eitaa logo
کانال انتظار
1.3هزار دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
13.9هزار ویدیو
83 فایل
کانال در ذیل قرارگاه مطالبات مقام معظم رهبری با هدف تبیین دستاوردهای نظام مقدس جمهوری اسلامی درحوزه های مختلف سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی ومذهبی فعالیت مینماید کپی مطالب با ذکر صلواتی نذر ظهور آزاد میباشد @Zohoremahdi خادم کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
✨می نشیند نگاه تو بر دل، می نشیند کلام تو! احمد... می نشیند به قلبِ حتی کفر! خنده های مدام تو! احمد ✨یا محمد! چقدر شیرین است، که دلی مبتلای تو باشد چه مقام مبارکی دارد ، آنکه باشد غلامِ تو احمد
♨️ یک ذکر ساده برای توسل به امام زمان 🔸 علیه السلام در تشرف همسر آقای خداکرم زارع ضمن شفای بیماری صعب العلاج ایشان به او فرمودند : (در زندگی ) هر کجا درمانده شدی بگو: « یا صاحب الزمان!» 📚 شیفتگان حضرت مهدی ج ۲ ص ۳۳۸
🔴 آنها نزد خداوند از همه برتر هستند. 🔵 امام هادی علیه السلام فرمودند: 🌕 لَولا مَن يَبقى بَعدَ غَيبَةِ قائمِنا عليه ‏السلام مِنَ العُلَماءِ الدّاعينَ إلَيهِ ، و الدالّينَ عَلَيهِ ، و الذابّينَ عَن دينِهِ بِحُجَجِ اللّه‏ِ ، و المُنقِذينَ لِضُعَفاءِ عِبادِ اللّه‏ِ مِن شِباكِ إبليسَ و مَرَدَتِهِ ، و مِن فِخاخِ النَّواصِبِ ، لَما بَقِيَ أحَدٌ إلاّ ارتَدَّ عَن دينِ الله وَ لكِنَّهُمُ الَّذينَ يُمْسِكونَ اَزِمَّةَ قُلوبِ ضُعَفاءِ الشّيعَةِ كَما يُمْسِكُ صاحِبُ السَّفينَةِ سُكّانَها اُولئِكَ هُمُ الاْفضَلونَ عِندَ الله عَزَّوَجَلَّ. 🔺 اگر نه این بود که پس از غیبت قائم آل محمّد(ص) برخی از علما وجود دارند که به سوی او دعوت می کنند و مردم را به حضرتش سوق می دهند و از دینش با استدلالهای الهی حمایت می کنند و ضعیفان از بندگان خدا را از افتادن در دام ابلیس و یارانش، رهایی می بخشند و از دام هاي ناصبي‌ها نجات بخشند پس به تحقیق هیچ کس نمی ماند جز این که از دین خدا بر می گشت.ولی آن عالمان زمام قلوب ضعفای شیعه را می گیرند همانگونه که ناخدای کشتی، سکّان و فرمان کشتی را می گیرد. پس آنها نزد خدای عزّ و جلّ از همه برترند. 📚 احتجاج طبرسی ج ۲ ص ۵۰۲ 🌺 گوارای وجودتان باد این حدیث ارزشمند برای همه دعوت کنندگان بسوی امام عصر علیه السلام
