بعضی هفته ها که نیستی کجا می روی؟
اصرار می کرد که نگوید. من هم اصرار می کردم که باید بگویی کجا می روی؟
بالأخره گفت. حاجی تا زنده هستم به کسی نگو، من سه شنبه ها از این جا می رم مسجد جمکــــران و تا عصر چهارشنبه بر می گردم.
با تعجب نگاهش می کردم چیزی نگفتم.
بعد ها فهمیدم مسیر 900 کیلومتری دارخــوئیــن تا جمکـــران را می رود و بعد از خواندن نماز #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بر میگردد.
یکبار همراهش رفتم. نیمه های شب برای خوردن آب بلند شدم. نگاهی به محمــد انداختم.
سرش به شیشه بود. مشغول خواندن نافله بود. قطرات اشک از چشمانش جاری شده بود.
در مسیر برگشت با او صحبت می کردم. می گفت: یکبــار 14 بار ماشین عوض کردم تا به جمکران رسیدم. بعد هم نماز را خواندم و سریع برگشتم!
هدیه به روح این شهید بزرگوار صلوات🌷
#شهداوامامزمان ۱۷
🌷شهید نوروزعلی امیرفخریان
🔸در منطقه شوش دانیال باهم بودیم.
گاهی برای حراست از خط مقدم و گاهی برای پشتیبانی نیروها ،وارد عمل می شدیم.
شهید نوروزعلی امیرفخریان در بین ما بی نظیر بود.
هرشب نماز آقا #امام_زمان عجل الله را می خواند.
یک روز از او پرسیدم: چطور می توانیم راه امام حسین علیه السلام را ادامه بدهیم؟
حرف دل خود را به من زد و گفت: راه امام حسین علیه السلام،همان راهی است که امام انتخاب کرده است.
هدیه به روح این شهید بزرگوار صلوات🌷