🔵 دعا برای ظهور در قنوت امام هادی عليه السلام 🟢 أَللَّهُمَّ مَناهِلُ كَراماتِكَ بِجَزيلِ عَطِيَّاتِكَ مُتْرَعَةٌ ، وَأَبْوابُ مُناجاتِكَ لِمَنْ أَمَّكَ مُشْرَعَةٌ ، وَعَطُوفُ لَحَظاتِكَ لِمَنْ ضَرَعَ إِلَيْكَ غَيْرُ مُنْقَطِعَةٍ ، وَقَدْ اُلْجِمَ الْحِذارُ ، وَاشْتَدَّ الْإِضْطِرارُ ، وَعَجَزَ عَنِ الْإِصْطِبارِ أَهْلُ الْإِنْتِظارِ . وَأَنْتَ اللَّهُمَّ بِالْمَرْصَدِ مِنَ الْمُكَّارِ ، وَغَيْرُ مُهْمَلٍ مَعَ الإِمْهالِ ، وَاللّائِذُ بِكَ آمِنٌ ، وَالرَّاغِبُ إِلَيْكَ غانِمٌ ، وَالْقاصِدُ اللَّهُمَّ لِبابِكَ سالِمٌ . أَللَّهُمَّ فَعاجِلْ مَنْ قَدِ امْتَزَّ في طُغْيانِهِ ، وَاسْتَمَرَّ عَلي جَهالَتِهِ لِعُقْباهُ في كُفْرانِهِ ، وَأَطْمَعَهُ حِلْمُكَ عَنْهُ في نَيْلِ إِرادَتِهِ ، فَهُوَ يَتَسَرَّعُ إِلي أَوْلِيائِكَ بِمَكارِهِهِ ، وَيُواصِلُهُمْ بِقَبائِحِ مَراصِدِهِ ، وَيَقْصُدُهُمْ في مَظانِّهِمْ بِأَذِيَّتِهِ . أَللَّهُمَّ اكْشِفِ الْعَذابَ عَنِ الْمُؤْمِنينَ ، وَابْعَثْهُ جَهْرَةً عَلَي الظَّالِمينَ . أَللَّهُمَّ اكْفُفِ الْعَذابَ عَنِ الْمُسْتَجيرينَ ، وَاصْبُبْهُ عَلَي الْمُغَيِّرينَ . أَللَّهُمَّ بادِرْ عُصْبَةَ الْحَقِّ بِالْعَوْنِ ، وَبادِرْ أَعْوانَ الظُّلْمِ بِالْقَصْمِ . أَللَّهُمَّ أَسْعِدْنا بِالشُّكْرِ ، وَامْنَحْنَا النَّصْرَ ، وَأَعِذْنا مِنْ سُوءِ الْبَدارِ وَالْعاقِبَةِ وَالْخَتَرِ 📚 منابع: صحیفه مهدیه بخش ۲ دعای ۷ مهج الدعوات ص ۸۲ البلد الأمين ص ۶۵۷
🔺 حکم اعدام توماج صالحی نقض شد وکیل توماج صالحی: 🔹 دیوان عالی کشور حکم اعدام ‎توماج صالحی را نقض کرد 🔹 پرونده جهت رسیدگی به شعبه هم‌عرض ارجاع خواهد شد. 🔹 شعبه دیوان در حکم خود ضمن نقض حکم اعدام، مجددا تاکید کرده است که حکم حبس قبلی (۶سال و سه ماه) بدون رعایت قواعد تعدد جرم بوده و بر خلاف ماده ١٣١ و مازاد بر مجازات قانونی است.
🔺 کاهش تولید شرکت خارجی باعث کمبود انسولین قلمی شده رئیس سازمان غذا و دارو: 🔹شرکت نوومیکس تولید خود را کاهش داده است و به تبع آن تنها یک چهارم سهمیه درخواستی ایران را تحویل داده است. 🔹اما با کمک تولید کننده داخلی که این دارو را تحت لیسانس تولید می‌کند، بخشی از کمبود را جبران کردیم. 🔹با توجه به محدودیت منابع مالی امکان اینکه تمام بازار را بتوانیم از منابع خارجی تامین کنیم، میسر نیست. 🔹نظر به اینکه برخی از بیماران برای مصرف نمونه خارجی پافشاری دارند، باید از قبل سهمیه آنها مشخص شود.
🔺سهامداران عدالت تسهیلات بانکی دریافت می‌کنند رئیس هیات مدیره شرکت‌های تعاونی سهام عدالت: 🔹توزیع سود سهام عدالت در سال‌جاری در دو مرحله به مانند سنوات گذشته در پایان آذر و پایان اسفند سال‌جاری انجام می‌شود. 🔹درباره مابقی مابه‌التفاوت سود اسفند سال گذشته پیگیری‌های لازم از سوی سهام عدالت در دستور کار است تا در تیر ماه انجام شود. 🔹تسهیلات بانکی با سودهای کم‌بهره به سهامداران شرکت سهام عدالت پرداخت می‌شود. سقف تسهیلات ۳۰ تا ۱۰۰ میلیون تومان است.
🔺انهدام یک شرکت هرمی و دستگیری ۱۱ متهم جانشین فرمانده انتظامی مشهد: 🔹ماموران انتظامی طی عملیاتی ضربتی ۱۱ نفر سرشاخه این شرکت هرمی را دستگیر و در بازرسی از محل تعدادی جزوات آموزشی، یک دستگاه لب‌تاپ حاوی مطالبی در رابطه با شرکت هرمی کشف کردند. 🔹شایع ترین شیوه و شگرد شرکت های هرمی اغفال جوانان جویای کار با وعده واهی مشاغل با درآمد بالا است.
🔺۴ حملۀ هوایی آمریکا و انگلیس به یمن 🔹شبکۀ المسیره از ۴ حملۀ هوایی آمریکا و انگلیس به غرب یمن خبر داد. 🔹هنوز جزئیات بیشتری از محل دقیق حمله منتشر نشده اما ۲ روز پیش نیز جنگنده‌های آمریکایی-انگلیسی به غرب یمن حمله کرده بودند.
🔺امیر جعفری موفق به کسب مدال طلا مجموع شد 🔹️امیر جعفری ملی‌پوش پاراوزنه برداری ایران در رقابت های جام جهانی گرجستان اولین مدال طلای تیم ملی کشورمان را کسب کرد.
🔺پایان کار شمشیربازان اسلحه سابر ایران با مدال برنز رهبری 🔹️با کسب مدال برنز توسط محمد رهبری پرونده شمشیربازی اسلحه سابر مردان ایران در بخش انفرادی مسابقات قهرمانی آسیا بسته شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 معرفی آقای دکتر سعید جلیلی به عنوان شخص اصلح برای ریاست جمهوری 🔺 با توجه به ویژگی‌های شخص اصلح به طور قاطع دکتر سعید جلیلی را به عنوان فرد اصلح برای ریاست جمهوری تشخیص دادیم 🔰 بخشی از بیانات حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر مجتبی مصباح پیرامون شاخص های نامزد اصلح و معرفی شخص اصلح در این دوره انتخابات ۱۴۰۳/۳/۳۰
27.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⁉️ ظریفی که با ظرافت. دروغ می گوید 🚨آقای ظریف!!! دوران فلاکت ما مردم، دهه نود بود. 👌این کلیپ فوق العاده است حتما" ببینید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برافراشته شدن عکس مقام معظم رهبری در آمریکا بالای این بنر نوشته شده «مقام معظم رهبری» و پایینش نوشته شده «دختران و پسران آمریکایی از شما متشکرم» فقط تشویق حضار 😮😍 •The ugly truth• 🔺در انتخابات شرکت می کنیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عمرم اگر شود به درازای عمر نوح کاری به جز غلامی حیدر نمیکنم 🏷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 رهبر انقلاب در دیدار مسئولان دستگاه قضا: آقایان نامزدها در مباحثات خود از اظهارات دشمن شادکن پرهیز کنند. ۱۴۰۳/۴/۲
داستان اسناد sfo که تا زاکانی اسمشو برد پورمحمدی قفل کرد چیه؟ پلیس ضد کلاهبرداری انگلیس sfo از دفتر عباس يزدان‌پناه تو لندن اسناد فساد قرارداد کرسنتو پیدا میکنه و به مراجع بین المللی میده. مراجع هم تحویل ایران میدن و نهایتا تحویل گیرنده نهایی یعنی سازمان بازرسی کل کشور میشه.
گردهمایی بزرگ خوزستانی‌ها در حمایت از «سعید جلیلی» 🔹شنبه ساعت ۲۰ 🔹مصلای مهدیه‌ی اهواز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قابل توجه کاندید هایی که با عقب نشینی از حکم خدا میخوان رای جمع کنند!!!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقای دکتر یه دست تکون میدید؟! 🎥لحظاتی شیرین و دیده نشده از حاشیه حضور دکتر سعید جلیلی در جمع فرهنگیان و گفتگوی صمیمی ایشان با حاضرین.
💢 🌹 قسمت پنجم 💠 و صدای عباس به‌قدری بلند بود که حیدر شنید و ساکت شد. احساس می‌کردم فکرش به‌هم ریخته و دیگر نمی‌داند چه کند که برای چند لحظه فقط صدای نفس‌هایش را می‌شنیدم. انگار سقوط یک روزه و و جاده‌هایی که یکی پس از دیگری بسته می‌شد، حساب کار را دستش داده بود که به‌جای پاسخ به هشدار عباس، قلب کلماتش برای من تپید :«نرجس! یادت نره بهم چه قولی دادی!» 💠 و من از همین جمله، فهمیدم فاتحه رسیدن به را خوانده که نفسم گرفت، ولی نیت کرده بودم دیگر بی‌تابی نکنم که با همه احساسم خیالش را راحت کردم :«منتظرت می‌مونم تا بیای!» و هیچکس نفهمید چطور قلبم از هم پاشید! این انتظار به حرف راحت بود اما وقتی غروب رسید و در حیاط خانه به جای جشن عروسی بساط تقسیم آرد و روغن بین مردم محله برپا بود تازه فهمیدم درد جدایی چطور تا مغز استخوانم را می‌سوزانَد. 💠 لباس عروسم در کمد مانده و حیدر ده‌ها کیلومتر آن طرف‌تر که آخرین راه دسترسی از هم بسته شد و حیدر نتوانست به آمرلی برگردد. آخرین راننده کامیونی که توانسته بود از جاده کرکوک برای عمو آرد بیاورد، از چنگ گریخته و به چشم خود دیده بود داعشی‌ها چند کامیون را متوقف کرده و سر رانندگان را کنار جاده بریده‌اند. 💠 همین کیسه‌های آرد و جعبه‌های روغن هم دوراندیشی عمو و چند نفر دیگر از اهالی شهر بود تا با بسته‌شدن جاده‌ها آذوقه مردم تمام نشود. از لحظه‌ای که داعش به آمرلی رسیده بود، جوانان برای در اطراف شهر مستقر شده و مُسن‌ترها وضعیت مردم را سر و سامان می‌دادند. 💠 حالا چشم من به لباس عروسم بود و احساس حیدر هر لحظه در دلم آتش می‌گرفت. از وقتی خبر بسته شدن جاده کرکوک را از عمو شنید، دیگر به من زنگ نزده بود و خوب می‌فهمیدم چه احساس تلخی دارد که حتی نمی‌تواند با من صحبت کند. احتمالاً او هم رؤیای را لحظه لحظه تصور می‌کرد و ذره ذره می‌سوخت، درست مثل من! شاید هم حالش بدتر از من بود که خیال من راحت بود عشقم در سلامت است و عشق او در داعش بود و شاید همین احساس آتشش زده بود که بلاخره تماس گرفت. 💠 به گمانم حنجره‌اش را با تیغ بریده بودند که نفسش هم بریده بالا می‌آمد و صدایش خش داشت :«کجایی نرجس؟» با کف دستم اشکم را از صورتم پاک کردم و زیرلب پاسخ دادم :«خونه.» و طعم گرم اشکم را از صدای سردم چشید که بغضش شکست اما مردانه مقاومت می‌کرد تا نفس‌های خیسش را نشنوم و آهسته زمزمه کرد :«عباس میگه مردم می‌خوان کنن.» به لباس عروسم نگاه کردم، ولی این لباس مقاومت نبود که با لب‌هایی که از شدت گریه می‌لرزید، ساکت شدم و این‌بار نغمه گریه‌هایم آتشش زد که صدای پای اشکش را شنیدم. 💠 شاید اولین بار بود گریه حیدر را می‌شنیدم و شنیدن همین گریه غریبانه قلبم را در هم فشار داد و او با صدایی که به‌سختی شنیده می‌شد، پرسید :«نمی‌ترسی که؟» مگر می‌شد نترسم وقتی در محاصره داعش بودم و او ترسم را حس کرده بود که آغوش لحن گرمش را برایم باز کرد :«داعش باید از روی جنازه من رد شه تا به تو برسه!» و حیدر دیگر چطور می‌توانست از من حمایت کند وقتی بین من و او، لشگر داعش صف کشیده و برای کشتن مردان و تصاحب زنان آمرلی، لَه‌لَه می‌زد. 💠 فهمید از حمایتش ناامید شده‌ام که گریه‌اش را فروخورد و دوباره مثل گذشته مردانه به میدان آمد :«نرجس! به‌خدا قسم می‌خورم تا لحظه‌ای که من زنده هستم، نمی‌ذارم دست داعش به تو برسه! با دست (علیه‌السلام) داعش رو نابود می‌کنیم!» احساس کردم از چیزی خبر دارد و پیش از آنکه بپرسم، خبر داد :«آیت‌الله سیستانی حکم داده؛ امروز امام جمعه اعلام کرد! مردم همه دارن میان سمت مراکز نظامی برای ثبت نام. منم فاطمه و بچه‌هاشو رسوندم و خودم اومدم ثبت نام کنم. به‌خدا زودتر از اونی که فکر کنی، محاصره شهر رو می‌شکنیم!» 💠 نمی‌توانستم وعده‌هایش را باور کنم که سقوط شهرهای بزرگ عراق، سخت ناامیدم کرده بود و او پی در پی رجز می‌خواند :«فقط باید چند روز مقاومت کنید، به مدد (علیه‌السلام) کمر داعش رو از پشت می‌شکنیم!» کلام آخرش حقیقتاً بود که در آسمان صورت غرق اشکم هلال لبخند درخشید. نبض نفس‌هایم زیر انگشت احساسش بود و فهمید آرامم کرده است که لحنش گرم‌تر شد و هوای به سرش زد :«فکر می‌کنی وقتی یه مرد می‌بینه دور ناموسش رو یه مشت گرگ گرفتن، چه حالی داره؟ من دیگه شب و روز ندارم نرجس!» و من قسم خورده بودم نگذارم از تهدید عدنان باخبر شود تا بیش از این عذاب نکشد... ادامه دارد ... نویسنده فاطمه ولی نژاد
💢 🌹 ششم 💠 فرصت هم‌صحبتی‌مان چندان طولانی نشد که حلیه دنبالم آمد و خبر داد امشب همه برای نماز مغرب و عشاء به مقام (علیه‌السلام) می‌روند تا شیخ مصطفی سخنرانی کند. به حیدر که گفتم خواست برایش دو رکعت نماز حاجت بخوانم و همین که قدم به حیاط مقام گذاشتم، با خاطره حیدر، خانه خیالم به هم ریخت. 💠 آخرین بار غروب روزی که عقد کردیم با هم به مقام آمده بودیم و دیدن این گنبد سفید نورانی در آسمان نیلی نزدیک اذان مغرب، بر جراحت جالی خالی حیدر نمک می‌پاشید. نماز مغرب و عشاء در فضای غریبانه و عاشقانه مقام اقامه شد در حالی که می‌دانستیم دور تا دور شهر اردو زده و اینک ما تنها در پناه امام حسن (علیه‌السلام) هستیم. 💠 همین بود که بعد از نماز عشاء، قرائت دعای فرج با زمزمه گریه مردم یکی شده و به روشنی حس می‌کردیم صاحبی جز (روحی‌فداه) نداریم. شیخ مصطفی با همان عمامه‌ای که به سر داشت، لباس رزم پوشیده بود و بلافاصله شروع به سخنرانی کرد :«ما همیشه خطاب به (علیه‌السلام) می‌گفتیم ای کاش ما با شما بودیم و از شما می‌کردیم! اما امروز دیگه نیاز نیست این حرف رو بزنیم، چون ما امروز با (علیهم‌السلام) هستیم و از شون دفاع می‌کنیم! ما به اون چیزی که آرزو داشتیم رسیدیم، امروز این مقام و این شهر، حرم اهل بیت (علیهم‌السلام) هست و ما باید از اون دفاع کنیم!» 💠 گریه جمعیت به‌وضوح شنیده می‌شد و او بر فراز منبر برایمان می‌سرود :«جایی از اینجا به نزدیک‌تر نیست! دفاع از حرم اهل بیت (علیهم‌السلام) عین بهشت است! ۱۴۰۰ سال پیش به خیمه امام حسن (علیه‌السلام) حمله کردن، دیگه اجازه نمیدیم دوباره به مقام حضرت جسارت بشه! ما با خون‌مون از این شهر دفاع می‌کنیم!» شور و حال حاضر در مقام طوری بود که شیخ مصطفی مدام صدایش را بلندتر می‌کرد تا در هیاهوی جمعیت به گوش همه برسد :«داعش با چراغ سبز بعضی سیاسیون و فرمانده‌ها وارد شد، با خیانت همین خائنین و رو اشغال کرد و دیروز ۱۵۰۰ دانشجوی شیعه رو در پادگان تکریت قتل عام کرد! حدود چهل روستای اطراف رو اشغال کرده و الآن پشت دیوارهای آمرلی رسیده.» 💠 اخبار شیخ مصطفی، باید دل‌مان را خالی می‌کرد اما ما در پناه امام مجتبی (علیه‌السلام) بودیم که قلب‌مان قرص بود و او همچنان می‌گفت :«یا باید مثل مردم موصل و تکریت و روستاهای اطراف تسلیم بشیم یا سلاح دست بگیریم و مثل (علیه‌السلام) مقاومت کنیم! اگه مقاومت کنیم یا پیروز میشیم یا میشیم! اما اگه تسلیم بشیم، داعش وارد شهر میشه؛ مقدسات‌مون رو تخریب می‌کنه، سر مردها رو می‌بُره و زن‌ها رو به اسارت می‌بَره! حالا باید بین و یکی رو انتخاب کنیم!» و پیش از آنکه کلامش به آخر برسد فریاد در فضا پیچید و نه تنها دل من که در و دیوار مقام را به لرزه انداخت. دیگر این اشک شوق بود که از چشمه چشم‌ها می‌جوشید و عهد نانوشته‌ای که با اشک مردم مُهر می‌شد تا از شهر و این مقام مقدس تا لحظه شهادت دفاع کنند. 💠 شیخ مصطفی هم گریه‌اش گرفته بود، اما باید صلابتش را حفظ می‌کرد که بغضش را فروخورد و صدا رساند :«ما اسلحه زیادی نداریم! می‌دونید که بعد از اشغال عراق، دست ما رو از اسلحه خالی کردن! کل سلاحی که الان داریم سه تا خمپاره، چندتا کلاشینکف و چندتا آرپی‌جی.» و مردم عزم مقاومت کرده بودند که پیرمردی پاسخ داد :«من تفنگ شکاری دارم، میارم!» و جوانی صدا بلند کرد :«من لودر دارم، میتونم یکی دو روزه دور شهر خاکریز و خندق درست کنم تا داعش نتونه وارد بشه.» مردم با هر وسیله‌ای اعلام آمادگی می‌کردند و دل من پیش حیدرم بود که اگر امشب در آمرلی بود فرمانده رشید شهر می‌شد و حالا دلش پیش من و جسمش ده‌ها کیلومتر دورتر جا مانده بود. 💠 شیخ مصطفی خیالش که از بابت مقاومت مردم راحت شد، لبخندی زد و با آرامش ادامه داد :«تمام راه‌ها بسته شده، دیگه آذوقه به شهر نمی‌رسه. باید هرچی غذا و دارو داریم جیره‌بندی کنیم تا بتونیم در شرایط دووم بیاریم.» صحبت‌های شیخ مصطفی تمام نشده بود که گوشی در دستم لرزید و پیام جدیدی آمد. عدنان بود که با شماره‌ای دیگر تهدیدم کرده و اینبار نه فقط برای من که را روی حنجره حیدرم گذاشته بود :«خبر دارم امشب عزا شده! قسم می‌خورم فردا وارد آمرلی بشیم! یه نفر از مرداتون رو زنده نمی‌ذاریم! همه دخترای آمرلی ما هستن و شک نکن سهم من تویی! قول میدم به زودی سر پسرعموت رو برات بیارم! تو فقط عروس خودمی!»... ادامه دارد ... نویسنده فاطمه ولی نژاد